نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: رکن‌الدین مختاری


Paliz 2 3

پالیزِ مهارت در پاییزِ شنیدن

نویسنده: کارگاه مرورنویسیِ نویز: پریا مراقبی

مرورهایی که ازین‌پس با برچسب «کارگاه مرورنویسی نُویز» منتشر می‌شوند به خصلت تولید جمعیِ این دسته از مرورها اشاره می‌کنند؛ تولیداتی به سودای پرورش و معرفی قلم‌هایی نوآمده و خلاق به جامعه‌ی موسیقی، که همواره از اهداف رسانه‌ایِ نویز قلمداد می‌شده است. این امضای جدید، خود به‌مثابه‌ی فراخوانی و دعوتی است از هرکه به نویسندگی، نقادی و کنش‌گری نسبت به وضعیت موجودِ موسیقی ایران، چه مرکز و چه نقاط پیرامونیِ آن، مایل است و می‌پندارد می‌تواند و می‌خواهد در این نقش قرار بگیرد اما نقطه‌ی آغازی و مسیری برای آن نیافته است.
در این زمینه، از طریق ایمیل همیشگی نویز به نشانیِ admin@noise.reviews می‌توانید باب گفت‌وگو را با رسانه‌ی نُویز باز کنید.

 

پیمودنِ هرگونه مسیری از جنسِ «شدن» مستلزم بازنگری‌های مداوم و پیوسته است: دیدنِ راهِ طی کرده و ارزیابیِ چگونگی‌ها و امکان‌ها برای خیزهای آتی. نوازنده‌ی حرفه‌ای نیز از این مسیر بیرون نیست. دیدن نیازمند مکث است. باید در ایستگاهی ایستاد و موقعیت را کاوید. بیاییم نوازندگانِ «پالیزِ ۲» را در چنین ایستگاهی متصور شویم. چه می‌بینیم؟

راهِ طی‌کرده‌ی نوازندگان پیداست: کمانچه‌نوازی ماهر که، در ده دقیقه تکنوازی، به کمک هم‌نشینی زیبا و گاه اغراق‌آمیزِ مهارت و فن، روایتی شخصی از چهارگاه به‌دست می‌دهد؛ هم بازتاب‌دهنده‌ی کمانچه‌ی ایرانی (در درآمد و حصار) و هم طعنه‌زن به کمانچه‌ی آذربایجان (در شوشتری، با آرشه‌کشی‌ها و دوسیمه‌‌ها). در کنارِ کمانچه‌نوازیِ کیخسرو مختاری، ستار خطابی نیز می‌کوشد جسورانه، غافلگیرانه و طناز بر تنبک ظاهر شود. اگر در همراهیِ کمانچه مطیع پیش می‌رود، در تکنوازی‌اش ـ در اَدای ریز‌ها،‌ خراش‌ها و مالش‌ها ـ سرعت و ریتم‌های ترکیبی را چاشنی کار می‌کند.

اگر این راهِ نوازندگانِ «پالیز ۲» بود، خودِ گروهِ پالیز در چه جایی می‌ایستد؟ دقیق شویم: گروهی سه نفره (متشکل از کمانچه، سنتور و تنبک) با هدف نواختن آثار آهنگسازان ایرانی و رسیدن به امضایی مختص به گروهِ پالیز.۱ علی‌رغمِ این آرمان، پالیز برای معنی گرفتن به عنوان یک گروه همواره هسته‌ای کوچک دارد؛ چیزی که حتا در کامل‌ترین شکلِ این گروه (کمانچه، سنتور و تنبک) همچنان کوچک‌تر از آن است که بتواند هویتِ صوتیِ خاصی را از آنِ خود کند. به همین دلیل، رودررویی با تنها دو تن از اعضای گروه در «پالیز ۲»، که همان‌قدر از هویتِ گروهی خالی است که از توانایی‌های فردی بهره‌مند، آیینه‌ی بلاتکلیفی موسیقی‌دانِ «تکنوازشده‌ی» کنونیِ موسیقی ایرانی می‌شود؛ بلاتکلیف میانِ شدن‌های شخصی و طی‌کردن‌های جامعوی.

