نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: تلسک


01

موسیقی دیگری وجود ندارد

نویسنده: کامیار صلواتی

تجربه‌ی شنفتنِ «طاق‌های ضربی دجله»، که دنباله‌ای است مستقل بر «طاق‌های ضربی بغداد»، به‌قصدِ نوشتنِ یادداشتی برای آن، تجربه‌ای است پیچیده. از لایه‌های عینی‌تر و رویه‌ای‌ترِ تروتمیز و فکرشده‌ی کار (از جمله تولیدِ باکیفیت و ویرتئوزیته و تسلط نوازنده) که بگذریم، از خود باید بپرسیم که «ما» با چه روبه‌روییم؟ این آلبوم، که در تهرانِ ۱۳۹۹ منتشر شده است، چه نسبتی با من/ما، به‌عنوان نمونه‌ی کسانی که در ایران فعالیت موسیقایی داشته‌ایم و شنیده‌هایمان و دانسته‌هایمان دارد؟

برای نوشتن از چیزی، باید درباره‌اش چیزی هم دانست. نسبتی با آن برقرار کرد و ریسمانی یافت برای چنگ انداختن. ریسمان که به چنگ آید، می‌توانیم از آن ریسمانِ نازک یا ضخیم از تنگ‌راهه‌ی سرگیجه بگذریم و به مقصد برسیم: روشناییِ فهم و ارتباط یافتن. اما این ریسمان، در مواجهه با اثری از یک نوازنده‌ی عراقی، چیست؟‌ یکی ساز قانون، که به ضرب‌و‌زور جایی تنگ برای خودش در موسیقی ایران دست‌و‌پا کرده و مقایسه‌ی قانونِ عمر زیاد حکمت با کارِ قانون‌نوازانِ ایرانی. قانونْ ریسمان نازکِ اول است. ریسمانِ دوم را انگار خود ناشر تقلا کرده تا به هم ببافد: «طاق‌های ضربی دجله»؛ برگرفته از شاعری ایرانی، درباره‌ی رودی که همه‌مان می‌شناسیمش. با خواندنِ نام آلبوم، می‌فهمیم که باید حال‌و‌هوایی از «عراق» بر ما متجلی شود، و عراق را ما به بغداد و کربلا و دجله و فرات می‌شناسیم. «طاق‌های ضربی دجله» نماینده‌ی عراق است، نماینده‌ی تاریخ و جغرافیایی پیچیده و پر از جزییات که باید در آلبوم و نام آلبومی خلاصه شود؛ برای ما که عراقی نیستیم. ریسمان سوم بازاجرای چند معروف است: «بِنت الشَلَبیّه» و «إنت عُمری». چیزی در ذهن بیگانه‌ی ما با شنیدن این نام‌ها جرقه می‌زند: می‌توانیم قیاسی کنیم و به‌خیال خود نقبی بزنیم به فهم اثر. اما آخرین ریسمان شاید عجیب‌ترین‌شان هم باشد:‌ تکنیک‌ها و تمهیداتی که ما را سخت یادِ تلاش‌های خودمان برای روزآمدی می‌اندازد. آرپژ، چندصدایی، «استانداردسازی» سونوریته، وام‌گیری از تکنیک و صدادهیِ سازهایی چون گیتار و پیانو، تغییرات کروماتیک و نیم‌نگاهی داشتن به مُدهای جهانِ «غربی». ما با این‌ها آشناتریم تا با مُدها و ریزه‌کاری‌های تماماً «عربی»، کارِ نوازنده‌ای که فقط چندصدکیلومتر با ما فاصله دارد. با وجود این ریسمان‌ها، که هریک به سویی رفته‌اند و جرقه‌هایی پراکنده در ذهن ما روشن می‌کنند، و ـ تازه ـ در همه‌شان همچنان یک‌سو «ما» حضوری پررنگ داریم و در سوی دیگر «آن‌ها»یی غریبه، هنوز خلَئی آزاردهنده برای فهم کار باقی است: خلأ «تاریخ» و «جغرافیا». برای فهم درستِ کارِ عمر زیاد حکمت، باید مشتی قدرتمند همه‌ی این ریسمان‌های پخش‌و‌پلا را به هم گره بزند و یک‌جا به یک سو جمع کند. ما آن مشت را نداریم. نمی‌دانیم که در قاموسِ موسیقی عراقی (اگر نام‌گذاری درستی باشد)، ترکیب این‌چنینِ این ریسمان‌ها کجای بازی می‌ایستد و راه به کدام سو می‌بَرد. آن خلأ، آن مشتِ نابوده، همان ذهنیت تاریخی‌ـ جغرافیایی است که تفاوتِ عمَر زیاد حکمت و منِ شنونده‌ی ایرانی را می‌سازد. در این‌میانه، هر نسخه‌ای پیچیدن برای کار حجت قدرتمندی است بر آن خلأ. هم می‌توانیم چون شرق‌شناسانِ قرن نوزدهمی ـ که ترجمان‌شان در فضای موسیقی ما مین‌باشیان و محمود و، در ساحتی دیگر، «وزیریان» بودند ـ غریبگی‌های «طاق‌های ضربی دجله» را به پای عقب‌ماندگی‌‌اش بگذاریم و حُکم به‌ نزدیک‌ترشدنش به هنجارهای «جهان‌شمول» موسیقایی بدهیم، هم می‌توانیم چون سنت‌گرایان و ضدشرق‌شناسان (نمونه‌اش صفوت و لطفی در موسیقی خودمان) استفاده‌ی نوازنده از آرپژ و چندصدایی را محکوم کنیم، به این بهانه که «این‌کار به گوش جهانیان خوب نمی‌آید، چون غربی‌ها خودشان بهترش را دارند» یا «باید از ”خودمان“ محافظت کنیم» (کدام «خود»؟ دربرابرِ چه؟). هر نسخه‌ای پیچیدن نشان‌دهنده‌ی خلأ است و دیگری‌سازی و سنجیدنِ «دیگری» با معیارهای ذهنیِ خود، یا بدتر، سنجیدنِ خود با معیارهایی که از ذهن «دیگری» در ذهن داریم.

