«حشمت سنجری» درسخواندهی دارالفنون و هنرستان، شاگرد صبا و خالقی، از سویی با آموزههای کودکی و نوجوانی از آبشخور پدرِ تارنوازش، به درویش و نیداود وصل است و از سوی دیگر سنجریِ تحصیلکردهی غرب، از انگشتشمار موسیقیدانانِ ایرانیست که در موسیقیِ کلاسیک غرب جایگاهی جهانی دارد. سابقهی او و ارجمندیاش در اروپا و امریکا گویای این افتخار است. آنگونه که خود در فیلم «رقص دایره» (فرزاد فرهوشی، رهافیلم، 1395) میگوید، زمانی که با سرشناسانی همچون «کلودیو آبادو» همکلاس بوده، شاگرد ممتاز کلاس شناخته میشود. فیلمِ یادشده پس از درگذشتِ سنجری در سال 1373، تنها اقدامِ درخور و البته دیرهنگام برای یادمانِ این آهنگساز بود که چندان دیده نشد. حال؛ انتشارات نوپای «خط و طرح» نخستین کتابِ خود را به کوششِ مرسده بایگان -همسر سنجری- به یک یادنگار برای این رهبر ارکستر برجسته اختصاص دادهاست. کتاب، هیچ زیاده و حاشیهای ندارد و به نیکویی، معرفیِ جامع و جذابیست از حیاتِ هنری یک موسیقیدان بزرگ. سرگذشت و سالشمار، آغاز و انجامِ کتاباند. یک فصل، به نوشتههایی از برخی هنرمندانِ شاخص اختصاص یافته که با سنجری حشر و نشری داشتهاند: فریدون مشیری، سیمین دانشور، فریدون ناصری، پرویز منصوری، فکرت امیرُف، عباس معروفی و... هفت مصاحبه، بخش دیگری از کتاب است. همچنین سراسرِ این کتابِ خوشدست، به تصاویری از سنجری مزیّن است.
فیلم «رقص دایره» و کتابِ حاضر، هر یک نکات فراوان قابل تأملی دارند. برخی موارد نیز در هر دو آمده که یکی از آنها را اینجا نقل میکنم: اوضاعِ ارکستر سمفونیک نابهسامان و بغرنج بود و سنجری در هر بازدیدِ محمدرضا پهلوی از ارکستر، مشکلات را چندین و چندباره بازگو میکرد. شاه نیز مثل همیشه به قلمبهدستِ پشتسریاش میگفت سریعاً رسیدگی شود! اما هیچ اتفاق مثبتی نمیافتاد و شرایط بدتر هم میشد. اعضای ارکستر به نوازندگیهای سخیف تن میدادند و نگاهشان به سنجری روز به روز بدتر میشد. نافرمان شده بودند و سنجری را دروغگویی میدانستند که برای موفقیت و جایگاه خود، ارکستر را فریب میدهد. سنجری مدتها این شرایط را تحمل میکند تا اینکه: «...در یک لحظهی بیخبری که خیلی تحت تأثیر اعصابم قرار گرفته بودم به دنبال سرزنشهای دوستان ... به منزل رفتم، تیغ را برداشتم و خشکخشک روی سر کشیدم...»
سعید یعقوبیان کتاب افق بیکران یادنگار حشمت سنجری به کوشش مرسده بایگان انتشارات خط و طرح