بدین ترتیب، «پالیز ۲»، به نمایندگیِ دیگر گروه‌ها، لحظه‌ی مکثِ مهمی است: کدام علت‌ها، امروز، نوازنده‌ای که با وسواس بر «تکنوازشدنِ» خویش همت گمارده را مجبور می‌کنند تا بر سرکشیِ فردی خود پوششی از یک گروه‌نوازیِ نالازم بکشد؟ کهنگیِ عادتِ شنیداریِ مخاطبِ معدود یا ذائقه‌ی متفاوت و چیره‌ی جامعه‌ی اکنون؟ جای خالیِ نهادهای ملی که از کوشش‌های هنری و مَدرسی (کلاسیک) در موسیقی حمایت کنند یا غلبه‌ی روابط دوستانه بر ضرورت‌های هنری، در شرایطی که تداومِ همکاری‌های گروهی جز به پشتوانه‌ی تمایلاتِ شخصی و فردی میسر نیست؟

 


۱- به استناد سایت گروه پالیز www.palizensemble.com

برای خرید و دانلود آلبوم پالیز ۲ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
06 دی 1399
Paliz 2 2

بیانیه‌ی وسواس و تخصص

نویسنده: کامیار صلواتی

ایده‌ی «گروه پالیز» یک چیز است: تخصص و حرفه و اندیشه را محترم بشمریم. قرار نیست هر نوازنده‌ای آهنگساز باشد و هر خواننده‌ای بداهه‌‌پرداز شود و بر صدر بنشیند. قرار نیست یک‌سر آثاری بی‌مصرف تولید کنیم و در ویترین‌مان بگذاریم و فردا و پس‌فردا از یادش ببریم. قرار نیست هر آلبوم‌مان با آرمانی مبهم و گنگ متولد شود و در همان‌لحظه‌ بمیرد.

این را هر دو آلبوم پالیز به ما می‌گویند: «پالیز ۱»، آلبومی بود به آهنگسازی موسیقی‌دانانی امروزی و خارج از گروه برای آنسامبل و دو خط آوازی، و «پالیز ۲» آلبومی است برای بازنوازی و بازتفسیر آثاری از رکن‌الدین مختاری و علی‌نقی وزیری، با کمانچه و تنبک. دقت و وسواس در اجرا و انتخاب آثار به تناسبِ ترکیبِ سازیِ هر آلبوم، دقت و وسواس در کیفیت ضبط و صدابرداریِ اثر و، حتی، دقت و وسواس در نحوه‌ی ارائه‌ی بصری هر آلبوم. آنچه در پالیز ۱ و پالیز ۲ ثابت مانده وجود یک تفکر مرکزی و محوری در هر کدام است. انتخابِ دست‌اندرکاران و نوازندگان و آهنگسازان هر آلبوم نیز بر این مبناست.

پالیز ۲، بنا به تعریفی که از خود ارائه می‌دهد، بر تکنوازی و توانایی تکنیکی نوازنده تکیه و تأکید دارد و، از همین رو، نقش نوازنده در آن بسیار مهم است. این به‌خصوص در تک‌نوازی چهارگاه و همایونِ کمانچه ملموس است. دقت و شفافیت صدای ساز در نواختنِ جمله‌های سریع در منطقه‌های صوتیِ زیرتر (مثلاً در نواختن الگوی «بسته‌نگار») و برگزیدنِ «ضربی چهارگاهِ» مختاری و «دخترک ژولیده» این نگاه را مؤکدتر می‌کنند.  تفسیر کمانچه از قطعات مختاری کمی بازیگوشانه‌تر از اجراهای پیشین آن‌هاست؛ به‌ویژه در «رنگِ» چهارگاه و چند جمله‌ای که نوازنده به آن‌ها افزوده. سونوریته و جمله‌پردازیِ کمانچه نیز به تناسب قطعات آلبوم کمی تغییر کرده است: هرچند امروزی است، رنگ و هوایی از نوازندگان نسل‌های قبل در آن مشهود است.



برای خرید و دانلود آلبوم پالیز ۲ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
03 دی 1399
Paliz 2 1

بازنوازی

نویسنده: ساناز ستارزاده

در تاریخ موسیقی دستگاهی برخوردهای متفاوتی با مقوله‌ی بازنوازی اثر شده‌ است. گاه، نوازنده به قصدِ شناختِ دوره‌ای که اثر در آن متولد شده است و با هدفِ احیای خصایصِ موسیقایی اثر به آن نزدیک‌ می‌شود و، گاه، درک و دریافت و لحنِ شخصی خود را سوارِ برش‌هایی از رپرتوارِ مؤلفِ منتخب می‌کند. در«پالیز۲»، کیخسرو مختاری، نوازنده‌ی کمانچه، با کمک ستار خطابی نوازنده‌ی تمبک و بندیر کوشیده‌اند تا لحن شخصی خود را بر قطعات بنشانند و خوانشی امروزی ارائه دهند.