موسیقی زبانِ جهانیِ همه‌فهم ندارد، چون تاریخ و جغرافیای همه یکی نیست. از جمله‌ی معروف لَکان وام بگیریم که گفته بود «زن وجود ندارد». ما نیز می‌توانیم بگوییم «موسیقی دیگری وجود ندارد».

برای خرید و دانلود آلبوم طاق‌های ضربی دجله به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
09 مهر 1400
Protiva 1

احضار خاطره

نویسنده: کامیار صلواتی

«پروتیوا» با خاطره سروکار دارد. سرگردان امروز و دیروز است. می‌رود و باز می‌آید. می‌رود و باز می‌اندیشد و یادآوری می‌کند. گاه از یادآوری‌هایش دل‌فسرده می‌شود، گاه سرخوش می‌شود و با آن پای می‌کوباند و، گاه، تنها آن را ناظر و شاهد است.

این احضارِ خاطره، به‌خصوص در قطعه‌ی نخستین و واپسین، از جنبه‌ای مشابه است. خاطره احضار می‌شود و بی‌کم‌وکاست با آهنگساز/نوازنده به گفت‌و‌گو می‌نشیند. در دو قطعه‌ی اول و آخر («تصنیف باده و نوا» و «از میانِ گل‌ها») این‌گونه‌اند. صداها مستقیم می‌آیند. آهنگساز با آن‌ها همراه می‌شود و با هویتی امروزین یادآوری‌شان می‌کند. اما چون «یادآوری» است و هیچ خاطره‌ای بازسازی نمی‌شود، یادآوری‌اش شبیه آن خاطره هست و نیست. از بن‌مایه‌های صوتی این خاطره‌ها الهام می‌گیرد؛ ملودی می‌پروراند؛ گام به گام با آن قدم برمی‌دارد؛ سکوت می‌کند؛ و گاه غمگین و تنها، هرچند از آن ملودی و تم و مُد توشه‌ای محو برمی‌دارد، آرام نجوایش می‌کند. این اتفاقی است که در قطعه‌ی اول رخ می‌دهد: «تصنیف باده و نوا». دو تصنیف تاریخی از اواخر دوره‌ی قاجار مستقیماً در متن قطعه آمده‌اند؛ در کُلاژی که گاه آهنگساز در آن سکوتی طولانی می‌کند و تنها به نقل‌قولی بسنده (و بدین‌ترتیب با سکوتش هم فعالانه حضور دارد)، و گاه با تصنیف‌ها همراه می‌شود.

