نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: سعید یعقوبیان


Va 1

از

نویسنده: سعید یعقوبیان

تنوع مضراب‌ها و رنگ‌ها، بهره‌گیری از مناطق صوتی مختلف ساز، استفاده‌ی کارآمد از واخوان در مقامِ یک استیناتویِ همیشه حاضر -که جریان موسیقی را در بستر یک باسِ مداوم پیش می‌برد- و صدادهیِ همواره بُرّا و غرّان؛ اینها از ویژگی‌های نوازندگیِ عود در آلبومی است که نامتعارفی‌اش در عودنوازی ایران از همان نام‌اش آغاز می‌شود. اما تمام این ویژگی‌ها فرع‌‌اند در مقابل برجسته‌ترین عنصر نوازندگی در «وَ»: سرعتی که همچون خزه تمام تنه‌ی موسیقی را در بر گرفته است. ریتم کلیِ قطعات، چگالیِ موتیف‌ها و ایده‌ها در روند یک موسیقیِ مملو از پاساژ، فشردگیِ بالای جملات و حتی اجرای به غایت تندِ انگاره‌های آشنا و ناآشنا در بخش‌های غیرضربی -تا حدی که دیگر بهتر است نام دیگری به جای موسیقیِ آوازی بر آن نهاد- اینها همه و همه باعث شده‌اند تا اضطراب و تنش در کل مجموعه، جای چندانی برای سکون و آرامش باقی نگذارد. به‌ویژه که بخش سازهایِ ضربی نیز همسان و همسنگ با عود، این اتمسفرِ پرشتاب را مضاعف کرده است. از همین رو مجزا شنیدنِ قطعات آلبوم، بهره‌ی بیشتری خواهد داشت تا شنیدن یکجایشان در قالب یک اثر واحد و برنامه‌وار.

موسیقیِ «وَ» واجد مؤلفه‌هایی آشنا در کارِ گروهی از نوازندگان زمانه‌ی ماست؛ نوازندگانی که در یافتنِ مسیرهای نو برای عبور از رخوت و تکرار، نه به دنبالِ کشف و خلق‌هایی از دلِ آن نظامِ موسیقایی که از آن برآمده‌اند بلکه –خودآگاه و ناخودآگاه-در پی جذب و تأثیرپذیری از نظام‌های موسیقایی دیگر هستند. این نوازندگان در کارشان عناصری از نظام‌های موسیقایی دیگر را به عاریه می‌گیرند. در این خط مشی، دور شدن از عواطف موسیقی مبنا (و حتی یکسره کنار گذاشتنِ برخی‌شان) نیز اهمیت چندانی ندارد. با این حال هستند نوازندگانِ دیگری - ایرانی و غیرایرانی- که حتی به رغم چنین اثرپذیری‌هایی، حفظِ معنادار و هویت‌بخشِ عناصر موسیقیِ مبدأ هنوز جای پایشان در آن نظامِ موسیقی را محکم و آنها را هر چه بیشتر از دام تکنیک‌زدگیِ صرف و امکانِ استحاله‌ی معنا مصون نگاه می‌دارد. «وَ» دور از چنین چهارچوب‌هایی است. اینجا موسیقی می‌تازد و می‌تازد و خیلی زود حتی از شنونده‌اش هم جلو می‌زند. 

برای خرید و دانلود آلبوم وَ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.4
23 شهریور 1398
Shabe Chashmane To 1