آیا خوانشِ به‌خصوصِ کمانچه‌نواز از قطعات رکن‌الدین‌ مختاری با درنظر گرفتن خصوصیات و امکاناتِ کمانچه و به زبانِ کمانچه محقق شده یا نزدیک‌ کردن زبانِ کمانچه به زبانِ ویلن اولویتش بوده است؟ یا او سازها را قدری مشابه و نزدیک می‌انگارد که نیازی به ترجمه‌‌ نمی‌بیند؟ «دخترک ژولیده» که ویژه‌ی سازِ تخصصی آهنگسازش ساخته شده چطور برازنده‌ی کمانچه شده است؟

تمایل مختاری به شیوه‌ی غالبِ کمانچه‌نوازی‌ امروزی با توجه به تکنیک‌های اجراییِ بسیار متنوع -اما نه آنچنان گیرا و پخته- در سازش نمایان است. دست و پنجه‌ی او، خاصه برای انواع پوزیسیون‌ها، قبراق است و، در کنار این آمادگیِ تکنیکی، فقدانِ غنا و لطافت در صدادهی و فواصلی قرص، جذابیت سازش را کم کرده است.

نوازندگان، با خارج شدن از مترِ غالب و از نو بازگشت به سرعت اولیه، تا اندازه‌ای از پیش‌بینیِ روندِ اجرایی قطعات جلوگیری کرده‌اند، اما این غافلگیری، به واسطه‌ی تکرار، خاصیت خود را از دست می‌دهد. استفاده‌ی گزیده از رَنگ صوتیِ متفاوتِ بندیر می‌توانست جلوه‌ای خاص به ضربی‌ها ببخشد، اما حضورِ متناوب و بعضاً ناهماهنگِ آن، مانع از شنیدن و پی‌گیری جملاتِ کمانچه شده است. جای خالی ایجاز به نحوی دیگر در تکنوازی تمبک نیز احساس می‌شود و از آنجا که این بخش نتوانسته با پیش و پسِ خود ارتباط قوی و غیرقابل انکاری برقرار کند، بیشتر جداکننده و مطنب است تا وحدت‌بخش.

نوازندگانِ دوره‌های مختلف، ظرفیت‌های متفاوتی برای کمانچه قائل شدند که پرداختن به آنها، برای نوازنده‌ای که قصد بازنوازی آثار از گذشته تا امروز را دارد، ضروری است. شناختِ عمیقِ نوازنده از خصایصِ یک اثر و امکانات سازشْ دیواری بر سرِ راهِ تفسیری تازه نمی‌سازد، اگر قصدْ تکرار و تقلید نباشد. اینجا، توضیحی که قصد از بازنوازی را روشن کند وجود ندارد، اما خودِ موسیقی می‌گوید شنونده با خوانشی امروزی و شخصی طرف است.

 

 

برای خرید و دانلود آلبوم پالیز ۲ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
01 دی 1399
NOS.New Covers.990222 19

تجربه‌ی خاص «رکن‌الدین مختاری بودن»

نویسنده: حمیدرضا محمدی
  • تجربه‌ی خاص «رکن‌الدین مختاری بودن»
  • نویسنده: حمیدرضا محمدی
  • سبک: حرف‌های همسایه

پدیده‌ی هنر از طرف صاحبان آن، خاصه در مشرق‌زمین، طوری تعریف شده است که ما با فکر کردن به آن تقریباً بعید است یادِ موجودات درون‌گرا و منزوی نیفتیم که در خلوت نشسته‌اند و با الهام از ماوراءطبیعه مشغول خلق اثری هنری هستند. این به نظر ردای موقری برای هنر می‌آید. اما، به‌راستی، با پوشاندنِ آن هنر را در مواجهه با مخاطب از حق اولیه‌اش، که همان عرضه شدن بی هیچ حجابی است، محروم کرده‌ایم. شاید این جالب نباشد که ما اثری را به پشتوانه‌ی خالقِ آن و فارغ از اصول زیبایی‌شناختی‌ای که در بررسی یک اثر به کار ما می‌آیند قضاوت، رد یا تایید کنیم. نقد یک اثر از قضاوت خالقِ آن به‌دور است و منتقد بدون پیش‌داوری سعی در درک اثر دارد. اما چگونه می‌توان به درک درستی از اثر هنری رسید وقتی نقش خالق آن را نادیده گرفته‌ایم؟ با نگاهی عمیق‌تر، خالق نه فاعلِ اثر، بلکه مفعولِ شرایط و محیطی است که از او شخصیتی منحصربه‌فرد ساخته و او را به خلق اثری خاص سوق داده است. ما، به واسطه‌ی تقدس خدشه‌ناپذیری که حول هنر و هنرمند شکل گرفته، تمایلی نداریم به خالق اثر نزدیک شویم. این تقدس نه‌تنها ما را از واقعیت دور می‌کند، بلکه در پدیدارشناسی هنر نیز محلی از اِعراب ندارد. چراکه، خودآگاه یا ناخودآگاه، دست به سانسورِ بخشی از هنر زده‌ایم که ارتباطی با آن فضای آشنا و منزهِ ازپیش‌ساخته ندارد. رکن‌الدین مختاری در تاریخ موسیقی ایران شاید نمونه‌ی روشنی از این سانسور باشد.