در میانه‌ی این دو پرانتز، قطعاتی دیگر هم چشم را می‌گیرند؛ از جمله «باغ پروتیوا» و بازی‌گوشی‌های ریتمیکش، یا تغییر شکل ملودی آشنای «نوایی» در قطعه‌ای به همین نام، با ثابت نگاه‌داشتنِ چند تُنِ محوری و بسط آن‌ها در الگوهای ریتمیک و متریک مختلف.
در قطعه‌ی واپسین، «از میان گل‌ها»، همچون قطعه‌ی اوّل، آمبیانس شهر مستقیماً با موسیقی همراه می‌شود.

این‌جا آهنگساز موازی با نوفه‌ی خیابان‌های کودکی‌اش پیش می‌رود و برای آن خاطره می‌سراید. آنچه در این قطعه، و شاید خیل قطعات دیگر موسیقی معاصر در ایران بر تاریخ و خاطره دلالت می‌کنند معمولاً اشاراتی‌اند به بعضی از فواصل و موتیف‌های القاگر موسیقی ایرانی: در این‌جا دوم افزوده و ــ در اواخر قطعه ــ سوم کوچک نزولی (در دشتی). سوال این است: این‌جا آمبیانس شهری چه تأثیری بر موسیقی‌ای که پیانو می‌نوازد گذاشته است و اگر یکی از این دو حذف شوند چه‌چیزِ این «گفت‌و‌گو» ناقص می‌ماند؟

برای خرید و دانلود آلبوم پروتیوا به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
20 اسفند 1399
11

غریبِ دوران

نویسنده: کامیار صلواتی

آورده‌ی زیسته، بیش از هرچیز، به ثمر نشاندنِ تلاشی طولانی برای بسط تکنیک‌های نوازندگی و شیوه‌های بیانی ساز تنبور از سوی خالق اصلی‌اش، یعنی امیرحسین تفرشی‌پور است. این تلاش بیش از هر جای دیگر در قطعات ضربی و همراه با کلام اثر هویداست؛ جایی که با گستره‌ای متنوع از تکنیک‌های نو در نوازندگی تنبور مواجه‌ایم.

به نظر می‌رسد، این تکنیک‌ها، بیش از هر آبشخور دیگری، متأثر از نوازندگی گیتار هستند که در ترکیب با تکنیک‌های رایجِ نوازندگی تنبور قرار گرفته‌اند. از آن جمله، به خصوص، باید به به‌کارگیری گستره‌ای متنوع از آرپژها و «میوت»ها اشاره کرد؛ نمونه‌ی ترکیب و تلاشی که پیش‌تر به نحوی دیگر در حوزه‌ی نوازندگی سه‌تار از سوی مسعود شعاری آزموده شده بود.