تنها صداست که می‌ماند

نویسنده: سعید یعقوبیان

«شب چشمان تو» نمونه‌ی نادری است: آلبومی که نمی‌توان شنیدش. کیفیت صوتی این آلبوم آنچنان آزاردهنده است که امکان شنیدن و تحمل را سلب می‌کند. سه عامل می‌توانسته مسبب چنین وضعیتی شده باشد: اول دانش اندک دست‌اندرکاران صدا در این مجموعه. دوم گوش ضعیفِ ناآزموده که اشتباه بودن‌ها را نتوانسته تشخیص دهد و سوم ابزار غیراستاندارد. برای این دلایل نشانه‌هایی در همان قطعه‌ی نخست آلبوم نیز می‌توان یافت. برای نمونه در مورد بخشِ شقّه‌شده‌ی کوبه‌ای، چه دلیلی داشت صدای بی‌کیفیتِ دف به چپ و راست کپی شود در حالیکه تنبک در مرکز است. استفاده‌ی اشتباه و بی‌مورد از فیلترها، کپی کردن‌ها و از همه مهمتر لِوِل نشدنِ سازها (به ویژه کمانچه و نی) در مرحله‌ی میکس، موسیقی را به چنان آشی بدل کرده که با اولین چشیدن، مخاطب را مجبور به کنارگذاشتنش می‌کند. آشفتگی اصوات در حدی است که در اغلب موارد حتی نمی‌توان تشخیص داد مشکل از ضبط سازها بوده یا میکس و نهایی‌سازی!

با ساده‌انگارانه‌ترین انگاشت از نظرگاه فرمالیست‌ها در مورد چنین آلبومی می‌توان گفت این فرم و صورت نمی‌تواند محتوای باکیفیتی نیز داشته باشد؛ چند تصنیف آبکیِ لنگ که در یک استودیوی شخصی ضبط شده‌اند. اما همین آلبوم بهانه‌ای است برای فکر کردن به فرایند اندوه‌بارِ انتشار در امروزِ موسیقی ایران. اینکه صدا در یک محصولِ شنیداری تا این حد بی‌کیفیت است این پرسش را به ذهن می‌آورد که چه ساز و کاری باعث شده تا اثری که کمینه استانداردهای شنیده شدنِ یک موسیقی را هم ندارد و در آن همچون مراسم‌ عروسی و عزا با صدا و موسیقی برخورد شده به‌طور رسمی منتشر شود؟ پاسخ روشن است: ناشر و تنها ناشر: مقوله‌ای که در موسیقی ما تا حدودی با سینما اشتباه گرفته شده است. ناشر فقط سرمایه‌‌گذار نیست. تهیه‌کننده‌ی موسیقی باید متخصص باشد. صدا و موسیقی را بشناسد. در این بحران، نیت ناشر، دانش او و دلایل اینکه چرا این شغل را انتخاب کرده همه و همه دخیل‌اند. به راستی برای حل این معضل چه باید کرد که امروز حتی ناشرین کهنه‌کار نیز دیگر چندان وقعی دست‌کم به کیفیت صوتی آثار نمی‌نهند و ضرورتی در ارتقای دانش خود یا تربیت و به‌کارگماشتن متخصصین این حوزه نمی‌بینند؟

برای خرید و دانلود آلبوم شب چشمان تو به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0.4
05 شهریور 1398
Ashiran 1

