نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: بهنام ابوالقاسم


resital

بازگشت به رپرتوار

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

بازگشت به رپرتواری که در فعالیت حرفه‌ای یکسره فروگذاشته شده یا کم‌تر طرف توجه بوده همیشه کاری دشوار است. اگر یک مسئله در تعیین کیفیت رسیتال پیانو و ویلنسل بهنام ابوالقاسم و آتنا اشتیاقی نقش محوری داشته باشد همین اشاره است، مخصوصاً برای نوازنده‌ی ویلنسل که سنگینی کفه‌ی ترازوی فعالیت‌های حرفه‌ای گسترده‌اش همراه موسیقی‌دانان ایرانی و ... را می‌شناسیم.

دو نوازنده برای این رسیتال به سراغ رپرتواری غالباً از دوره‌ی کلاسیک-رومانتیک تا قرن بیستم رفته و به‌راستی قطعات دشواری برگزیده بودند. بااین‌حال پیچیدگی اصلی در دو سونات دشوار از برامس شماره ۱ در می مینور اپوس ۳۸ و شوستاکویچ در ر مینور اپوس ۴۰ بود که هر یک در ابتدای یکی از نیمه‌های کنسرت (آغاز و پس از استراحت) قرار داشت.

فارغ از صدادهیِ در قالب یک آنسامبل همخوان و متحد‌نشده‌ی دو نوازنده –که تا پایان کنسرت نیز همچنان با افت‌وخیزهایی حفظ شد- چالش‌های این رسیتال را به‌رغم شروع امیدوارکننده می‌شد از همان میزان‌های آغازین الگرو نان تروپوی برامس به‌روشنی شنید؛ آنجا که ملودی خط ویلنسل در جریان روند زیر شدن منطقه‌ی صوتی در میزان‌های ۱۶ و ۱۷ کیفیت صدادهی‌ و دقتش را از دست داد و بعد درنهایت تا میزان‌های ۲۶ و ۲۷ (خطرخیزترین نقطه‌ی موومان اول) به اوج رسید و نظر به نقشی که مشابهِ آن حرکت‌های آرپژوار در ادامه‌ی موومان دارد پیشرفت با اعتمادبه‌نفس موسیقی را لرزان کرد. این روند با اندک عقب‌نشینی‌ای در موومان آسان‌تر دوم کماکان تا پایان موومان سوم حفظ شد.
سونات شوستاکویچ نیز تقریباً چنین سرنوشتی داشت. اگر در ابتدا تنها اندکی کندی و عدم شفافیت مرزبندی جملات (حاصل دست‌کم گرفتن اهمیت خصلت مواج ملودی الگرو نان تروپو) سد راه پرواز نوازندگان می‌‌شد در گسترش تدریجی منطقه‌ی صوتی که طلیعه‌اش از میزان‌های ۲۶ و ۲۷ آشکار شد تا چندین میزان بعد (با شدت‌یافتن اشکالات در میزان‌های ۳۱ و ۳۲ و پاساژ نسبتاً  دشوار میزان ۳۹) رویدادهای مشابهی قطعه را کاملاً از هم گسیخت.

در هر دو مورد اجرای اطمینان‌بخش دیگر تا پایان به جریان موسیقی بازنگشت جز تا حدودی در چند قطعه‌ی احساسی کوتاه (فوره، چایکوفسکی و پولِنک) که هم ساده‌ترند و هم احتمالاً با روحیات نوازنده‌ها سازگارتر.

18 آبان 1398
photo 2019 08 22 09 24 30

در غیاب رپرتوار

نویسنده: حانیه شهرابی

مجموعه‌ی فرهنگیِ شهرکتابِ فرشته و مجله‌ی آنلاین موسیقیِ کادانس در هفته‌ی آخر مرداد ماه سال ۱۳۹۸، سومین دوره‌ از «شب‌های موسیقی» را این‌بار با محوریت تکنوازی پیانو برگزار می‌کنند. این سازِ کمابیش سیصد ساله، همواره موردِ توجهِ علاقه‌مندان به موسیقی بوده است؛ طوری که روزبه‌‌روز بر آثار پیانویی، ویرتئوزها و علاقه‌مندانش افزوده می‌شود. میانگین کیفیت نوازندگی پیانو هم در داخل و هم در خارج از کشور آن‌چنان بالاست که مخاطب به صورت پیش‌فرض انتظارات بالایی از یک اجرای پیانو دارد.

«بهنام ابوالقاسم» نوازنده‌ی شب اول، در اجرایش از رپرتوارِ پیانو به‎طور کلی چشم‎پوشی کرده و سه قطعه‌ی بداهه با هارمونی تُنال نواخت. در بداهه‌ی اول و سوم اساس کار استیناتو (باس کوتاهِ تکرارشونده) بود و در بداهه‌ی دوم، آکوردهایی تکرارشونده. در بداهه‌ی سوم اشاره‌هایی به چهارگاه، ماهور و اصفهان صورت گرفت که مایه‌ی خرسندی بسیاری از مخاطبان شد. هیچ تغییری در بسترِ موسیقی پیش‌بینی نشده نبود. با این حال دقایقی هارمونی درگیرِ باتلاق مینور می‌شد که راهِ نجاتش کاربست بی‌واهمه‌ی آکوردهای چهار صدایی بود. جمله‌های موسیقی در مجموع لهجه‌ی ایرانی داشتند و گویی از دلِ هم زاده می‌شدند.

شب دوم بار دیگر، در غیاب رپرتوارِ پیانویی رمانتیک، کلاسیک و باروک برگزار شد. «سردار سرمست» در اجرا ادای احترامی به «لویی آرمسترانگ» و «الا فیتزجرالد»، دو تن از مشهورترین اسطوره‌های موسیقی جَز کرده بود. او درمیانه‌‌ی اجرا تکنوازی را متوقف کرد و از دوست کنترباس‌نواز خود «عارف میر‌باقی» دعوت کرد تا همراهی‌اش کند. فارغ از هر موضوع دیگری، به‌راستی هماهنگی در این دو‌نوازی، بهتر از اغلب اجراها در فضای موسیقی کلاسیک ایران بود.

در هر دو اجرا دامنه‌ی دینامیک عموماً مایل به‌ قوی بود؛ طوری که شنونده احساس می‌کرد با سازی الکتریک مواجه است و نه یک پیانوی کنسرتی. وصل هر آکورد با نگه‌داشتن پدال همراه بود و در نهایت جای تکنیک‌های مختلفِ پیانو نیز بسیار خالی. اگر همه‌ی مشکلات را ناشی از ساز و فضا بدانیم، حقیقتاً در حق نوازندگان حرفه‌ای که در بدترین شرایط هم کار خوب ارائه می‌کنند کم‌لطفی کرده‌ایم. بر اهالیِ موسیقی آشکار است که اجرای بی‌نقص افسانه‌ای بیش نیست. اما ساعت‌های تمرین به ‌عنوان پشتیبان غائب هر دقیقه از اجرا، می‌تواند از بروز بسیاری از مشکلات جلوگیری کند. یک ویرتئوز سال‌ها با عشق و پشتکار، عمر را به پای سازش می‌گذارد و زندگی‌اش را فدای مهارت می‌کند.

31 مرداد 1398
بالا