نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: تلفیقی


Dornadeon 1

دو پرسش دو پاسخ

نویسنده: سعید یعقوبیان

درهم‌آمیختگی تکنیک نوازندگی آکاردئون و ذوقِ هم‌آهنگی و ملودی‌پردازیِ ویولون، موسیقی درنادئون را تغذیه کرده‌اند. از سوی دیگر نوع موسیقی این اثر در ایران کم‌رقیب است. استقبال از آن را هم که در نظر بگیریم، تا همین جا درنادئون را در موسیقی ِغیرپاپِ ایران۱ باید یک آلبوم موفق بدانیم. می‌توان به جزئیات هر قطعه پرداخت، از الگوهای متنوعِ بسط و گسترشِ قطعات گفت و از این مسیر دلایل موفقیت اثر را در خود موسیقیِ آن بررسی کرد. اما درنادئون، راه را برای طرح موضوعاتی کلان‌تر نیز باز می‌کند:

-   اگر این موسیقی به واسطه‌ی محتوا، تکنیک و سطح کمپوزیسیون‌ توانسته است از جذابیت‌های پاپیولارِ ژانر خود و از پاپیولار بودنِ ذاتی-تاریخی آن یک گام فراتر رود گام بعدی به کدام سمت‌ها می‌تواند باشد؟
یازده قطعه از بیست قطعه‌ی آلبوم مبتنی بر وزن سه‌ضربی هستند۲. شاید یکی از راه‌ها کندن از اینهمه وابستگی به ریتم‌ سنتی این ژانر، کمرنگ‌کردن این مؤلفه و برجسته‌تر کردن عناصر دیگرِ موسیقی باشد.
-   اگر ندانیم این موسیقی در ایران تولید شده و دو نوازنده‌ی ایرانی آن را نواخته‌اند چقدر احتمال دارد که با گوش دادن به آن به ایرانی بودنِ‌ اثر پی ببریم؟ آیا نمی‌توان بیشتر قطعات درنادئون را نواخته‌های دوره‌گردهایِ فیلم‌های (برای مثال) انجلوپولوس۳ تصور کرد؟
هرچند در اغلب بخش‌های درنادئون، در رنگ و آهنگ رمانتیک موسیقی، لحن اروپای شرقی و امریکای جنوبی آن هویداست اما با اینحال جستن برای یافتن نشانه‌های اینجایی در این اثر بی‌صید نمی‌ماند.۴ ملودی و نوعِ فرود روی تونیک در قطعه‌ی «بازار» یا تأکیدهای ریتمیک قطعات «رقص بادبادک» و «هزار درنا» مواردی از این دست هستند. اما لحظاتی هم وجود دارند که اگر ایرانی‌بودنِ صریحی نمی‌شنویم لزوماً پیوندی با موسیقی اروپای شرقی هم در کار نیست۵ (قطعه‌ی «مرغ آتش» را بشنوید و برافروخته‌شدنِ بطئی و التهاب‌آورِ تمِ مینیمالیستی‌اش را). این نیز مصداقی دیگر از فراتر رفتن از ژانر در خصوص مسأله‌ی هویت است.


۱- هرچند در سایت بیپ‌تونز این آلبوم، یک اثر پاپ و نیو اِیج! معرفی شده است.
۲- آلبوم نخست مهرداد مهدی نیز «والس‌های تهران» نام داشت.
۳- تئو انجلوپولوس (۲0۱۲ – ۱۹۳۵)؛ کارگردان یونانی.
۴- ارزش محسوب شدنِ «واجدِ یک هویتِ مشخص بودنِ یک اثر» به طور عام و «ایرانی‌بودن» اثری که آفریننده‌اش ایرانی‌ست بطور خاص جای بحث دارد. در اینجا صرفاً اندیشیدن به موضوع هویت در خصوص چنین اثری مدنظر است؛ اثری که به یک نوع موسیقی که در طول زمان هویت مشخصی یافته تعلق دارد و افرادی از جای دیگری از جهان خوانشی از آن نوع را ارائه می‌دهند.
۵- و هیچیک از چنین لحظاتی از آلبوم، والس هم نیستند.