بزمِ سوفیانه

نویسنده: سعید یعقوبیان

عشیران سومین محصول ایده‌های موسیقایی زوج کردمافی-کاظمی (پس از آلبوم‌های «بداهه‌سازی» و «بزمِ دُور») در طول حدود ده سال گذشته است؛ سه اثری که در دور کردنِ «گفتمان احیا» از چندرگگی کامیاب‌تر از تجربه‌های دیگر بوده‌اند چرا که هم از اجرا و نواختن، و از عمل موسیقایی برآمده‌اند و هم وصل‌های جاندارتری به موسیقیِ دستگاهی داشته‌اند. سرفصل‌ ایده‌های پسِ این آثار را می‌توان چنین خلاصه کرد: رویکرد انتقادی به موقعیت کنونی موسیقی دستگاهی و یافتن راه‌هایی دیگر از دل خودِ این نظامِ موسیقایی ضمنِ استفاده‌ی حداکثری از امکانات موجود، به ویژه ظرفیت‌های خاک‌گرفته و مغفول. کردمافی پیشتر نیز در چند مقاله زوایای مختلف چنین مقصودی را تبیین کرده بود. همچنین در این مسیر و با توجه به محتوای سه اثرِ منتشر شده، موضوعِ انرژیِ پیش‌برنده‌ی موسیقی نیز، متأثر از ایده‌های نظری، در صدر توجهات بوده است؛ به این معنی که در این آثار چگالی رخدادهای موسیقایی در تمام لحظات بالاست و این خصیصه در مواجهه، نخستین مؤلفه‌ای است که رخ می‌نماید. این رخدادها که اغلب با آشنایی‌زدایی همراه‌اند لزوماً به تغییر مقام‌ها محدود نمی‌شوند. برای نمونه کاربستِ کلام را نیز می‌توان بخشی از آشنایی‌زدایی‌ها دانست. مانند تغییر غزل در دو بخش درآمد در عشیران یا افزودن «لیک اول مرا» به پایان بیت سعدی در «طره‌ی نوا» و در نگاهی کلان، به کار گرفتن اوزان و ارکانِ عروضیِ متباین در کنار هم برای گریز از فرصتِ رسوبِ یک الگوی وزنیِ یکسان در ذهن شنونده.

در کنار بهره‌گیریِ شایسته از منابع متنوع و مختلف مانند ردیف‌های سازی و آوازی متعدد (مکتب آوازی اصفهان و ردیف آوازی حاتم عسگری، برای نمونه)، تصانیف قاجاری، عناصر موسیقاییِ فرهنگ‌های همسایه و موسیقی قدیم ایران، که همه در عشیران حضور دارند و همگن و یکپارچه مجموع شده‌اند، وجه تمایز این آثار از دیگر تجربه‌ها توجهِ ویژه به بخش غیرضربی موسیقی است که همین تأکید نیز خود از پیوندهای مهم آنها با موسیقی قاجاری و نقش آواز در آن است. تمایز یافتن اندیشه‌ و عملِ موسیقایی به واسطه‌ی بخش غیرضربی، در دوران افول آواز کلاسیک ایرانی، خود شایان توجه است. از کنار این موضوع نیز نباید گذشت که خلق آثاری حاصلِ کارِ مشترکِ دو موسیقیدان، در موسیقی ایران کم‌سابقه است.

عشیران می‌تواند دستمایه‌هایی برای اندیشیدن به موضوعات موسیقی‌شناختی به دست ‌دهد. به چهار نمونه در اینجا اشاره می‌کنم:

یک. می‌توان به خاستگاه دستگاه‌سازی اندیشید. اینکه هدف و چشم‌انداز آن چه بوده و مقام‌های مختلف چگونه امکان مجاورت و همنشینی می‌یابند اگر به سلول‌ها و هسته‌های مدال‌شان امکان ترکیب‌های نو داد و راه را بر آزمون و ابداعِ چینش‌های دیگر نبست. در عشیران هرچند محوریت موسیقی بر نوا استوار شده است اما از سویی وزنِ مقام‌های دستگاه نوا در آن دستکاری شده (نطعی بسیط از همان چند گوشه‌ی کوتاهِ هویت‌نیافته و پس‌زده‌شده‌ی دستگاه نوا مانند مجُسلی و گوِشت و غیره تدارک دیده شده) و از دیگر سو مقام‌های دیگری نیز در نوای آن راه داده شده است.

دو. همانندِ آنچه در انواع دیگرِ موسیقی‌های حوزه‌ی مقام وجود دارد، در موسیقی کلاسیک ایران نیز می‌توان بر خلاف جریان رایج، در ارائه‌ی سیر ملودیکِ یک مقام از بندِ فرمول‌های ملودیکِ مشخص رهایی یافت و سنتِ بداهه‌نوازی در موسیقی دستگاهی ایران را از چهارچوب‌های از پیش تعیین‌شده یک گام به بداهتی خلاقانه‌تر نزدیک‌ کرد. در عشیران فرمول‌های ملودیکِ مرسوم حضوری ندارند. اگر در جایی نیز یکی، ساز یا آواز، پرشی یا روندی آشنا دارند، آن دیگری راهِ دیگری نشان داده است.

