نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: علیرضا مشایخی


modal3

«از میان "سوارکاران آبی"(۱)»

نویسنده: حانیه شهرابی

هنر یک مفهومِ انتزاعی است و به نظر می‌رسد که تدوینِ یک تعریف کامل، جامع و درست برایش غیرممکن باشد. سرنوشتِ بشر در طول تاریخ و دگرگونی‌های عظیمی که در زندگیِ انسانِ قرن نوزدهم رخ داد، همگی موجبِ تغییر فاحش زبان هنرمندِ امروزی شدند و اوضاع را حتا بغرنج‌تر از پیش ساختند. موسیقی از این غوغا مستثنی نبود. نسل جدیدِ آهنگسازان همواره ‌دغدغه و نظرات خود را متفاوت از اسلافشان دانسته و با نگاه به گذشته یا بدون آن، دسته‌جمعی یا انفرادی، مسیرهایی جدید پیش گرفته‌اند. علیرضا مشایخی نیز با «مُدال ۲۰۱۵» و سایرِ آثار پرشمارش، راه رسیدن به زبان مورد نظر خویش را می‌پیماید.

این مجموعه از آثار متعلق به ادوارِ «فرامجهول»۲ و «بیانیه»ی۳ مشایخی هستند. در هر کدام از قطعات نغمه، آکورد، ریتم، طنین و سازبندی خود دستمایه‌ی آفرینش موسیقی می‌شوند. در «ویلن کنسرتوی شماره سه»، طنین فلوت‌ها (بدون زبان زدن) و فلاژوله‌های ویلن به گونه‌ایست که شنونده را لحظاتی در تعلیق تمیزشان نگه‌ می‌دارد. «مرکوری» در تلاشِ بررسیِ هم‌نشینیِ صدا و سکوت، به جعبه‌ای می‌ماند که با طنین‌های متفاوت سازهای غربی و شرقی مرصع‌کاری شده باشد. در هر دو استفاده از کوبه‌ای‌ها علاوه بر این که در راستای مسیر کلی قطعه است، خودش هم می‌تواند به عنوان یک موتیف شمرده شود. «مُدال ۲۰۱۵» و «تنالین»، یکی با محوریت یک تن (رِ) و دیگری با محوریت یک پاساکالیا، حالتی از خلسه۴ پدید آورده‌اند. مطابق بسیاری از آثار مشایخی، آکوردها از روی هم آمدن فواصلی به دست می آیند که تداعی تنالیته نکنند. از دل دیسونانس‌های پی در پی، گاهی ملودی‌ای –هرچند زودگذر- برمی‌خیزد که آنها هم مدال هستند؛ ملودی‌هایی که در تعدادیشان، مد شوشتری به وضوح تداعی می‌شود.

آنچه آهنگساز در صدد بیانش برآمده، ریشه در زمانه دارد. مسیری که مشایخی در سالیان متمادی طی کرده، با شنیدن «مُدال ۲۰۱۵» به تنهایی تجسم کامل نمی‌یابد. دعوت هنرمند برای گوش‌سپردن به «امور پوشیده»، در حقیقت دعوت به درک محتوایی فراتر از تجرید موسیقاییست؛ اتفاقی که شاید پیت موندریان در شاخه‌ای دیگر از عهده‌ی آن برآمده باشد. به نظر می‌رسد جست و جوی این آهنگساز نوگرا برای «صدای تازه» همچنان ادامه دارد. تعریف و چهارچوب این نوگرایی، شاید به اندازه‌ی تعریف هنر چالش‌برانگیز باشد؛ چرا که آنچه رخ داده، قلمرو موسیقی را نیز بی‌انتها گسترش داده است.

 


۱- Der Blaue Reiter گروهی از نقاشان هیجان‌نمای آلمانی و همچنین نام اثری از واسیلی کاندینسکی
۲- Meta X
۳- Manifest
۴- در دفترچه این حالت Meditative (به معنای وابسته به ژرف‌اندیشی) نامیده شده است.