برای خرید و دانلود آلبوم درنادئون به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.4
21 آبان 1396
Rahgozar 00

رمزگشایی از هزارتوی شرقی

نویسنده: امیر بهاری

اجراهای هنرمندان ایرانی با تریو رامبرانت از منظر رسیدن به یک زبان مشترک دو سوی متفاوت دارد. اعضای تریو خیلی خوب به سمت موسیقی شرقی (هم‌چنین موسیقی ایرانی) حرکت می‌کنند تا به شیوه‌ی بیانی مورد نظر این همکاری دست پیدا کنند در نقطه مقابل اما هنرمندان وطنی به کار خویش مشغول‌اند و شاهدی بر این مدعا هستند که هنر نزد ایرانیان است و بس! آلبوم «رهگذر» اثر تونی اورواتر که نوازنده‌ی کنترباس تریو رامبرانت است هم شاهدی بر دقت نظر این نوازندگان در تلاش برای فهم موسیقی و هارمونی‌های شرقی است.

«رهگذر» که حاوی ۳۰ قطعه و ۷۴ دقیقه است، در مسیر پر فراز و فرودی در شرق قدم بر می‌دارد. از بالکان وارد می‌شود و به خاور میانه می‌رسد. نه تلاش می‌کند خیلی عمیق وارد جزئیات تکنیکی شود و نه مانند یک توریست چشم‌اندازی مبهم را ترسیم می‌کند. رهگذر بیشتر در تلاش است تا ماهیت هارمونیک موسیقی این مناطق را بیازماید.
از سوی دیگر همین تنوع باعث می‌شود آلبوم انسجام لازم برای مجموعه‌ای مدوّن را نداشته باشد. در برخی قطعات ویلن ملودی اصلی را می‌نوازد. برخی قطعات برای عود و برخی برای کلارینت و کنترباس ساخته شده‌اند. آلبوم با والسی بالکانی آغاز می‌شود؛ به هارمونی‌های عربی ورود می‌کند و گذاری هم بر موسیقی اورشلیم دارد.

با توجه به اینکه این اثر موسیقی متنِ یک سریال مستند هلندی است شاید ایرادهای فوق قابل اغماض به نظر برسند زیرا امکان دارد هنگامی که موسیقی با تصاویر همراه می‌شود با اثری منسجم و سالم روبه‌رو باشیم اما به عنوان یک اثر مستقل شنیداری این تنوع علی‌رغم گوش‌نواز بودنش به انسجام آلبوم لطمه زده است.

به سادگی می‌توان در این آلبوم شنید که شاخه‌ای از هنرمندان نسل نو موسیقی اروپا در حال تغذیه از موسیقی هزار رنگ شرق هستند. به خاطر بیاورید اجرای کیهان کلهر با تریو رامبرانت را که همین دو ماه پیش برگزار شد. نواختن آن ریتم یازده ضربی مشهور کردی در انتهای اجرا نشان از تلاش‌های این تریو برای برخوردی خردمندانه با موسیقی شرق بود. چیزی که در «رهگذر» هم نمود دارد. ظاهراً آن‌ها رفتار متفاوتی با افراط و تفریطِ ما در پیش گرفته‌اند.

برای خرید و دانلود آلبوم رهگذر به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.3
10 آبان 1396
Dahe Tir 00

نقش باژگون تنبک و تار

نویسنده: کامیار صلواتی

ده تیر(۱) داعیه‌ی موسیقایی بزرگی ندارد؛ چنان‌که از عنوانش نیز برمی‌آید بیشتر راوی «خاطره»‌هایی شخصی است، انگار در ذهن خالق، و شاید شنونده، بناست با تصاویری همراه شود. گویی بیش از آن‌که وجه موسیقایی‌اش اصالت داشته باشد، آن تصاویر شخصی اصالت دارند. شاید به همین دلیل باشد که در «ده تیر» با تکرارموکد و پایان‌ناپذیرجمله‌ها و فیگورها روبه‌روییم: تکراری برای زمان‌زدایی و تنها تداعی خاطره‌ای که انگار آوایی مبهم آن را همراهی می‌کند؛ آوایی که بیش از آن که شنونده را درگیر پیچ‌و‌خم موسیقایی خود کند او را به حال‌و‌هوایی خاص می‌برد.
امّا این تمام ماجرا نیست. می‌شود در «ده تیر» ایده‌هایی گنگ را بازشناخت که تأکید بیشتر بر آن‌ها می‌توانست معنا و عمق بیشتری به اثر ببخشد. یکی از آن ایده‌ها، جابه‌جایی نقطه‌ی ثقل ملودیک از ساز غالب مضرابی با زیرایی بالاتر به ساز کششی بم‌تر است. تارِ همیشه حاضر و پرتحرک در بسیاری از لحظات آلبوم استیناتویی (۲) را می‌نوازد امّا معمولاً تکلیف سازهای کششی در قبال این استیناتو چندان مشخص نیست. 

