پالیزِ 1 را باید پیش از هرچیز کوششی دانست در تثبیتِ تقسیمِ کارِ حرفهای در حوزهی اجرای گروهیِ موسیقی ایرانی. تقسیم کاری که در آن آهنگسازان آثار خود را به گروههایی با صلاحیتِ اجرایی بالا میسپارند و خود، همراه مخاطبین، به حاصل گوش فرا میدهند. تأکید بر چنین ماهیتی از نامگذاری آلبوم نیز پیداست. در پالیز 1 این آثار احسان ذبیحیفر است که بهانهی شنیدنِ صدای گروه شده است.
اما گروهِ پالیز، به استناد اطلاعاتی که آلبوم بهدست میدهد، هستهای کوچک و ناکافی برای اجرای قطعاتی از آن نوع که در آلبوم آمده است دارد؛ آنقدر که شاید بهسختی بتوان نام گروه را بر آن گذاشت: کمانچه، سنتور و تنبک. بنابراین، گروهِ پالیز برای تأمین خواستهی آهنگسازانی که آثارشان را اجرا میکند همواره نیازمند اعضای بیشتری است. با چنین وضعیتی، تفکیک مصرانهی اعضای ثابت گروه و نوازندگان مهمان این پرسش را از ذهن میگذراند که کدام ویژگیها نوازندگان مهمان را شایستهی عضویت در گروه نکرده و یا کدام خصوصیات است که باعث میشود گروهِ سهنفرهی پالیز همکاران دیگری را نپذیرد.
توجه به تکنوازیهای نوازندگانِ ثابت پاسخها را چندان به خصوصیات مشترک موسیقایی معطوف نمیکند. اگرچه هر سه نوازندهی ثابتِ گروه نوازندگان ماهریاند، ایدهها و پرداختِ موسیقیشان با یکدیگر فاصلههای جدی دارد. در حالیکه نوازندگیِ سولماز بدری (سنتور) با تکیهی حداکثری بر ردیف موسیقی ایرانی و چهارچوبهایش، بهراحتی قابل پیشبینی است، کیخسرو مختاری (کمانچه) بشارتدهندهی صدا و نگاهی تازه است. دوسیمهنوازیهای گزیدهکارانه و تأثیر درست و سنجیده از سنّتِ این ساز در جمهوری آذربایجان و نیز فنونی از ویلن که در کلیتِ کارِ مختاری جاافتاده، شخصی و هماهنگ شدهاند درآمدی شنیدنی، تأثیرگذار و متفاوت را از بیاتاصفهان روایت میکنند. این در حالی است که ستار خطابی (تنبک) در میانهی این دوقطبیِ جسارت و عادت ایستاده است.
همچنین، کار زیبا و شنیدنیِ گروه با پوشاندنِ صدای خوانندهی اصلیاش (سولماز بدری) راویِ نارواییِ گلوگیری است، هرچند از قضا اصرار دارند (طبق نوشتههای آلبوم) صدای ویژهای داشته باشند. اینجا است که میتوان پالیز را بهانه کرد و پرسید: در نبودِ معیارهای دقیق فنیِ تشکیل یک گروه و نیز آزادیهای بدیهیِ هنری چگونه میتوان به تداوم یک زندگیِ حرفهای مطمئن بود؟ راهحل چنین وضعیتی چیست؟
برای خرید و دانلود آلبوم پالیز (۱) به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.