برای خرید و دانلود آلبوم مُدال ۲۰۱۵ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 4
13 آذر 1398
modal2

دوره‌ی چهارم

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

اگر انتشار پیاپی آثار علیرضا مشایخی را در چند سال گذشته دنبال کرده باشیم کم‌کم آن را همچون یک پازل بزرگ خواهیم یافت در حال تکمیل شدن است. با این حساب هر آلبوم قطعه‌ای از زندگی کاری آهنگساز است که به یاری انتشار در دید مخاطبان قرار می‌گیرد و افزوده بر قبلی‌ها بخشی از تصویر کلی را کامل می‌کند. با مُدال تصویر دوره‌ی چهارم -«مانیفست»، اگر عجالتا تقسیم‎‌بندی خود آهنگساز از آثارش را معتبر بدانیم- کار طولانی‌مدت مشایخی دارد چهره‌ی خویش را نمایان می‎کند.

بنابراین در آلبوم تازه گذشته از شنیدن قطعات به ذات، نوعی شنود تاریخی نیز به کار می‌آید. تعدادی از آثار گذار از دوره‌ی سوم به چهارم همچون مرکوری را می‌توان شنید و از بررسی آنها دید چطور ویژگی‌های یک دوره (متاایکس: جستجوی منطق برتر برای وحدت بخشیدن به عناصر موسیقایی-سبک‌شناختی متنوع/متناقض/متفاوت از طریق نسبت‌های همبستگی) به شکل‌های جنینی دوره‌ی بعد (مانیفست: به عکس، آشکار کردن نسبت‌های پوشیده میان عناصر موسیقایی-سبک‌شناختی از طریق ناهمبستگی) منتهی شده است. کافی است همچون یک نشانه از میان بسیاری به نوع حضور موسیقی ایران –که از دوره‌ی متاایکس روزافزون بوده- در این قطعه را از یک سو با کنسرتو ویلن شماره‌ی ۳ در همین آلبوم و از سوی دیگر آثاری مانند جشن مقایسه کنیم تا مثلا در آن لمحه‌ی همراهی تار و پیانو و جوانه‌های تغییر و سپس در همراهی ارکستر بازگشت را ببینیم.

قطعات دیگر مجموعه موقعیت تاریخی تثبیت دوره‌ی تازه در کار آهنگساز را ترسیم می‌کنند. کنسرتو ویلن و تنالین شماره‌ی ۱ با ابعاد احساسی گسترده (به معنایی تقریباً رمانتیک) و در عین حال ظریف تنیده در فضاسازی و توسعه‌ی مصالح صوتی، گاه ترکیب رنگی متمایز (مثل ارکستر ریکوردر) و همچنین عدم اجتناب آشکارشان از تشخص (و گاه دل‌نشینی) ملودیک –که مختص دوره‌های متأخر آهنگسازی مشایخی است- هم قابلیت‌های مشایخی را برای دگرگونی به رخ می‌کشند و هم کیفیت اجرای تک‌نوازان (صنم قراچه‌داغی، مریم مهربان و امین غفاری) را.

به این ترتیب این آلبوم مشایخی یا دقیق‌تر بگوییم برخی قطعات آن، اهمیت دوگانه‌ای می‌یابد. یکی آشکارکننده‌ی موقعیت تاریخی محتوای خویش دیگری گشوده به روی مخاطب؛ و این بار حتا مخاطب کم‌تر آشنا با موسیقی مشایخی.

برای خرید و دانلود آلبوم مُدال ۲۰۱۵ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
11 آذر 1398
berlin

تجربه‌ی مشترک ایران-آلمان

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

دیدار معاصران

 

تنها اجرای یک آنسامبل حرفه‌ای موسیقی معاصر همچون یونایتد برلین کافی است تا توجه‌ها را جلب کند. شاید حتا نیازی نباشد به فهرست آهنگسازان نگاهی بیندازیم یا پرسش بسیار بنیادی درباره‌ی همه‌ی قطعه‌های موسیقی معاصر در ایران را که بارها و بارها پرسیده‌ایم تکرار کنیم که؛ «آنچه می‌شنویم از یک سو چه نسبتی با تاریخ گونه‌ی موسیقایی خودش و از سوی دیگر با اکنون-اینجا دارد یا می‌تواند داشته باشد؟» بااین‌حال در مجموعه‌ی سه کنسرتِ ترکیب‌های مختلفی از آنسامبل آلمانی و ارکستر یارآوا، گوناگونی آهنگسازان و سیاق کار هر کدام بود که به چشم می‌آمد.

