آلبوم نَشْوْ اثر رامین وطننیا از یک سو ادای دین به موسیقیهایی که آهنگساز دوست داشته نظر میرسد و از سوی دیگر مجموعهای تمرین آهنگسازی. اغلب قطعاتش بر سر دوراهی موسیقی عامهپسند (مثل ملودیهای کرشمهناک) و ترکیب و سازآرایی برآمده از موسیقی کلاسیک قرار گرفته است. فارغ از تاریخ ساختهشدن هر یک از قطعات یا در نظر گرفتن قطعات احتمالی دیگر آهنگساز که در این مجموعه نمییابیمشان (و میتوانست تصویر را کاملتر کند)، شنیدن و بررسی قطعات هفتگانهی نَشْوْ چیزی را پیش رو میگذارد که معمولاً نمیبینیم؛ مراحل اولیهی شکلگیری تواناییهای یک آهنگساز.
این امر شمشیری دو دم است. از یک سو صداقتی در نتیجهی کار به چشم میخورد و از سوی دیگر دورههایی از کار هنرمند را به دیدهی عموم میرساند که قاعدتاً باید پنهان بماند، مگر در مواردی خاص پس از تکمیل خود آهنگها، به بلوغ رسیدن یا حتا مشهور شدن آهنگسازشان که انتشارشان حکم اطلاعات تاریخی پیدا میکند. به این ترتیب معمولاً ایرادها و کمتجربگیهایی ثبت میشود و برای همیشه باقی میماند که ممکن بود با اندکی بردباریِ بیشتر نشود.
کار وطننیا بر مصالح موسیقاییای که از علاقهمندیهایش وام گرفته بیشتر محدود به رنگآمیزی مختصر (مثل عزیزه)/ مفصل (مثل بلوچی) یا فضاسازی صوتی لابهلای ملودیهای آنها است و کمتر به گسترش تِمیشان نظری دارد. موسیقی او غالباً نوعی دگرهسازی بدون بازگشت است. لحظات ظریف و لطیف در آن کم نیست (مانند Fur Elipa) اما در حد سطح آهنگها متوقف میماند و با ویژگیهای تکمیلکنندهی دیگری پیوند نمیخورد. حتا وقتی به قطعاتی برای ساز خود آهنگساز، عود، نیز میرسیم این وضعیت چندان تفاوتی نمیکند.
و سرانجام آن هنگام درمییابیم که نگاه کلی آهنگساز به چنین شکل کمگسترشی از مصالح گرایش دارد که قطعههای صیرورت تا ۷/۲۷ و نَشْوْ را میشنویم و میبینیم او بیشتر ناپیوستگی و رجزدن عناصر صوتی زندگی روزمره با موسیقی به شکل اپیزودهای متقاطع را میپسندد (افراطیترین مثالش: صیرورت) و گرچه فرم قطعاتش گاهی دور بستهای را به نمایش میگذارد (مثل نَشْوْ)، اما چندان در بند به وجود آوردن عناصر انسجامآفرین نیست. همین امر فرصت میدهد سلیقهی چندسبکی موسیقاییاش هم آشکارا و همچون یک کلاژ به چشم بیاید.
برای خرید و دانلود آلبوم نَشْوْ به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.