سه. عاطفه‌ی مقام‎ها در چینش‌های دستگاهیِ یک قرنْ شنیده‌شده به علتِ پیش‌بینی‌پذیری‌شان کمرنگ شده‌ است. ترکیب‌های جدید، تأثیرات حسی آنها را بازمی‌نمایاند و طراوت را به آنها بازمی‌گرداند. اصفهانکِ درآمیخته با عراق (مأخوذ از ردیف حاتم عسگری) یا سه‌گاهی که به یکباره در میانه‌ی «طره‌ی نوا» می‌شکفد نمونه‌های روشنی از این امکان هستند. این رهیافت باید از مسیرِ شناختِ ترکیب‌ها و فضاهایِ مدال کارگان موجود بگذرد.

و چهار. می‌توان به خوانش و تعبیری موسیقایی از آنچه ژاک لکان در سپهر روان‌شناسانه‌ی خود درباره‌ی لذت همراه با ترس و خطرکردن طرح کرده اندیشید؛ موسیقی می‌تواند در تغییرهای مداوم ناآشنا و غیرمترقبه اضطرابی را سبب شود. بروز چنین تنشی، که چیزی ورای تدابیر موسیقایی است، نور و رنگ دیگرگونه‌ای بر لذت همراهی با اصوات موسیقایی می‌تاباند. در تاریخ موسیقی نمونه‌های پرشماری برای چنین برداشتِ خیال‌پردازانه‌ای می‌توان برشمرد. در عشیران نیز. مانند تکنوازی تار آغاز مجلسِ سوم.

برای خرید و دانلود آلبوم عشیران به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.4
28 مرداد 1398
aras2

مانده در گمرک

نویسنده: سعید یعقوبیان

سالار زمانیان ماکتی فراهم آورده است از نوع ماکت‌های استاد، الگو و خویشاوندش کیوان ساکت در برخورد با قطعات موسیقی غربی با چند تفاوت. زمانیان ذوق‌زدگیِ همیشگیِ ساکت را از تقلید و تقلیلِ آثار ارکسترال غربی برای تار، اینجا با موسیقی آذربایجان تجربه کرده است، با اثری، نه به اندازه‌ی انتخاب‌های ساکت شاخص، از آهنگساز جوان حمید وکیل‌اوف: در سه موومان که بر پایه‌ی تار (آذری) نوشته شده است. همچنین اینجا خبری از آن سرعت و «رقص انگشتان»۱ نیست. تجربه‌ی ساکت، چه دلخواه و مقبول ما باشد و چه نباشد، به واسطه‌ی «اولین» بودنش، با سونوریته‌ی ویژه‌اش (همانکه در لحظه‌ی نخستِ شنیدنِ تارِ زمانیان، استادش را به یادمان می‌آورد) و با برجسته بودنِ نوعی از سرعت در نوازندگیِ‌ او امضایی برای موسیقی‌اش رقم زد اما تقلیدِ سلیقه‌ی او در سطحی پایین‌تر، در حالیکه هنوز کیوان ساکت مُصر و استوار در صحنه حاضر است، باعث شده کار زمانیان چیزی فراتر از یک مشق بر اساس سرمشق نباشد.