از همه ریشه‌دارتر و با تداوم چند دهه‌ای فوزیه مجد است و افسانه‌ای برای دوم‌هایش. تمرکزش بر یک جوهر (فاصله‌ی دوم) و گسترش دادنش در روندی پرتکرار و نیز رابطه‌ی خاص و تپنده‌ی ریتم-شدت‌وری ما را بازمی‌گرداند به دهه‌ی مهم ۵۰ در تاریخچه‌ی آهنگسازی او، گرچه حالا ملودیک‌تر از پیش.

مهدی حسینی نیز با قدمتی کم‌تر (در مقایسه) همین وضعیت را داشت. گرایش شناخته‌شده‌ی او به سنت‌های موسیقایی جغرافیای ایران (در قالب طیفی گسترده از وام‌گیری تا منبع الهام اولیه) در ساروخانی ۳ کاملاً روشن است هرچند او در جریان یک تحول تقریباً یک دهه‌ای تخیل بسیار پیچیده‌تری برای تجزیه‌ی آنچه از موسیقی نواحی برگزیده و دوباره خلاقانه تنیدنش در اندام یک قطعه‌ی آهنگسازی‌شده (و نه تنظیم‌شده) یافته است.

علی گرجی در پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است بافت را برگزیده (نیمه‌ی پایانی) بود. نه به آن معنا که همیشه از بازی یک آهنگساز با بافت می‌شناسیم. گویی او با گرفتن ذره‌بین‌هایی رنگی بر قسمت‌های مختلف ناگهان آنها را پیش می‌آورد و واضح‌تر از باقی بخش‌ها می‌نمایاند. گرفتن لحظه‌ایِ میکروفن بلندگوهای دستی جلوی سازها همزمانِ شنیده‌شدن واژه‌های یا تکه‌واژه‌های گوینده از بلندگوها، حکم همان ذره‌بین‌ها را داشت؛ نتیجه، بافتی پویا شناور در بزرگنمایی‌های لحظه‌ای و تکه پاره‌هایی از کلام.

مهدی جلالی در پیش‌درآمد و چهارمضراب تعیین نسبت امروزینش با فرم‌های موسیقی دستگاهی را از طریق تأکید بر آشنایی‌اش با رپرتوار برگزیده بود و بی‌هراسی تا آستانه‌ی یک چهارمضراب معمول پیش رفته بود. آناهیتا عباسی در ف‌ااب ۴ تخیل آزاد از روابط انسانی را در پوششی از ظرافت سازبندی پیچیده بود.

 

نوبت شگفتی

 

کنسرت دوم روزهای موسیقی معاصر تهران، شب شگفتی‌ها بود. درست از همان لحظه که در تهران-برلین ۲۰۱۹ علی‌رضا مشایخی آن آکورد تونال پیانو پس از گذشتن بخش اعظم راه و در پایان زمزمه‌ی کل گروه ظاهر شد و همه چیز را در فرم قطعه درست سر جای خودش قرار داد، باقی شگفتی‌های قبل و بعد هم کانونی شدند و جو غالب کنسرت را ساختند. این به ویژه از آن جهت غافلگیرکننده بود که قطعه‌ی مشایخی با تم آشنای ویلنسل سولو و نگاه  او به فرم آواز شروع شد و می‌شد انتظار روند شناخته‌شده‌ای را از حرکت آن داشت اما مشایخی نشان داد همچنان در آغاز دهه‌ی نهم زندگی آماده‌ی نرفتن راه‌های پیشین است.

دیزبتسوگلیش احسان خطیبی با رهبری خودش از همان صدای پچ‌پچه مانند نخست گوش را تیز می‌کرد. ادامه، حکایت از زبان موسیقایی خاص  و متمایز او (مخصوصاً در رنگ‌آمیزی، سازماندهی مصالح موسیقایی، شفافیت بافت و فرازبندی از طریق رابطه‌ی صدا-سکوت) می‌کرد که در میان آهنگسازان فعلی موسیقی نو در ایران کم‌تر شنیده شده است.