در معدود لحظاتی برخلاف آنچه معمول است، انگار این تارِ زیرتر و پرجنب‌و‌جوش‌تر نیست که سخن اصلی را می‌گوید، بلکه صداهای پُشتی و بم‌تر کششی هستند که در میان تکرارهای تار بیان‌گر سخن اصلی‌اند (۳) امّا در سایر لحظات که تار استیناتوی خود را می‌نوازد سازهای کششی به اجرای افه‌های صوتی بسنده می‌کنند. بنابراین نقش جالب و جدیدی که در بعضی قطعات این آلبوم، مانند «رادکان»، «سور» یا «روانه»، به تار واگذاری شده قرینه‌ای چندان معنادار و متناسب در دیگر سازها نمی‌یابد. 

البته این استحاله‌ی شخصیتی سازها در وجه دیگری نیز بیان‌گر خویش است و آن تغییر معنای ساز ضربی و ساز ملودیک در این اثر است. 

تار در این اثر به‌واسطه‌ي نواختن مکرر فیگورهای ریتمیک تکرارشونده نقش سازهای کوبه‌ای به خود می‌گیرد و تنبک که در اکثر قریب به‌اتفاق آثارموسیقی کلاسیک ایرانی بنا به ضرورتی کارکردی حضور می‌یابد، در «ده تیر» چون شخصیتی مستقل است که از بند ضرورت وجودی همیشگی خویش رهایی یافته: گاه تک‌اشارتی می‌کند، گاه جمله‌ای می‌نوازد و گاه غیاب را برمی‌‌گزیند (۴). بنابراین، این اثر را بیش از آن‌که بتوان از جنبه‌ی محتوای ملودیک، مُدال یا حتّی فرمال تفسیر کرد، از لحاظ نقش و شخصیت سازها و نوع برهم‌نشینی آن‌ها می‌توان بررسید؛ امّا این ایده‌ها علی‌رغم قابلیت بسط بیشتر چندان پرورانده نشده‌اند.

(۱)به‌نظر می‌رسد که نام ابتدایی آلبوم «رادکان» بوده و این را می‌توان از متن محمدرضا فیاض فهمید؛ زیرا او در این متن از «ده تیر» با نام «رادکان» یاد می‌کند. بازبینی و اصلاح متن بعد از این تغییر عنوان می‌توانست نشانه‌ی وسواس ناشر در این زمینه باشد.
(۲)اُستیناتو موتیف یا جمله‌ای است که به‌طور مداوم از سوی یک صدا یا ساز معمولاً با زیرایی‌ای یکسان در یک قطعه تکرار می‌شود. 
(۳)مانند قطعه‌ی «رادکان». 
(۴) این نوع نگرش به تنبک کاملاً نوآورانه نیست. در آثار نوازندگانی چون نوید افقه و پژمان حدادی می‌توان ردّ این تمهیدات را پی گرفت. تفاوت آن‌جاست که بیشتر آن آثار دارای پیچ‌و‌خم‌های ریتمیک-متریک زیادی بودند، مثل «آن‌و‌آن»؛ امّا در «ده تیر» وجه متریک و ریتمیک موسیقی ساده است و بنابراین برگزیدن نقشی این‌چنین برای ساز کوبه‌ای در این بستر ساده‌ي متریک-ریتمیک روان حساب «ده تیر» را از آن آثار جدا می‌کند.

برای خرید و دانلود آلبوم ده تیر به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.1
04 مهر 1396
Nostalgi Nameh 00

روی شانه‌ی نوستالژی

نویسنده: امیر بهاری

رجوع به گذشته و استفاده از قطعاتی که آزمون خود را در تاریخ پس داده‌اند و بر دل مخاطبان نشسته‌اند، ظاهرا راهی کم‌خطر و آسان است اما واقعیت امر چیز دیگری است. شاید به خاطر همین سختی راه است که کسی مثل اوزی ازبورن در ۵۸ سالگی و پس از ۳۵ سال تجربه یک آلبوم بازخوانی (کاور) منتشر می‌کند.