زیسته اما به نحوی از همین وجه آسیب می‌بیند. هرچه که تفرشی‌پور شیوه‌ی نوازندگی و تکنیک‌های آن و در نتیجه وجه ریتمیک، افکتیو و بافتاری آن ادبیات تنبور را بسط می‌دهد و فرا می‌برد، سایر جنبه‌های آلبوم کمابیش بی‌اتفاق و محافظ‌‌کارانه‌تر رقم خورده‌اند. از آن‌جایی که آبشخور عموم این تکنیک‌ها گیتار است و گیتار توانایی قابل‌توجهی در تأمین همزمان ریتم، ملودی و هارمونی دارد، شکل‌های ریتمیک و بافت صوتی، به فراخور نوازندگی، تا حدّ قابل‌توجهی در بستر کارگان‌های آیینیِ تنبور نوآیین‌اند، اما بعضی از دیگر وجوه، مانند جنبه‌های مُدال و به ویژه فُرمالِ آن هم‌پای نوازندگی پیش نرفته‌اند؛ یا محافظه‌کارانه‌اند یا پرداخت‌نشده. از طرف دیگر، حتی مضمون کلامی زیسته هم همچنان مقید به درون‌مایه‌های عرفانی است؛ اگرچه نه چندان صریح و آشکار، و باز اگرچه با بیانی نوتر.۱

از همه‌ی این‌ها گذشته، زیسته ابهامی دارد که در بیشتر آثاری که با محوریت تنبور ساخته و نواخته می‌شوند حاضر است: نامعلومی چشم‌انداز تئوریک؛ این‌که قرار است چه آورده‌ای برای ادبیات تنبورنوازی داشته باشد، از کدام انگاره‌های نظری سرچشمه می‌گیرد، از چه شناخت و بازاندیشی و مکاشفه‌ای در مقام‌های تنبور می‌آید، و بالاخره می‌خواهد چه بگوید و چه به دیگر گفته‌ها بیفزاید. شاید این از اعتقاد هنرمند به «خودبیان‌گری» اثرش بیاید، و شاید از فرهنگ شفاهی‌ و تقدیس مایه‌ی موسیقایی‌اش.

 


* عنوان نوشته برگرفته از یکی از شعرهای اجرا شده در آلبوم است.
۱- مثلاً کلام یکی از ترانه‌ها، به وضوح برگرفته و گسترش یافته‌ی بیتی از شاملوست، اما برخلاف آن بیت شاملو، درون‌مایه‌ای عرفانی دارد.

برای خرید و دانلود آلبوم زیسته به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3
04 تیر 1399
9

موضع نزدیک، موضع دور

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

زیسته یک موضع است. همانند همه‌ی موضع‌ها از جنس مکان است و، از همین رو، ابعادِ مکان برایش مطرح. اما، علاوه بر آن، همچون معنای دومِ موضع در ترکیب‌های «موضع گرفتن» و «اعلام موضع» نیز هست. یعنی مکانی‌ است در یک جهانِ موسیقایی که از طریق فاصله‌اش یا همان بُعدِ مکانش با چیز دیگری به‌درستی درک می‌شود. آن چیز چیست؟ میراث و کارگانِ تنبور که امیرحسین تفرشی‌پور، به هر دلیل (ازجمله تبار آموزشی)، دلبسته‌ی آن است. موضع مؤلف زیسته تنها با نگریستن به نُه قطعه‌ی این آلبوم روشن نمی‌شود. دیدن ماهیت موضع‌گونِ این آلبوم آنگاه میسر می‌شود که آن را در پرتو فعالیت‌های دیگر تفرشی‌پور ببینیم، مخصوصاً آلبوم این‌همانی، کنسرتوی تنبور کیوان میرهادی از آلبوم کهنه هواران که نوازنده‌اش بوده است و نیز همکاری‌هایی مانند آلبوم دوواله اثر معلمش، علی‌اکبر مرادی.