آنچه در این آلبوم جای تردید دارد و توضیحی درباره‌اش داده نشده، نحوه‌ی تنظیم قطعات برای ارکستر است. هم اثر وکیل‌اوف و هم والس پایان بخش آلبوم از موسیقیدان برجسته‌ی قرن بیستمیِ آذربایجان، توفیق قلی‌اوف، پیشتر برای ارکستر نیز تنظیم شده‌اند. اجراهای ارکسترال این آثار در جزئیاتِ تنظیم، نوانس‌ها، سکوت‌ها و توقف‌ها، جمله‌بندی‌ها، سازآرایی و دیگر ویژگی‌ها مشابهت‌های فراوانی با اجرا در «از ارس» دارند. مشخص نیست که منظور تارنواز از «بازنویسی و تنظیم» چه ساز و کاری بوده و روی این موسیقی‌ها دقیقاً  چه کاری انجام شده است. آن «سوغاتی» که از آن سوی ارس آمده یک نسخه‌ی دونوازی بوده یا یک پارتیتور کامل که تغییراتی جزئی در آن اعمال شده است. اما یک چیز روشن است و آن حذف ظرایف لحنِ موسیقی آذربایجان، در کار با ارکستر و نیز در تارنوازی است. خلوت‌ترین نسخه‌های اجرای این دو اثر نیز (مثلاً تنظیم‌شان برای تار و پیانو) از اجرای تک‌بعدیِ این آلبوم غنی‌تراند. جایی که انتظار داریم ارکستر زهی با یک غلتِ ساده موسیقی‌ای که می‌شنویم را به خاستگاهش وصل کند رد شدنِ ماشینی از روی نت‌ها رویایمان را بر هم می‌زند.


۱- نام یکی از آلبوم‌های کیوان ساکت

برای خرید و دانلود آلبوم از ارس به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.3
15 مرداد 1398
az man neshan

نشانِ شنیدن در آئورایِ غیاب

نویسنده: سعید یعقوبیان

از چشمه‌ای که محمدرضا لطفی پس از بازگشتش به ایران در نیمه‌ی دهه‌ی هشتاد جوشاند نوازندگانی برآمدند که پس از او برخی راهی خودمحورانه گشودند و گروهی نیز مجموع شدن را بر پراکندگی ترجیح دادند. حاصل این فکر گروهی شده است که اعضایش هر کدام هم به جاهِ آفرینندگی می‌اندیشند و هم به راه نوازندگی‌. صدادهی قرص و محکم گروه «آن» از همین روست. علاوه بر این گردهم ماندن، این نیّت که در هر اثر از این گروه، به نوبت، یکی از اعضا مسئولیت آهنگسازی و سرپرستی کار را به عهده می‌گیرد نیز جاذبه و پویایی آن را افزون کرده و هر بار موسیقی دستگاهیِ «آن» رنگِ سلیقه‌ای دیگر بر خود می‌گیرد.

در کنسرت «از من نشان» ساناز ستارزاده با به دست گرفتنِ سکانِ سومین گام گروه (پس از آلبوم «با فراقت چند سازم» سپیده مشکی و کنسرت «آفتاب روشن» آریا محافظ) فرم را در موسیقیِ دستگاهیِ «آن» به سمت چشم‌اندازی جسورانه‌تر برده بود. پس از بخش نخست کنسرت، (دونوازی تار و تنبک؛ ستارزاده و خشک‌بیجاری) با آغاز بخشِ گروه‌نوازی، ستارزاده مهر تأییدی زد بر این گزاره‌ی منتج از بخش نخست که ذهنیت موسیقاییِ او یک گام از نوازندگی‌اش پیشتر است. کلان-ساختارِ برنامه‌ی نسبتاً آزاد و نامتقارن او با محوریتِ دشتی، توالیِ ضربی-آوازیِ متنوع و در عین حال یکپارچه‌ای بود که با بازگشت‌هایی به عناصری از دشتی و در عبوری نه کوتاه از افشاری، کارمایه‌ی موسیقی را در اجرای گروهی و در مدت زمان طولانیِ این بخش (یک ساعت) حفظ می‌کرد. در این روندگی، نقشِ سر پا بودنِ تکنوازی‌ها و دونوازی‌های نوازندگان مابین بخش‌های گروهی موسیقی –از جمله تارِ میهمانِ تصنیف‌خوانِ گروه- را نیز نباید از نظر دور داشت؛ که پیکره‌ی این بخش با همین خرده‌نوازندگی‌ها سامان و جان یافته بود.