آلبوم «نوستالژینامه» اثر فرزاد میلانی همان‌طور که از نامش پیداست بازخوانی آثاری نوستالژیک است. کاری را که گروه‌هایی مثل «دنگ‌شو»، «پالت» و ... در حد یکی دو قطعه در آلبوم انجام می‌دادند و در مسیر شهرت جواب گرفته بودند، میلانی سرلوحه‌ی کل آلبوم خود قرار داده تا توانایی خود در تنظیم را نشان بدهد و البته نگاهی جدی هم به بازار داشته است اما ظاهرا این بازخوانی‌ها به دلیل نداشتن نظرگاه روشن و بدیع نه اثر درخوری محسوب می‌شود و نه بازار چندانی داشته است.

در «نوستالژینامه» تلاش شده با تنظیماتی ملهم از موسیقی جَز، فلامنکو و ... و با کمک ادبیات متفاوتی دربیان موسیقایی، لباسی نو بر تن آثار ماندگاری از موسیقی گلها، موسیقی فلکلور و حتی پاپ قدیم پوشانده شود اما این تنظیمات و نوازندگی‌هایِ قابل قبول تنها تزئیناتی هستند که می‌خواهند نظرگاه کلیشه‌ای و کهنه‌ی مولف را پوشش بدهند. نظرگاهی که در پی سوءاستفاده از استعداد گذشتگان است.

بازخوانی آثار موفق چه در ایران و چه در دیگر نقاط جهان متداول است و پدیده‌ی غریبی نیست.

هنرمندان صاحب‌کرسی وقتی این کار را انجام می‌دهند چنان دیدگاه خودشان را در آن اثر منعکس می‌کنند که یک شعر(لیریک) یا ملودی ثابت به واسطه‌ی تنظیم و خوانش خاص مولف جدیدش، اثری بدیع با محتوای جدید می‌شود. در واقع هنرمندی که وارد این عرصه می‌شود، بهتر است موضوع اصالتِ تفسیر را مدنظر داشته باشد و الّا همان «نوستالژی‌بازی»‌ای می‌شود که خواسته‌ی بازار است و در چند سال اخیر از علیرضا قربانی، سالار عقیلی، رضا صادقی، علی زندوکیلی و جدیدا محمد معتمدی شنیده‌ایم.

برای خرید و دانلود آلبوم نوستالژینامه به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.5
03 مهر 1396
Hesam Inanlou Yaal o Baad

مرز مبهمِ اصل بودن

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

«یال و باد» مسأله‌ای را پیش روی می‌گذارد و آن مسأله‌ی اصل (اوریجینال) بودن است. یا به بیان دقیق‌تر حد و مرز تأثیرپذیری و تقلید. این را آغاز قطعه‌ی «تلخ» به شنونده می‌گوید که نشانِ همزمان دارد از «هفت گاه معلق» در رنگ‌‌آمیزی افه‌ها و کمی بعد «شهر خاموش» و «لایه‌های تاریکی» در تکرار پژواک‌گون میانِ بافت و پیش بردن قطعه از طریق نقش‌مایه‌های بس خُرد (که جمع‌شان حتا تم کوتاهی را هم تشکیل نمی‌دهد).

اما این‌ همه گذراست و همان جا که پس از مقدمه‌ای کوک‌خورده به ادامه‌ی قطعه، «حسام اینانلو» به قطعه بازمی‌گردد، رنگ می‌بازد و تنها به یاد می‌آورد که در گذشته نیز می‌شد این شباهت‌ها را دید اما هرگز نه به اندازه‌ی یال و باد.

بخش بزرگی از آن را (می‌شد و هنوز هم) می‌توان به تکوین یک سلیقه‌ی صوتی خاص برای آهنگسازی کمانچه و آنسامبل نسبت داد که حالا کم‌کم شیوه‌ی مستقلی پیدا کرده و بخشی را هم به حضور آهنگساز-نوازنده‌ها در موسیقی ایرانی که جز استثناها، ناگزیر هر چه می‌نویسند برای «سازشان و آنسامبل» از آب در می‌آید، نه برای آنسامبل یا ساز دیگر زیرا تنها امکان نگریستن از درون صافی ساز خودشان را دارند.