شاهرخ خواجه‌نوری با نامه‌ی آتوسا به الساندرا مخصوصاً در فراز پایانی مرز میان هنرهای نمایشی و موسیقی را در جریان یک آشوب موسیقایی تمام عیارِ ارادی به هم آمیخت. گرچه اجرای طرح نمایشی آن در لحظه‌ی پایانی به دلیل واکنش‌ جمعیت قدری متفاوت از پیش‌بینی پیش رفت اما به هر حال در برجسته کردن وجه نمایشی اجرا و دادن نقش محوری به آن –که در شکل‌های متعارف موسیقی سهم کوچکی از بار ماهیت اثر را بر دوش دارد- موفق بود.

در ۴۰»...« سارا اباذری نخست بازشناسی پاره‌هایی از ملودی سرودهای انقلابی و رابطه‌ی ریتم سرزنده جلب توجه می‌کرد اما پس از آن و در لایه‌ی عمیق‌ترِ معنی توجه آهنگساز به پرسش یا مسئله‌ی امروز اغلب ما (بازنگری این برش چهار دهه‌ای از تاریخ معاصر) و پاسخی موسیقایی-فراموسیقایی که او برایش یافته بود؛ نزدیکی و دوری، یادآوری و فراموشیِ هم‌زمان رخداد همچون بارزترین وجوهِ بودنِ انسان ایرانی در وضیعت معاصر.

الناز سیدی با zwischen[t]räume خود عنصری موسیقایی را هدف گرفته بود که ممکن است کندوکاو در آن را تمام‌شده تلقی کنیم، او از طریق لایه‌بندی صداها چندصدایی را استقبال کرده بود.

 

دیدار ایران و برلین

 

سومین و آخرین کنسرت روزهای موسیقی معاصر تهران کنسرت ایرانی‌ها بود. قطعات هم از لحاظ سازبندی و هم از لحاظ ماده و روابط صوتی بیش از هر دو کنسرت مرتبط با سنت‌های موسیقی ایرانی بودند درنتیجه در اغلبشان ترکیب ارکستر یارآوا همراه بخش‌هایی از آنسامبل یونایتد برلین حضور داشت بلکه غالب نیز بود. همین امر پیش از هر چیز دشواری‌های تکنیکی مربوط به این گونه ترکیب‌های سازی را پیش رو می‌گذاشت (حفظ تعادل در عین روشنی بافت) و پس از آن نیز پیچیدگی‌های هدایت آن برای کاترین لارسن-مگوایر (و هر رهبری) که تجربه‌ی طولانی برای کار با چنین ترکیبی نداشت (مانند دقت اجرای سازهای مضرابی و مهار دقیق رنگ صوت به قصد یکنواختی یا جز آن).

گذشته از پیچیدگی‌های اجرایی، خود آثار نیز هم از جنبه‌ی آهنگسازی (ناشنیده‌ها) و هم از جنبه‌ی یافتن بخت تفسیر متفاوت (پیش‌تر اجراشده‌ها) شایسته‌ی تأمل بود. نخست گلاره سلیمانی در جدال بی‌پایانِ خود در شکلی ابتدایی هموفونی در قالب آکوردهای پیاپی را در برابر صداهای ناپایدارتری قرار داده بود؛ نمادی از دو سوی یک گفتگوی درونی. مهدی خیامی در چشم بی‌نگاه آنسامبلی از تار و فلوت و ویلن را آزموده بود آن هم با محتوای موسیقایی‌ای که لحظاتی آشکارا به سوی چهارگاه کشیده می‌شد و از طریق همراهی‌های لغزنده‌ی اطرافش دور می‌شد. محسن میرمهدی همچنان مشغول مسائل بنیادی در فرهنگ ایران، این بار در بورَه پیش با ترکیب سازهای ایرانی و بافتی در حد نهایت تُنُک‌شده به سراغ باباطاهر رفته بود و دراماتیزم موجود در شعر عاشقانه‌ی او و آواز (یکی از مسائل محوری موسیقی ایرانی) و همه‌ی بار موسیقی را به صدا سپرده بود. اعتراض مهدی جلالی مشحون از انرژی موسیقایی متناسب با نامش از سرِ بخت درست همان روزی اجرا شد که باید.