تفرشی‌پور، در پیشینه‌ی هنری‌اش، گاه وفادارتر و نزدیک‌تر ایستاده (مانند این‌همانی) و گاه رهاتر و دورتر (مانند زیسته) و، در هر صورت، کارش ثبت موضع خود نسبت به این کارگان غنی و البته مورد علاقه‌ی امروزی بوده است. بر این پایه، زیسته بخشی از روند،ِگسترش قلمرو جغرافیاییِ کارگانی مرسوم در غرب ایران است یا حتا، دقیق‌تر بگوییم، بخشی از روندِ چهارـ‌پنج دهه‌ایِ شهری شدن و رواجِ آن در کلان‌شهرهای چندفرهنگیِ ایران معاصر (از طریق آموزش و آفرینش هنری). این بُعد جغرافیایی را، حتا پیش از آن که در ساختار موسیقایی تک‌تک قطعات زیسته بازیابیم، می‌توان در استعاره‌ی نام تنبورِ خاص این آلبوم یافت. «تنبور تهران» نیز به استعاره همان موضع را مؤکد می‌کند؛ تأییدی بر دگرگونیِ شیوش صدا و تمهیدات برای چندصدایی اولیه در ساختمان ساز.

ممکن است بیندیشیم «موضع» تنها مسئله‌ی این مجموعه‌ی خاص است، اما این درست نیست. در حقیقت، این مسئله‌ی تمام آثار این گونه‌ی موسیقایی است. برداشت از یک منبع فرهنگی یا -اگر به جای نگاهی غریبه، دورنمای وسیع‌تری را ببینیم- پویاییِ خودِ کارگان (ولو در جغرافیایی دیگر) همواره مسئله‌ی موضع را پیش می‌کشد. گویی دگرگونی‌های تاریخی را از فاصله‌ای بسیار نزدیک ببینیم، آن‌قدر نزدیک که هیچ دورنمایی در پنجره‌ی دیدمان ثبت نشود و در عوض تنها دوری و نزدیکی به مرجعی منطقه‌ای، به نظر برسد.

برای خرید و دانلود آلبوم زیسته به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3
21 خرداد 1399
eshragh2

آشکارا موسیقی ایرانی

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

کاوه میرحسینی با اشراق مشتاقانه به سوی موسیقی دستگاهی شتافته است. او این مایه را در آثار دیگرش نیز کم‌وبیش داشته اما نه تا این حد آشکارا. به طور معمول و سرجمع، آهنگسازان موسوم به معاصر از بهره‌گیری واضح از عناصر موسیقی ایرانی اجتناب می‌کنند (دلایلش خارج از گنجایش این مرور کوتاه است). اما میرحسینی در جستجوی تمایز بیشتر دقیقاً رویکردی وارون این برگزیده است. نه‌تنها از مصالح مقامی موسیقی ایرانی به‌روشنی بهره گرفته است بلکه در ریتم و رنگ‌آمیزی هم تا سرحد افراط ریشه‌هایش را به نمایش می‌گذارد. بنابراین در این میان تنها روشنیِ استفاده نیست که او را حتا با گذشته‌ی خودش متفاوت می‌کند گوشه‌ و کنارهایی که به آن سرک کشیده نیز چنین است.

وقتی در جبروت ناگهان طعمی از سه‌گاه –که پیش‌تر نیز به شکلی محو احساس می‌شد- می‌دود یا زمانی که بیات ترک آغازین ملکوت در ادامه با اذان مؤذن‌زاده تبدیل به فریادی از آشناپنداری می‌شود و مبدأ تم را فاش می‌کند آنگاه به یاد می‌آوریم این دستگاه‌ها امروزه در خود موسیقی کلاسیک ما هم بسامد اجرایشان کم شده است چه رسد به این گونه‌ی موسیقاییِ به تسامح معاصرخوانده‌شده.

اگر موضوع آهنگسازی تنها منحصر به استفاده از مصالح مقامی و تبدیلات دو دستگاه امروزه کم‌تر اجراشده بود چندان اهمیتی نداشت. اما ایده‌های اصلی اثر هنگامی مشخص می‌شود که یک بار کامل شنیده شود و دوباره از نو بشنویم. آنگاه روشن می‌شود طرح‌های مبهمی که از نیمه‌ی گنبد به بعد شنیده می‌شد درحقیقت چه نقشی داشته‌اند یا مشخص می‌شود کالبد ریتمیک محیاشده در خلسه چگونه در جبروت جبه‌ای از ملودی بر تن می‌کند. بدین ترتیب فرم کلی خودنمایی می‌کند. برخلاف روال معمول در موومان نخست ابتدا تصویری مرکب مرتبط با همه‌‎ی رویدادهای بعدی پیش روی شنونده گذاشته می‌شود و سپس به ترتیب در موومان‌های بعدی هر رویداد به شکل گسترده پرداخت نهایی خود را می‌یابد.

