«رنگهای قدیمی» شامل 65رنگ (از سال1284 تا 1316 از ضبطهایی که در دسترس گردآورنده بوده) و یک متنِ ششصفحهایست که بدون آن و با پالایش صوتی بهتر، میتوانست محصولی دستکم خنثی بهدست دهد.
متن، نتیجهگیریهای نامستدلی دارد. چند نمونه:
-«رنگهای مشهورِ درویش در ضبطها نیست، احتمالاً رنگهای شاخص درویش در 11سال پایانی عمرش ساختهشده». گذشته از اینکه محدودیت زمانیِ ضبط روی صفحات در نظر گرفته نشده، پرسش این است: شاخصبودنِ یک رنگ را چهکسی تعیین میکند؟ کتابهایی که منتشر شده؟ یا حافظه و گزینش شاگردان یا...؟
-«رنگ، بیشتر در وزنهای دوضربی (ساده و ترکیبی) و گاه لنگ اجرا میشود». دستکم هیچیک از 65رنگِ همین مجموعه، نه دوضربیِ سادهاند نه لنگ. پرسشِ اساسیتر: وقتی در یک ضبطِ قدیمی، به ژانرِ قطعهای اشاره نشده، امروز چگونه آنرا به عنوانِ رنگ شناسایی میکنیم و در چنین مجموعهای میگنجانیم؟ یکی از دلایلِ انتخاب، ششهشتبودنِ قطعه نیست؟!
تمام متن جای اما و اگرهای اینچنین دارد. اطلاعاتِ قطعات نیز که بدون بازنگری و بررسی، از روی صفحات در دفترچه آمده، نقصهای فراوان دارند. جایی تار میشنویم و سنتور نوشته شده، راک میشنویم و عراق نوشته شده و بسیاری اطلاعاتِ روشن، اساساً نوشته نشدهاست.
از استنتاجهای مهم دیگر «میل فزاینده به دوریگزیدن از اجرایِ رنگهای شوخ... در دیدگاهِ موسیقیدانان دستگاهی»ست. شوخ زدن یا نزدن به واژه و گونهی رنگ ارتباطی ندارد. برخی چهارمضرابهای عبادی یا شهنازی (مانند چهارمضراب افشاری در بیاتاصفهان دوره عالی) یا چهارمضراب سهگاه علیزاده، کوک دو-فا-لاکرن-میکرن، و نمونههای دیگر، از بسیاری از رنگها مطربیتراند. بارِ ارزشیِ شوخبودن یا نبودن بحث جدیدیست وگرنه شخصیتی چون وزیری آنهمه رنگ نمیساخت! این موضوع، پیچیدهتر ازآن است که در چند پاراگراف در موردش بتوان به جمعبندی رسید. استنتاجهای ما از اسناد گذشته نباید در ذهنیتهای امروزین ریشه داشته باشند و مراقبت از هجوم این پنداشتها از دشواریهای پژوهش تاریخیست.
خاستگاهِ رنگ، پیشینه و وجه تسمیهاش (رَنگ یا رِنگ!؟) مشخص نیست. آنچه با اندکی اطمینان میتوان گفت ایناست که آنچه امروز رِنگ میشناسیماش، قطعهی ضربیِ بیکلامیست، با وزنِ ششهشت که در پایانِ برنامهی موسیقی نواخته میشده، با رقص یا بیآن. هر چه غیر از این، در اینکه در اصل رنگ بوده یا نه جای تردید است. (مانند برخی رنگهای ردیفها).
سعید یعقوبیان رنگ های قدیمی استادان دوره قاجار و پهلوی اول محمدرضا شرایلی کلاسیک ایرانی
برای خرید و دانلود آلبوم رنگهای قدیمی به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.
19 خرداد 1397
دیدگاهها
مسیح 4 سال پیش(04 خرداد 1398 ساعت 03:03)
رنگ [reng] خَلِط = خَليط.
در موسیقی پس از دوره قاجار فرمی موزون در میزانِ شش هشتم است ولی در موسیقی ردیفی، همه آهنگ های موزون انتهای ردیف دستگاه ها رنگ نامیده می شوند. رنگ های ردیفی می توانند در هر میزانی باشند. گاهی بسیار سنگین، مثل رنگ نَستاریِ دستگاه نوا؛ گاهی در میزانِ دوچهارم، مانند رنگ حربيِ دستگاه ماهور؛ و گاهی در میزانِ ششهشتم، مانند رنگِ شهرآشوبِ دستگاه شور.
سابقۀ ورود این واژه، به موسیقی ایرانی، به دوره صفویه می رسد. میر نجات اصفهانی، شاعر این دوره، واژۀ رنگ را در مثنوی گُل کُشتيِ خود به کار برده است:
تنبکِ عربده جو را به سرِ چنگ بگیر
راک را سر کن و آن گاه رهِ رِنگ بگیر
رنگ از زبان هندی گرفته شده که به صورت «رنگ بهم» (Ranga Bhumi) به معنای جایگاه رقص است چنانکه راک نیز به صورت راگا از واژه های موسیقی هند است. استفادۀ میر نجات از این دو واژه در یک بیت، مؤید همین است. [1]
که در دورۀ موسیقی مقامی، ادوار ایقاعیای وجود داشتهاند که سازندگان در آن قالبها به آهنگسازی میپرداختهاند. بی تردید برخی از رنگهای ردیف برگرفته از آهنگ های ضربیِ بیکلام در ادوار ایقاعي قديماند و شاید رفتهرفته عنوانهای ایقاعی خودشان را از دست داده و در یک طبقهبندی کلی، رنگ نامیده شده باشند.
قاضی سمرقندی در اوایل دورۀ صفویه[2] و زمان پادشاهی شاه تهماسبِ اول، در جواهر العلوم همایونی می نویسد: «در بیان رنگ های مختلف بدان که رنگها بسیار است و آن را "خَليط" نیز خوانند و آنچه شایع است این است: ...
منبع: کتاب گوشه؛ فرهنگ نواهای ایران,ارشد تهماسبی, ماهور, 1397, مدخل رنگ
ناشر اجازۀ نقل حداکثر 200 کلمه را داده( حدود 255 کلمه نقل شده)
مطلب بالا در تاریخ 19 خرداد 1397 نگاشتهشده و قابل درک است که به منبع مورد نظر اشاره نکردهباشد.