عنوان آلبوم روتر از آن است که نیازی به شرح درونمایه و هدف اثر باقی بماند: آلبومی به شیوهی علیاصغر بهاری و برای ادای دِینی به این نوازندهی بزرگ تاریخ کمانچهنوازی. اما این معرفیِ موجزِ عنوان اثر ممکن است ما را به چنین نتیجهای برساند: با آلبومی طرفیم، که در بهترین حالت، تقلید و تقیدی است از شیوهی آن استاد بزرگِ درگذشته. حتی اگر چنین هم باشد، جایی برای خردهگیری باقی نمیماند؛ هنرمند و اثر هدف و ادعایی جز این ندارند.
با این حال، اگر شرایطِ زمانیِ انتشار آلبوم -یعنی آنچه پیش و همزمانش روی میدهد- را در تفسیر و داوریمان لحاظ کنیم، به نتیجهی دیگری میرسیم: کنشی که به نظر محافظهکارانه و سفت و سخت و مکتبی میآید، در شرایطِ اکنونی موسیقیِ ما میتواند اتفاقاً محترم و خلاف عادت باشد. به بیان دیگر، در شرایطی که کمانچهنوازیهایی که میشنویم، عموماً منفعلانه، دل به کلیشههای دستمالیشدهی امروزین سپردهاند (مانند «تکنیکی»نوازیهای الکن و بیمغز، سادهسازی و فشردهسازی بیدلیلِ مواد، یا استفاده از الگوهایی که متعلق به جغرافیاهایی دیگرند)، شنیدن یک سازِ شمرده که چندان دل به خودنمایی و اضافهکاری نمیبندد و شنونده را تا انتها با خود میکشاند غنیمت است.
«بیاد بهاری» با اینکه کاملاً بر تکنوازی استوار است، پُرگو نیست. معمولاً موتیفها و جملههایش را پرداخت نشده رها نمیکند و هر یک را با واریاسیونهایی به ثمر میرساند و سپس سراغ بعدی میرود. جملههای شمردهاش، در چارچوبی که خود تعریف کرده، معمولاً از امکانات بیانی مختلفی بهره میگیرند. با اینکه تنها به گوشههای «اصلی» سرک میکشد، چون مایه را میگیرد و بهآرامی میپروراند، چندان خستهکننده و تکراری به گوش نمیرسد. در کنار همهی اینها، منطقِ یکدست ملودیپردازانه و تکنیکیاش را در همهی لحظهها -از جمله در سه قطعهی ضربی از خودش- حفظ میکند. نباید فراموش کرد که همهی اینها در حالی است که جز کمانچه صدای ساز دیگری در این آلبوم شنیده نمیشود.
باری، این آلبوم به ما یادآوری میکند که با همین ابزار و دارایی چگونه میتوان بود؛ چه با یادآوری ساز بهاری، و چه با برگزیدن راهی کمطرفدار در زمانهی نازمستیِ «گنگانِ دهزبان».
برای خرید و دانلود آلبوم بیاد بهاری به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.