این سازمان‌دهی از ایده‌های موسیقایی و فرم باعث می‌شود تمرکز توجه در اشراق بیشتر بر ساختمان کلی مرکب از ۴ موومان اثر و ارتباط جالب ایده‌ها باشد و (شاید) درنتیجه، تحقق ایده‌ی کنسرتو، تقابل‌های تکنیکی-موسیقایی تک‌ساز و گروه، جز در ملکوت چندان روشن به چشم نیاید.

برای خرید و دانلود آلبوم اشراق به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
12 آبان 1398
maria2

خیس‌اش نمی‌کند موجاموج دریای شهر از نو عاشق را

نویسنده: حانیه شهرابی

یکی از سازهای بسیار محبوب نزدِ موسیقی‌دوستان «گیتار» است. طوری‌که در سبک‌های مختلف از آن استفاده می‌شود و موسیقیِ جریانِ اصلی (mainstream) هم به آن توجهِ ویژه دارد. اما در کنار این محبوبیت کمتر کسی حاضر است با رپرتوار دشوار گیتار سر و کله بزند و به ظرافت‌های نوازندگی‌اش توجه کند. اگر دغدغه‌تان موسیقیِ کلاسیک باشد، با دیدن چنین مجموعه‌ای ذوق می‌کنید: آلبوم تکنوازیِ گیتاری که به دور از هر آن چه مد شده است، به تاریخِ غنیِ گیتار سرزده و سعی در ادای دِینی به این ساز دارد.

«بابک ولی‌پور» در آلبوم «ماریا، در ساعت چهار» دو قطعه از اَدوار رُنسانس و باروک نواخته است؛ سپس با پرشِ کمابیش یک قرنی و حذف رپرتوارِ کلاسیک، چهار قطعه‌ از دوران رُمانتیک و شش قطعه‌ی معاصر نواخته است. ضربانِ کلیْ سرعتِ متوسط دارد و قطعاتِ مجموعه در عینِ تفاوت در سونوریته همگن‌اند. نخستین چیزی که در شروع این آلبوم خودنمایی می‌کند این است که قطعات با شجاعت «آزاد» اجرا شده‌اند؛ بدین‌صورت که نت‌های مهم‌تر از نظر زمانی برجسته شده‌اند. این لَنگیِ حدودی در ریتم، یادآور اجراهای آثنتیک (authentic) است. او در اجراهای خود از برخی نوازندگان تأثیری انکارناپذیر گرفته است. (برای مثال، اجرای نغمه‌ی «امپراطور» به اجرای «مت پالمر» بسیار شبیه است). با این حال در برخی قطعات تکرر صدای تعویض پوزیسیون‌ها و یا خوانا نبودن نُت‌های لِگاتو از کیفیت یک تجربه‌ی عالی می‌کاهند.

در سایرِ کشورهای دنیا، موسیقی، هنر و صنعتِ توأمان است. در این صنعت، هم کارهای مردم‌پسندی که تنها از نظرِ اقتصادی اهمیت دارند تولید می‌شوند و هم کارهایی که به «موسیقی» توجه دارند. نوازندگانِ برجسته و ماهر، حمایت می‌شوند و هر چند وقت یک‌بار آلبومی از تکنوازیِ خود منتشر می‌کنند؛ اتفاقی که بسیاری از میانگین‌ها را در اقتصاد، فرهنگ و تاریخ‌شان تغییر می‌دهد. در ایران اما زمینه برای فراهم‌آمدن چنین آثاری آن‌طور که شایسته است، وجود ندارد. چند تن از نوازندگانِ ما به جز کارهای اقتصادی، چنین فعالیت‌هایی انجام می‌دهند و مانند آلبوم حاضر مهارتِ خود را در معرضِ قضاوتِ شنوندگان می‌گذارند؟ هنرمندِ ایرانیِ قرن بیست‌و‌دوم درباره‌ی هنرمند امروز چه فکر می‌کند؟ آیندگان فقرِ ما را در کدام زمینه می‌پندارند؟

