نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: دلارام مهدیقلی


Hamraze Eshgh 2

در سایه‌ی تألیف

نویسنده: دلارام مهدیقلی

«همراز عشق» را می‌توان برداشت دلخواه آهنگساز از حافظه‌ی موسیقی دستگاهی‌اش دانست و آن را یک اثر «شخصی» قلمداد کرد. این اثر با چهارمضرابی در شوشتری شروع شده، به اصفهان رفته و سپس در دشتی پایان می‌یابد. آوازْ نقش اول را داشته و بخش سازی را، جز در ساز و آوازها که یک ساز تنها مثل تار یا نی آواز را همراهی می‌کند، بیش‌تر به صورت گروه‌نوازی می‌شنویم.

بیایید فارغ از کیفیات اجرایی، فرض کنیم مؤلفان در تألیف یک اثر و ارائه‌ی آن به بازار، به‌طور پیش‌فرض یا می‌خواهند حرفی نو در دنیای موسیقی بزنند، یا به پاسداشت و بازنوازی آثار پیشین بپردازند. «همراز عشق» اما نه تماماً به بازنوازی عینی می‌پردازد و نه حرفی نو برای گفتن دارد و همان‌طور که گفته شد، یک برداشت «شخصی» است. انتشار این برداشت‌های شخصی از موسیقی دستگاهی شاید حاصل سال‌ها تفکر اسطوره‌پرور و اسطوره‌پرست جامعه‌ی مخاطب این موسیقی باشد که انتشار و پا نهادن در مسیر و جای پای اسطوره‌ها را مهر تأیید موسیقی‌دان شدن و هدف والای تألیف می‌داند و نوآوری را وابسته به شکستن مرزهای موسیقیِ همان اسطوره‌ها، و نه گذاشتن تکه آجری جدید بر دیوار این موسیقی. این تعریف از نوآوری را هم اما، تمام و کمال در «همراز عشق» نمی‌شنویم. اثر سرشار است از ملودی‌های وام‌گرفته از ردیف و تصانیف قدیمی که تنظیم آن‌ها تنها با چندصدایی‌شدن و تغییر مُد صورت گرفته و این موضوع، حضور «بهزاد انصاری» را در نقش آهنگساز و تنظیم‌کننده بیش از پیش کم‌رنگ‌ می‌کند.

«همراز عشق» طرح‌کننده‌ی این سوال نه‌چندان غریب است که تا کجا می‌توان در مسیر ساختارِ رو به انجمادِ موسیقیِ دستگاهی پیش رفت؟ اگر بخواهیم فرآیند تألیف را ملزم به نوآوری بدانیم، حال که اجرای یک مجلس موسیقی دستگاهی با ساختاری کمابیش معین در ذهن مؤلفان شکل گرفته است، آیا نوآوری تنها به تغییر مد و افزایش یا کاهش لایه‌های صوتی، و درحقیقت پرداختن به نقاط ضعف موسیقی دستگاهی محدود است؟ و اگر قید این نوآوری را بزنیم، جامعه‌ی مخاطب چند سال و با چند آلبوم دیگر حاضر به شنیدن این ساختار است؟

برای خرید و دانلود آلبوم همراز عشق به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2
14 اسفند 1400
Be Movazate Binahayat 1

در امتداد یک نهایت

نویسنده: دلارام مهدیقلی

بیایید به سراغ رپرتوار امروزی موسیقی ایرانی برویم. این رپرتوار دیگر محدود به یک کارگانِ مرجع برای همه‌ی سازها نیست و برای هر سازی، و البته خصوصاً سنتور، نیز کارگان مستقلی شکل گرفته و یا در حال شکل‌گیری است. اثر پیش رو، که نمودی است از سنتورنوازی معاصرِ متکی بر موسیقی دستگاهی، سرشار است از تکنیک‌های منحصر به کارگان تخصصی این ساز که آهنگساز مرز استفاده‌شان را به خوبی حفظ کرده است؛ مرزی که عبور از آن می‌تواند ساختار کلی موسیقی را بی‌تناسب سازد و آن را تبدیل به شکل ترجمه‌شده‌ی تکنیک‌های موسیقی غربی کند.

شاید در اولین مرتبه‌ی رویارویی با اثر، مخاطب از میزان اهمیت نوشتارها و تصاویرِ ضمیمه‌شده به آلبوم نزد آهنگساز با خبر نشود و موسیقی را تنها عنصر اصلی این آلبوم بداند، اما آرمان مهدیه در مصاحبه‌اش با «موسیقی ایرانیان» بر این اهمیت تاکید کرده است. به‌علاوه، سیر و سلوک عرفانی و حکایت‌محور بودن اثر، در نتیجه‌ی اجرای بدون وقفه‌ی آن، نیز از دیگر نقاط عطف برای آهنگساز هستند و او تبدیل حالت ردیفیِ قطعات اول به بیانی آزادانه‌ در قطعات آخر را در ارتباط با همین سیر و سلوک عرفانی می‌داند. آیا این اصرار بر حضور مفهومی غیرموسیقایی برای موسیقی ضروری است؟ این اصرار به فلسفه‌چینی و افزودن مفاهیم والای انسانی در چیست؟ آیا نمی‌توان موسیقی را به تنهایی و عاری از مفاهیم قرضی درک کرد؟ چه لزومی در اجرای بی‌وقفه‌ی اثری است که، نهایتاً، به شکل آلبومی با قطعات مستقل‌ ارائه شده؟ روند قطعات این اثر، تا حدودی، خود به‌گونه‌ای هستند که تفکر و تعمق را از مخاطب بطلبند و بیان‌گری لازم را دارند. این اثر حتی اگر بی‌نام بود، هم می‌توانست تاثیرگذاری خود را، اتفاقاً در جهت مورد نظر آهنگساز،‌ داشته باشد. شاید این تفکرِ نیاز هم‌نشینی موسیقی با مفاهیم عرفانی، در شکل‌های سنتی و به‌روزشده‌اش (مثلاً استفاده از نام «کارما» برای یکی از قطعات، که به ساختار کلی آلبوم بی‌ربط است)، و هر آنچه که از نظر انسانی والا تلقی می‌شود، در امتداد اندیشه‌ی نسلی باشد که با این فکر متولد شد، توانست موسیقی‌اش را از خاموشی نجات دهد و آن‌قدر گسترشش دهد که تا سال‌های بعد، جوانان مستعد نیز با این خط مشی فکر کنند و بسازند.

برای خرید و دانلود آلبوم به موازات بی‌نهایت به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 4
18 دی 1400
بالا