دیبای بابک آل حیدر و آواز شماره‌ی ۱ و باغ خدا اثر علی‌رضا مشایخی علاوه بر ساختمان هر یک باز توجه را بیشتر به سوی اجرا معطوف ‌می‌کرد و رهبری لارسن-مگوایر، برای شنونده‌ای که از پیش با قطعات آشنا بود مخصوصاً نیمه یادآوری‌ای از اجرای علی‌رضا مشایخی که به ویژه در دقت زمان‌بندی متفاوت بود و شخصیتی تازه به این قطعات بسیار شنیده‌شده می‌بخشید.

09 آذر 1398
Black Watermark11

تفسیرگر برجسته

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

با آلبوم سناتا الکترونیکا پرده از رویدادهایی در تاریخ کار موسیقایی علیرضا مشایخی –این احتمالاً پرکارترین آهنگساز معاصر ایرانی- برداشته می‌شود: نخست مربوط است به تاریخچه‌ی آهنگسازی مشایخی برای موسیقی الکترونیک (به تبع آن تاریخچه‌اش در میان آهنگسازان ایرانی) و دومی به نوازنده‌ی برجسته‌ای که این آلبوم حول کار و توان او می‌چرخد. ظاهراً تولد موسیقی الکترونیک در میان آهنگسازان ایرانی همزاد حضور ویلن نیز بوده است. اولین قطعه‌ی شناسایی‌شده از این نوع شور (۱۹۶۲) مشایخی است که در آن هم ویلن نقشی کلیدی دارد. این امری تصادفی می‌نماید یا بهتر بگوییم تاکنون می‌نمود اما حال که قطعه‌ی سُناتا الکترونیکا را می‌شنویم، می‌بینیم روند تکاملی آن تفکر موسیقایی چگونه در ذهن آهنگساز تا عصر حاضر تداوم یافته است (بی آن که لزوماً همان مصالح یا همان رویکرد شور را تکرار کند).

گذشته از فریماه قوام‌صدری که بخش اعظم فعالیت هنری خود را در دهه‌های گذشته صرف اجرای آثار پیانویی مشایخی کرده و درنتیجه به برجسته‌ترین و متخصص‌ترین مفسر قطعات او تبدیل شده، اکنون به نظر می‌رسد سیروس فروغ نیز -با دامنه‌ی فعلاً از نظر رپرتوار و صرف انرژی، بسیار محدودتر- دارد مفسر برجسته‌ی آثار ویلن مشایخی می‌شود. تنها یک‌بار شنیدن کنسرتو ویلن شماره‌ی ۴ کافی است تا این ادعا را به کرسی بنشاند و به خوبی یادآوری کند که تفسیر و تفسیرگر (اجرا و اجراکننده) تا چه حد ممکن است در به ظهور رساندن امکانات موسیقایی یک قطعه مؤثر واقع شود و بر همه‌ی پیچیدگی‌ها و سنگینی ظاهری آن پل بزند.

گذشته از این دو رویداد که با آلبوم حاضر نمود یافته‌ است از جهت راهبردهای آهنگسازی نیز می‌توان نکاتی در آن یافت. مهم‌ترین آنها بازگشت به قطعات پیشین و تنظیم مجدد یا آهنگسازی مجدد آنها برای ترکیب‌های دیگر است. مشایخی با این کار که «نگاهی به گذشته» می‌نامد، گویی تاریخچه‌ی آهنگسازی‌اش را بازمی‌کاود، گاه دوباره می‌نگرد و گاه تا آستانه‌ی بازسازی‌اش پیش می‌رود. او با این کار مدام با تاریخ خودش مواجه می‌شود و اغلب از موضعی امروزی خودش را بازمی‌خواند و بازمی‌سازد. تنالین شماره‌ی ۲ و سناتا الکترونیکا نمودهایی از رویکرد آهنگسازند که دومی نه یک‌بار بلکه دوبار (برای ویلنسل) در این روند قرارگرفته است.