باری؛ این «آن» را باید غنیمتی شمرد در دورانی که آنچه از موسیقی دستگاهی در کار اغلب گروه‌های منسوب به این شاخه از موسیقی ایران برجای مانده تنها همان توالیِ دستگاهی است و دیگر به ندرت می‌توان زبان و بیانِ نوازندگیِ سرآمدانِ غائبِ این نحله در تاریخ موسیقی ایران را در نواسازی‌ها و سازورزی‌های مجریان آن یافت.

06 مرداد 1398
Segaah Vaar 1

کاریموزیکاتور

نویسنده: سعید یعقوبیان

آن تارنوازی که هنوز مکرراً به «کاملاً بداهه بودن»ِ سه‌گاهی که نواخته تأکید می‌کند روشن است در تمام سال‌هایی که سازبه‌دست بوده، نه تنها به کارش فکر نکرده بلکه از نوشته‌های فارسیِ دست‌کم یک دهه‌ی گذشته و از گفتمان انتقادی شکل‌گرفته در باب پیوستار بداهه و آهنگسازی نیز بی‌خبر است. کجای نغمه و کرشمه زدن، و مخالف از پسِ زابل زدن، می‌تواند «کاملاً بداهه» باشد؟ آن هم با یک تارِ ناکوک و سنتوری که هر از چندگاه با کشیدنِ مضراب روی سیم‌ها هنرنمایی می‌کند. آیا توقع زیاده‌ای است، از کسی با چند دهه تجربه‌ی دست‌به‌ساز بودن، که چند دقیقه در پرده‌هایی مشخص، کاری بیش از سرهم کردن الگوهای هزاربار شنیده‌اش بکند؟

این تار و سنتور حتی در لحظاتی که می‌خواهند باهم بنوازند و یکی جواب دیگری را بدهد، در ساده‌ترین شکلِ انجامِ این کار نیز درمی‌مانند. به غیر از بخش‌های غیرضربی، پیش‌درآمد و چهارمضرابی هم که ساخته و نواخته شده‌اند به درس‌های ابتداییِ کتاب‌های آموزشی می‌مانند که شاید بتوانند برای آشنا کردنِ یک هنرجوی تازه‌کار با پیش‌درآمد و چهارمضراب و پرده‌های سه‌گاه مفید باشند. اما اینجا مایه‌ی شگفتی است که این نوازندگان چطور از خود نپرسیده‌اند: چرا باید شنونده، تکرار ثابت و صدباره‌ی یک موتیف ساده در تمام طولِ یک قطعه را تحمل کند و پای شنیدن‌اش بنشیند؟ به راستی پنداشتِ یک سازبه‌دست از هنر نوازندگی تا چه اندازه می‌تواند نازل باشد؟

بنا به متنِ پر اشتباه و محتاجِ ویرایشِ دفترچه، این آلبوم و آلبوم قبلیِ همین دو نوازنده (آلبومِ «افشار») در راستای دونوازی‌هایی همچون آثار پایور و ظریف و برای پر کردن جای خالیِ چنان آثاری! با هدفِ کمک به احیای دستگاه سه‌گاه و آواز افشاری منتشر شده است. آری؛ این نکته صحیح است که فاتحانِ سودازده‌ی بازارهای جهانی دیگر نان فانتزی‌شان را به قاتقِ سه‌گاه و افشاری نمی‌زنند اما سه‌گاه و افشاری، آنجا که باید باشند کمابیش هستند و خواهند بود. اگر قرار است سه‌گاه تا این اندازه ملال‌آور و خموده باشد و بی‌کمترین هنرورزی و آفرینندگی، بیست‌وشش دقیقه! (و خوشبختانه نه بیشتر) کرختی و دلزدگی بار بیاورد، همان بهتر که در صندوقچه‌ی تاریخ بماند و خاطره‌مان از سه‌گاه‌های یاحقی، بنان، پایور و دیگران آلوده‌ی این رخوت‌ها نشود.