اگر بخواهیم به درک درست‌تری از طرح موضوعِ «آثار رکن‌الدین مختاری» برسیم و یا بخواهیم پا را فراتر بگذاریم تا کمی خود را به او نزدیک‌تر ببینیم، نمی‌توان تنها به زندگی موسیقایی رکن‌الدین‌ خان بسنده کرد. برای درک بهتر این موضوع، بهتر است گریزی بزنیم به فیلم «پیانونواز» (Pianist). «پیانونواز»، فیلم ویژه‌ی پولانسکی، بیش و پیش از این‌که راوی ظلم‌های رفته بر یهودیان توسط آلمان نازی باشد، فیلمی است در مدح موسیقی. اواخر جنگ و از میان خرابه‌های شهر است که پیانویی سر بیرون می‌آورد و حال، موسیقی می‌خواهد بار دیگر طنین‌انداز شود. نغمه‌های آرامش‌بخشی، که چون فرودی برای یک سمفونی دهشتناک می‌شنویم، با پادرمیانیِ یک افسر نازی، توسط اشپیلمن نواخته می‌شود و آن افسرِ نازی کسی است که برای هیتلر، که اتفاقاً او هم در خلوت نقاشِ خوش‌ذوقی بوده، انسان‌های زیادی را به کام مرگ فرستاده است.

رکن‌الدین‌خان هم از همین جرگه است. او تنها شیفته‌ی موسیقی نبود و یا برای تفنن در خلوت به هنر پناه نمی‌برد. او قاتل و شکنجه‌گری در دستگاه رضاشاه و، به موازات آن، نوازنده‌‌ی چیره‌دست ویلُن بود، که رِنگ‌ها و پیش‌درآمدهایش تا به امروز برای شنونده‌ی موسیقی ایرانی تازگی دارند.

تحلیل موسیقی رکن‌الدین، بدون در نظر گرفتنِ ویژگی‌های روانشناختی‌ او، ناقص است. اما مورخین و منتقدین موسیقی ایران به اشتباه به این شیوه از تحلیلِ آثار او دامن زده‌اند. در بیشترِ نُسَخ مربوط به تاریخ موسیقی ایران، همین که به اسم رکن‌الدین مختاری می‌رسیم، شخصیت او را در هاله‌ای از ابهام می‌بینیم. هویت این آهنگساز، در اکثر نسخ نقد و تاریخ‌نگاری موسیقی، تنها به رِنگ‌ها و پیش‌درآمدهایش، این‌که پشتیبان اهالی موسیقی بوده و با درویش‌خان دوستی نزدیکی داشته محدود شده است. اما انکار زوایای پنهان شخصیت او به معنی انکار بخشی از جهان ذهنی اوست؛ همان جهانی که آثار رکن‌الدین مختاری زاییده‌ی آن هستند.

این از ویژگی‌های جالب اهل هنر است که خود همواره از سانسور گله‌مندند، اما وقتی جایگاه رفیع فرهنگی‌شان به خطر می‌افتد، هر چند با اکراه، به آن تن در می‌دهند؛ به خصوص اهالی موسیقی ایران، که دیرزمانی است در تلاش برای اثبات خود هستند. اما این تصور که موسیقی باید به چیز مقدسی تبدیل شود و هنرمند را منزه، با احساساتی لطیف و به دور از خصایص شرِ انسانی، نشان داد مانع از رسیدن به درک و دریافتی دقیق و عمیق از آثار می‌شود.

به هر حال، از بابت شخصی چون رکن‌الدین‌خان مختاری شرمنده باشیم یا نه، چه بخواهیم چه نخواهیم، موسیقی او با تمام ویژگی‌های نابش امروز همچنان شنیده می‌شود. چرا که موسیقی یک ناجی و یا قرص آرام‌بخش برای بشریت نیست. موسیقی تنها موسیقی است، با تمام جنبه‌های خاص خودش، که می‌تواند همه را از خیر تا شر در خود ببلعد.

04 آبان 1399
بالا