باقی، جز آنجا که هنوز رد پای رنگ‌باخته‌ی تأثیرها خودنمایی می‌کند زبان شناخته‌شده‌ی آهنگساز است که قطعه‌ها را پیش می‌برد؛ برخورد‌های آشنا، خواه در ملودی‌پردازی (با تم‌هایی که گویی در کارهای دیگر آهنگساز هم حضور داشته‌اند) و خواه در تکنیک‌های انسجام‌بخشی اثر (با وصل تم‌های پایانی به قطعه‌ی بعدی مثل پیوند «تلخ» به «وهم»). 

چنین یکدستی‌ای در پروردن ماده‌ی موسیقایی همان است که پیش از این (پس از دو سه آلبوم نخست) می‌شد به عنوان تداوم یا شکل‌گیری یک زبان شخصی از آن یاد کرد و اکنون با دو رقمی شدن تعداد آلبوم‌ها در خطر افتادن به دام تکرار و توقف کامل است. زیرا ویژگی‌ها چنان تکرار می‌شوند که زیبایی برآمده از انسجام به فرسودگی می‌گراید.  و باز ما را به شکل دیگری از پرسش نخست بازمی‌گرداند که؛ مرز اصل بودن در سنجش با آثار پیشین یک آهنگساز کجاست؟

برای خرید و دانلود آلبوم یال و باد به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.9
26 شهریور 1396
Hatra 00

تنبور بی‌مقام

نویسنده: امیر بهاری

تنبور ساز عجیبی است، صدای غریبی هم دارد و یکی از قدیمی‌ترین سازهای شرقیِ مناسب برای نواختن به شکل گروهی و هموفونیک است. پرده‌بندی و ساختار ساز تنبور حدود هزار سال تغییر نکرده است۱.

گروه «هَترا» در اولین آلبوم‌شان (که نام خود گروه را بر پیشانی دارد) از تنبور، در فضایی نامتعارف با اِلِمان‌ها و الگو‌هایی از موسیقی «امبینت» (Ambient music) و به‌قول خودشان «سایکودلیک فولک»(Psychedelic folk)  استفاده کرده‌اند.

تنبور انتخاب درستی برای حضور در این فضای موسیقایی به نظر می‌آید، اما اشتباه آن‌جا صورت می‌گیرد که نوازنده‌ی تنبور به جای نواختن دورهای ریتمیکِ مقامات تنبور، سعی بر استفاده‌ی به‌اصطلاح نوینی از تنبور دارد که نمونه سرعتی و تکنیکی‌ترِ آن را در نوازندگی «سهراب پورناظری» دیده ‌ایم. 

در واقع این‌که نوازنده‌ی تنبور توانایی نواختن مقامات را داشته یا نه، موضوع بحث ما نیست. 

شاید نوازنده تنها مسیر را برای سُنوریته‌ی مطلوبِ هَترا اشتباه انتخاب کرده است. شاید اگر مقام‌های مناسبی برای این موسیقی را می‌نواخت و از آن هارمونی درونی و منحصر‌به‌فرد تنبور استفاده می‌کرد، فضای مناسب‌تری برای این موسیقی به دست می‌آمد.

گفتگوی تنبور و گیتار الکتریک بر بسترِ موسیقی الکترونیک، با توجه به این‌که از ساز تنبور در این جنس موسیقی کمتر استفاده شده، می‌توانست ایده‌ی موفقی باشد؛ هم به دلایلی که پیش‌تر ذکر شد و هم به دلیل شکل پرده‌بندی‌ این ساز کهن (به واسطه‌ی داشتن نیم‌پرده) اما این ساده‌انگاری است که بخواهیم تنها با تکیه بر همین خصیصه از تنبور در این قالبِ به‌اصطلاح تلفیقی استفاده کنیم. 

«هَترا» به سادگی می‌توانست، به واسطه‌ی جنس موسیقی مورد نظرش، از مقامات خلسه‌آور تنبور استفاده کند اما از این امر بازمانده است. 

