زایایی و سرشاریِ روزگار که از کف برود، کوششی پوچ و عبث شکل میگیرد برای به چنگ آوردنِ سرشاری و زایایی گذشتههای خوش؛ کوششی به بیهودگیِ در مشت نگهداشتنِ جرعهای آب. این اتفاق، مثلاً، به عیانترین صورت، برای دستاندرکاران موسیقی پاپِ موسوم به «لُسآنجلسی» رخ داده؛ آنهایی که سالهاست میخوانند، به هر بهانهای آثارِ روزگارانِ خوشِ خود را باز تنظیم میکنند، در کلامِ ترانههای جدیدشان به آنها اشاره و دائماً از آنها یاد میکنند. این همان کوشش بیهوده است، همان تقلای چنگ انداختن به آب و البته وجهی از وجوه پیچیدهی «نوستالژی». اگر مرکز ثقل و نقطهی بازگشتِ امنِ موسیقی پاپ ایرانی دههی پنجاه است، برای موسیقی کلاسیک ایرانی، این مرکز ثقل امن آثار دههی شصت یا هفتاد است. «همسان و همسکوت» هم در جای خود کوششی دیگر است برای چنگ انداختن به آن نقطهی امن از سوی موسیقیدانی که چند سال است چیزی نیافریده که به گَرد پای «ترکمن»، «راز نو» یا «نینوا»یش برسد و جنبش و جوششی در جامعهی موسیقی برانگیزاند.
«همسان و همسکوت»، کارِ آخر حسین علیزاده که با همراهی تریوی رامبرانت منتشر شده، مجموعهای است از چند قطعه برای شورانگیز، فورتهپیانو، ویولونه و سازهای کوبهای. درست معلوم نیست که چرا مثلاً به جای ویلنسل از ویولونه استفاده شده یا به جای پیانو از پیانوفورته؛ هرچند که شاید دربارهی فورتهپیانو بتوان چنین احتمال داد که صدای تیزترِ آن (بهخصوص در بعضی رژیسترهایش) نزدیکی بیشتری با سنتور دارد. باری، از معدود نکات جالب آلبوم ترکیب رنگی این سازها با شورانگیز است؛ اما نکته اینجاست که نوازندگانِ این سازها اگر هیچ ننوازند هم، در تکنوازیهای علیزاده بهزحمت تفاوتی ایجاد خواهد شد. میشود بهراحتی صدای سازهای ملودیکِ کار، بهجز شورانگیز، را حذف کرد و تقریباً همان «سرمستِ» پیشین را شنید و همان «سماعِ» پیشین و همان «ترکمنِ» پیشین را (گیریم گاه با کیفیت اجرایی پایینتری)؛ یا میتوان بهسادگی صدای شورانگیز را حذف کرد و راحت و آسوده و بیدغدغهی «امتزاج»، تفسیر بدیعترِ تریو را از از نوا و ابوعطا پذیرفت. بداههنوازیهای علیزاده در این کار هم کمابیش همینطور است. نشانی از تأثیرپذیری، امتزاج یا نوعی راهبرد و فکر آهنگسازانه برای معنیدارکردنِ همراهی دیگرسازها با شورانگیز شنیده نمیشود. این فقط به جملهپردازیها یا نحوهی بسط موتیفهای بداههی علیزاده (که مانند بسیاری از بداهههای چند سال اخیرش متشکل است از جملههایی متکی بر چند موتیف بریدهی کوتاه و ساده) محدود نمیشود؛ بلکه از نظر مدال هم چیزی متفاوت با همان نوانوازیها و ابوعطانوازیهای پیشین او نمیشنویم.
فارغ از همهی اینها، «همسان و همسکوت» نشانهی همان چنگ زدن به دستاوردهای پیشین هم هست: بازگشت مکرر استاد به ترکمن و دیگر قطعات پیشینش، بیآنکه تفسیری بهواقع نو از آنها ارائه کند. فراموش نکنیم: زایایی و جوشش و سرشاری از دل رجعت منفعلانه به گذشته به دست نمیآید. باید مطلقاً معاصر بود.
برای خرید و دانلود آلبوم همسان و همسکوت به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.