برای خرید و دانلود آلبوم سناتا الکترونیکا به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
28 مهر 1398
musighiye 4

دیروز تا امروز

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

هر یک از آلبوم‌های مجموعه‌ی «موسیقی نو در ایران» که منتشر می‌شود گذشته از خود قطعات موجودش دست‌کم یک مساله‌ی عام‌تر را هم بارز می‌سازد و مجالی برای اندیشیدن به آن فراهم می‌کند (مثلا خود تعریف موسیقی نو از دید گردآورندگان این مجموعه که می‌تواند از یک سو از خلال انتخاب‌ها به نمایش درآید و از سوی دیگر از محتوای بیانیه‌مانند دفترچه و صد البته از قرار دادن این دو در برابر یکدیگر). سومین آلبوم از این مجموعه را حتا اگر تنها به اجمال بشنویم ابتدا شور علیرضا مشایخی به چشم می‌آید و موقعیت تاریخی و خاصش (به احتمال قوی اولین قطعه‌ی موسیقی الکترونیک که یک آهنگساز ایرانی ساخته است) که پیش از این هم در چند مجموعه‌ی دیگر منتشر شده است. اما این قطعه به خودی خود چیزی بیش از همان اهمیت تاریخی و ارزش آهنگسازانه‌اش نمی‌گوید. مساله‌ی آلبوم آنگاه هویدا می‌شود که وضعیت این قطعه را نسبت به قطعه‌ی دیگری در همین مجموعه بنگریم و از این رهگذر پرسشی طرح کنیم. آن قطعه‌ی دیگر کدام است؟ افسانه‌ی شهر آیینه‌های علی رادمان. و آن پرسش؟ رویارویی «موسیقی نو» از گذر نیم قرن و سه نسل آهنگسازی با مواد و مصالح برآمده از موسیقی ایرانی چگونه است؟

در نخستین قطعه مصالحی از شور دستمایه‌ی کار است و در دیگری به شکل شفاف‌تر مصالحی از نوا. بااین‌حال می‌توان در کنار هم قرارشان داد و آشکارا دید که در اولی تهور و تخیل جاندارتری موج می‌زند و در دومی نزدیکی به شکل‌های نیمه‌کلاسیک نوای امروزی. وضعیت دومین قطعه اگر بیشتر به هسته‌ی شکل‌یافته از مصالح موسیقی ایرانی‌اش بپردازیم (از لحاظ زمانی میانه‌ی قطعه) ضمن آن که یادآوری می‌کند رویکرد اصلی برخورد موسیقی نو همچنان پس از این همه سال قرار دادن عناصر آشنا دربرابر عناصر غریبه است نکته‌ی دیگری را هم فاش می‌سازد؛ تند و تیزی این تقابل که به نرمی‌ای همخوان با زمانه گرویده و از نویز خالص در برابر ملودی به تک‌نغمه‌ها و فضایی برگرفته از ارکان مُد و ملودی رسیده است. اولی را با هیچ کاری در زمان خودش نمی‌شد مشابه یافت اما دومی دست‌کم لحظاتی به تجربیات امروزی در موسیقی ایرانی نزدیک می‌شود.

برای خرید و دانلود آلبوم موسیقی نو در ایران شماره ی (۳) به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.8
08 مرداد 1398
mashayekhi

تببین شفاف‌تر

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

علیرضا مشایخی در میان آهنگسازان معاصر ایرانی از دو جهت استثناء است. نخست به جهت شمار آثارش که از چند صد افزون شده و دوم به دلیل تلاش مداوم برای بیان مسائل نظری و فلسفی درباره‌ی موسیقی. او علاوه بر نوشتن چندین کتاب فنی آهنگسازی به شکل‌های مختلف نظراتش را درمورد مسائل بنیادی موسیقی بیان کرده است، از جمله در قالب سخنرانی، مصاحبه و کتاب به قلم و زبان خودش و گاه حتا مقاله و کتاب به تقریر او و تحریر شاگردانش (به آن قرینه که محتوا و فرم این دسته بسیار به هم نزدیک است).