برای خرید و دانلود آلبوم سه‌گاه‌وار به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0.9
26 تیر 1398
Pezhvak Khamooshi 1

بیست؛ ولی نه تمام

نویسنده: سعید یعقوبیان

همواره سلطه‌‌ی انباشت‌های فرهنگی در ذهن و عمل ما بیش از آنی است که خود تصور می‌کنیم. موسیقی، حواس و اعصاب ما را در دوره‌ای از حیات‌مان متأثر می‌کند که ذهنمان از هر ایده‌ای در توضیح این تأثیر و تأثر خالی است. مادام که چنین سلطه‌هایی را نشناسیم و نخواهیم زمامِ انباشت‌ها را خود به دست بگیریم (و نه بالعکس) چگونه می‌توانیم احوالات‌مان را شخصی و منحصر به خودمان بدانیم؟ شاید بهتر آن باشد که حالِ هر آشنا به دشتی و همایون را از دشتی و همایون، بیشتر، احوالات فرهنگی بدانیم و بنامیم. ما زبانِ یک نظام موسیقایی مشخص را می‌آموزیم و با همان زبان حرف می‌زنیم و فکر می‌کنیم. چنین نظرگاهی ناقضِ شخصی بودن نیست بلکه نگاه و تعریفی عریان‌تر از آن است؛ همین‌که بدانیم حالاتمان چگونه شخصی‌بودنی دارند.

نواخته‌های به راستی سلیسِ پویان عطایی در این آلبوم که احتمالاً ناشرِ همیشه بی‌سلیقه‌ و قناعت‌پیشه‌ی اثر آن را احوالات شخصی۱ دانسته –نوشته‌ی دفترچه فاقد امضاست- گذشته از آنکه از نظر سامانِ فواصل و چهارچوب مدال به تمامی در دامنه‌ی فرهنگِ موسیقاییِ روزگارِ انتشارش قرار می‌گیرند، در چینش و انتخابِ گونه‌ها نیز متأثر از آموزه‌های نوازنده‌اش بوده‌اند؛ وگرنه (برای نمونه) چگونه می‌توان چنان دشتیِ منزوی و اندوه‌باری را به یکباره با پایکوبی و رنگ به انجام رساند؟ مگر نه این است که چنین ایده‌ای می‌توانست برای مجالس موسیقی صد سال پیش و اقتضائاتشان موجه باشد و امروز تکرارِ آن را صرفاً می‌توان ارائه‌ی موسیقی در قالبِ اجراییِ یک دوره‌ای از گذشته‌ دانست. در «گوناگونیِ جمله‌بندی» یا ریتم و سرعت نیز بر خلاف آنچه اظهار شده، چیز جدیدی از «توانایی‌های سنتور» نمایانده نشده است.

عطایی در این مجموعه به ما نشان می‌دهد که خود را اسیر انباشت‌هایش نمی‌داند تا تلاش کند از آنها دور شود. او به آسودگی در میانه‌ی آموخته‌هایش نشسته و با احوالات فرهنگی خود خرسند است. او به شاگرداول‌ها می‌ماند. نمی‌توان منکر هوش‌شان شد. اما درس‌های امروزِ مدرسه‌ها، یافته‌های آنهایی‌ است که زمانی برایشان شکستنِ عادت‌ها مهمتر از نمره‌ی کامل بوده است. همچنین هیچکس تا همیشه نمره‌بگیر نمی‌ماند. عطاییِ بیست سال بعد با اقامت‌اش در فرهنگی که از آن برآمده جز این خواهد نواخت؟

 


۱- این عبارت، عنوان یک مجموعه آلبوم از نشر «خانه هنر خرد» است که آلبوم‌های این مجموعه مشابهت‌هایی کلی با آلبوم حاضر نیز دارند. رفتار حرفه‌ای می‌طلبید که در متن آلبوم و به کاربردنِ این اصطلاح، دقت و امانت‌داریِ بیشتری صرف می‌شد.

برای خرید و دانلود آلبوم پژواک خاموشی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.4
24 تیر 1398
بالا