تنها چند ثانیه پس از آغاز قطعهی نخست آلبوم «دیرینگاه مستور» است که معلوم میشود سایهی بهداد بابایی بر اثر شاگردش به شدت سنگین است. ریزهای نوازنده و نحوهی جایگیریشان در جملههای ملودیک، جابهجاییهای مضراب نوازنده روی کاسه، شدتورزیهای سازش، الگوهای مضرابیاش، و تضادهای تکسیم و پُر نواختنِ او، گوشهای از تأثیرپذیریِ غلیظِ این نوازندهی جوان از استادش را نمایندگی میکنند. در کنار این، نوازندهی تنبک هم تأثیری واضح از نوید افقه گرفته است. هر دوی این مراجع، یعنی بابایی و افقه، نوازندگان یک اثر دو نفرهی دیگرند که دقیقاً همین ترکیب سازی را دارد: آلبومِ «جوی نقرهی مهتاب». اگر خودِ «سهتار» را هم به این جمع بیفزاییم، به نکتهی جالبی میرسیم: سازندهی سهتار این اثر، محمدرسول موسوی، شاگرد محمود هاشمیِ معروف است و سازِ بابایی در «جوی نقرهی مهتاب» هم ساختهی هاشمی است. به بیان دیگر، سه سازندهی مستقیم و غیرمستقیم «دیرینگاه مستور» شاگرد سه سازندهی مستقیم و غیرمستقیم «جوی نقرهی مهتاب» هستند.
از همین دریچه، پیوند آشکار و رک «دیرینگاه مستور» و «جوی نقرهی مهتاب» فاش میشود؛ پیوندی مطیع و سرسپرده. توالی قطعات «دیرینگاه مستور» شبیه به «جوی نقرهی مهتاب» است و حتی دستگاه انتخابی نوازندگان، یعنی «دشتی»، در بخش عمدهای از «جوی نقرهی مهتاب» حضوری پررنگ دارد. علاوه بر شباهتها با «جوی نقرهی مهتاب»، چون جملهپردازیها، پایانبندیِ پرتحرک کار، نحوهی همراهی تنبک و سهتار، بازیهای ریتمیک و حتی دوبلنُتهای اثر، بعضی قطعات در «کلیتِ» خود به قطعات آلبوم بابایی و افقه شبیهاند؛ مشخصاً سه قطعهی «دیلمان»، «دیرینگاه» و «مستور». با وجود این تأثیرپذیری زیاده آشکار، که به نحوی در تضادند با آنچه خالقان دربارهی لزوم «درونی کردن» و از آنِ خود کردن آموختهها در دفترچه نوشتهاند، این آلبوم از چند سو چند گام عقبتر از «جوی نقرهی مهتاب» میایستد: بداعت و رابطهی جملات ملودیک در آن کار همپای نوآوریهای تکنیکی در نوازندگی پیش میرود، حال آنکه اگر چیرگی تکنیکی نوازندهی سهتار «دیرینگاه مستور» را کنار بگذاریم و به خود ملودیها توجه کنیم، با کیفیتی درخور و خالقانه مواجه نمیشویم؛ بهرهگیری بابایی از امکانات سهتار در آن اثر به نوعی بیانگری جدید میرسد؛ و بالاخره، «جوی نقرهی مهتاب» در ۱۳۸۷ منتشر شده است و «دیرینگاه مستور» در ۱۳۹۹.
برای خرید و دانلود آلبوم دیرینگاه مستور به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.