در مقابل، تنبور هم در نقش گیتاری قرار گرفته که تکنیک‌های خیلی ساده‌ای را اجرا می‌کند و الگوی نواختن‌اش در خود موسیقی راک هم کلیشه‌ای و قدیمی است. از طرف دیگر پرکاشن‌ها خیلی تخت اجرا شده‌اند و صدابرداری هم خیلی تخت انجام شده است و کمکی به فضای آلبوم نمی‌کند و اصولاً این جنس صدابرداری برای این سبک موسیقی مناسب نیست. خلاصه این‌که یک ایده‌ی بسیار خوب، به دلیل ناپختگی و عدم شناخت کافی، از دست رفته است.

۱. مقدمه‌ی علی اکبر مرادی در کتاب «زمینه‌ی شناخت تنبور» نوشته‌ی حیدر کاکی، نشر نوید شیراز، ۱۳۸۸

برای خرید و دانلود آلبوم هترا به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.8
21 شهریور 1396
noghte pargar 00

هدبنگ با ردیف میرزا عبدالله!

نویسنده: امیر بهاری

«نقطه پرگار» اثر مشترک میلاد درخشانی و مصباح قمصری شاهد بارز سرگردانی و چالش هویت نسل حاضر هنرمندان موسیقی سنتی و حتی  موسیقی به اصطلاح تلفیقی ایران است. حکایت همان پیتزای قورمه‌سبزی که نه پیتزاست و نه قورمه‌سبزی. تار هویت مشخصی ندارد و بین گوشه‌های ردیفی و تکنیک‌های ملهم از موسیقی غربی سرگردان است.

میلاد درخشانی که پنجه‌ها و عضلات قدرتمندی دارد، در اين اثر هم سريع مي‌نوازد و از منظر تكنيكي آدم را یاد جو ساتریانی و گيتاريست‌هاي اين چنيني می‌اندازد. در آغاز قطعه «چون گوهر اشک» یا قطعه «سرو پایبند»  و  «یاران را چه شد» ردیفی تار می‎نوازد. از طرف دیگر تار میلاد در بخش‌هایی دیگر صدای سی‌تار هندی می‌دهد.

مصباح هم کنار بم‌کمانش پرکاشن‌ها را طراحی کرده، که چندان ایرانی صدا نمی‌دهند و شما را به خوبی به هندوستان راهنمایی می‌کند. ساز بمِ آلبوم ملهم از موسیقی غربی است و از تار خیلی دور است؛ در واقع بم‌کمان مثل کنترباس صدا می‌دهد.  صدابرداری میکس و مستر اثر هم به گونه‌ای است که انگار تار این‌جاست، بم‌کمان اتاق بغلی، و پرکاشن کوچه پشتی.

سیل بم‌سازهایی که پیر و جوان در موسیقی ایران ابداع کرده‌اند، چه ماحصلی داشته؟ چرخ پنجم چهارچرخه؟ چند سال پیش رنو گارسیا فونس به ایران آمد و با کنترباس‌ش چنان چهارمضرابی نواخت، که مخاطبانش انگشت حیرت به دهان گذاشتند. 

درواقع از یک طرف روی پتانسیل سازی مثل کنترباس برای موسیقی ایرانی کار نشده و همچنان سازهای کهن خودمان قابلیت‌های بالقوه‌ای دارند. با این اوصاف شاید ساز جدید نیاز به اندیشه‌ی جدید دارد؛ که علی‌الحساب ما نداریم. بم‌کمان مصباح هم در لحظاتی که تلاش می‌کند جملاتی را مشابه تار بنوازد، روی کار نشسته و زیباست. در بقیه‌ی موارد یک وصله‌ی ناجور است. اوقاتی هم که تک‌نوازی می‌کند، هیچ ربطی به موسیقی ایرانی ندارد و آن‌قدر از فضای آلبوم دور شده، که کاملاً از فرم کار خارج می‌شود؛ مثل پایان‌بندیِ «چون گوهر اشک».

این آلبوم بیش از آن‌که ملهم از جلیل شهناز و علی‌اصغر بهاری باشد، در بهترین حالت مخاطب را یاد مالمستین و جیسون نیوستد می‌اندازد. پس چرا ادعا شده که این جنس موسیقی، آینده‌ی موسیقی ایران است؟

برای خرید و دانلود آلبوم نقطه پرگار به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.8
31 مرداد 1396
بالا