برای خرید و دانلود آلبوم ماریا، در ساعت چهار به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 4.5
22 مهر 1398
taghha2

نوازندگی امروزی

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

آلبوم طاق‌های ضربی بغداد را که می‌شنویم یک حکم تثبیت‌شده در ذهنمان فرو می‌ریزد. و آن چیزی نیست جز همان حکم تقویت‌شده به بنیه‌ی ملی‌گرایی افراطی که موسیقی ما از موسیقی فرهنگ‌های همسایه‌ی غربی‌مان متمایز و شاخص‌تر است. برخلاف معمول شباهتی که انتظار می‌رود کشف کنیم شباهت در محتوای موسیقایی (بیش‌تر مقام‌ها و ملودی‌ها و ...) نیست. آن را پیشاپیش می‌شناسیم. در حقیقت از دیدگاه موسیقی‌شناسانه هم نقاط اشتراک سیستم‌های موسیقایی همسایه (خصوصا عربی و ترکی) با موسیقی دستگاهی ما تا اندازه‌ی قابل قبولی شناخته‌شده است و هم نقاط افتراق (و البته هم تا حدودی تاریخ تحول و استقلال‌شان از یکدیگر).

آن شباهت که چنین آلبومی معرفی می‌کند شباهت در رویکردهای امروزی شدن است. کافی است همان آغاز آلبوم، حجازکار را مد نظر بگیریم. در همین حال اگر یک نمونه‌ی برجسته‌ی ایرانی مانند اردوان کامکار هم در ذهن باشد روشن‌تر رویکردها را خواهیم دید. پیش از هر چیز گرایش سرسختانه به چیره‌دستی (به ویژه تلفیق کردن سرعت و دقت) است که گوش را می‌نوازد. اما پس از آن و در لایه‌ی بعد پای ترکیب‌های چندصدایی و آرپژها -که احتمالا همچون ایران منشاءی برون‌‌فرهنگی دارد- به میان می‌آید.

قطعه‌ای مانند نهاوند با صراحت هر چه تمام‌تر از همان لحظه‌ی نخست این شکل از تحولات را به نمایش می‌گذارد. دامنه‌ی بزرگی از موسیقی پاپ بین‌المللی و سازِ قرنش، گیتار گرفته تا درآمیزی‌های مُدال و ... به میان می‌آید و نوازندگی عمر زیاد حکمت، نوازنده‌ی قانون عراقی را می‌سازد؛ چنان که گویی در منطقه‌ی وسیعی از اطراف ما سنت‌های موسیقایی به هنگام پوست انداختن و امروزی شدن رفتار مشابهی دارند یا دست کم یکی از رویکردهایشان آنجا که پای سازهای هم‌خانواده به میان می‌آید، همسان است.

شاید از این جایگاهی که ایستاده‌ایم نتوانیم مشخص کنیم درآمیختن این عناصر چندفرهنگی تا چه اندازه سازوار از کار درآمده و در خود فرهنگ مبدا چگونه دیده می‌شود. بااین‌حال آلبوم دریچه‌ای به گونه‌های سازی امروزی و نزدیک به موسیقی مردم‌پسند دنیای عرب باز می‌کند و فرصتی می‌شود تا ببینیم همسایگان جغرافیایی و فرهنگی‌مان چقدر به ما نزدیک‌اند و به این نکته بیاندیشیم که این امر لابد در میدان روابط انسانی نیز مابه‌ازائی دارد.

برای خرید و دانلود آلبوم طاق‌های ضربی بغداد به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.4
23 تیر 1398
بالا