کتاب «درباره‌ی آهنگسازی؛ گفتگو با علیرضا مشایخی»، حاصل گفتگوی اشکان خمسه‌پور با استادش، تازه‌ترین نمود جنبه‌ی یادشده‌ی دوم است. برای کسانی که با گفته‌ها و نوشته‌های پیشین او آشنا باشند خطوط اصلی محتوای کتاب جز اشاراتی اندک آشنا بلکه تکراری است. خودش هم گاهی در جریان این مصاحبه‌ی طولانی اشاره می‌کند که مثلا در وب‌سایت رسمی فلان موضوع را قبلا توضیح داده‌ام. اما یک تفاوت مثبت میان این کتاب و کارهای پیشین به چشم می‌خورد. اغلب گفته‌های مشایخی تبیین‌های شفاف‌تری از همان نظرات سابقش است که گسترش و دقت بیش‌تری هم پیدا کرده است. برای لمس این موضوع کافی است به بحثی که او در صفحات ۲۳ تا ۳۱ درباره‌ی «ژرفا» در موسیقی، مساله‌‌ی بیانگری و «الهام» مطرح می‌کند توجه و سپس آن را با نظراتش در همین باره در وبسایت رسمی‌اش (اغلب مختصر) مقایسه کنیم.

بخشی از این ویژگی‌های مثبت کتاب به نقش گفتگوکننده، نوع طراحی سوال، هدایت بحث و اشراف او بر خطوط فکری مشایخی مربوط است و بخشی هم به گنجایش قالب کتاب اما در نهایت بخشی هم به این بازمی‌گردد که اندیشمند-آهنگساز در گذر زمان اندیشه‌هایش را صیقل بیشتری داده در بیان آنها به روشنی دست یافته است.

آن‌گونه که از سرشت چنین مصاحبه‌ای می‌توان انتظار داشت پراکندگی‌هایی هم دارد. گاه سوالاتی مطرح می‌شود که به سادگی با دیگر سوال‌ها جفت و جور نمی‌شود. این خصلت را هر چه به پایان نزدیک می‌شویم بیشتر حاضر می‌یابیم تا آن هنگام که کتاب در فضایی وصیت‌نامه‌گون و متناقض‌نما با این جمله به پایان می‌رسد که «حرف آخر نداریم».

آروین صداقت علیرضا مشایخی سرود کتاب درباره آهنگسازی گفتگو با علیرضا مشایخی

15 تیر 1398
Musighi Nou Dar Iran 2 1

چیست این «موسیقی نو»؟

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

آنگاه که یک مجموعه‌ی دنباله‌دار «موسیقی نو در ایران» نام می‌گیرد و از پس شماره‌ی نخستش شماره‌ی دومی نیز می‌آید، انتظاری را در پس خود برمی‌انگیزد. آن انتظار از جنس توصیف است یا تبیین. بدین معنا که شاکله‌ی «موسیقی نوی واقعا موجود» همچون یک بیانیه دست‌کم از خلال فرایندهای شناسایی/گزیدن و اعتباربخشی پدیدآورنده‌ی آن برابر ما بایستد.

چنین مجموعه‌ای فراهمی امکان شنیدن چند قطعه موسیقی از برخی آهنگسازان کم‌تر شناخته‌شده را که به آسانی می‌تواند بهره‌ی ارجمند هر مجموعه‌ی دیگری باشد به حاشیه بدل می‌سازد، از آن رو که می‌پرسد «موسیقی نو» چیست؟ یا «موسیقی نو» در ایران چگونه است؟ یا قصد ناگفته‌اش این است که در قامت کار هنری پاسخ دهد تا کنون چنین بوده است و چنان.

حتا اگر مجموعه یک‌سر مهر خاموشی بر لب داشت نیز این انتظار ذهن را می‌آکند اما واژگان بیانیه را از سایه به در می‌آورد. سینا صدقی در توصیف عوامل «نوبودگی» آثار مشایخی آن را می‌گشاید: «[...] این آثار بر پرسش‌هایی درباره‌ی چیستی موسیقی ایران، نسبت شرق‌وغرب و چیستی صدا گشوده هستند»1. یعنی اثر موسیقایی و تفکر موسیقایی زاینده‌ی آن، نقاطی پرسیده‌نشده و از آن رو دیده‌نشده و فهم‌نشده را به کانون نگاه آورده است. مثال ساده‌اش درباره‌ی مشایخی پرسشی است که او از ایران و ایرانیت در موسیقی‌اش کرد. در یک کلام او کوشید نسبت میان ایران و موسیقی را تا لایه‌هایی دورتر از تنها یک نشانه‌ی فرهنگی/موسیقایی شناخته‌شده (مثل تِم یا مُد) بگستراند و بدین اعتبار نسبتی نو را مدعی شد.

حال بر این بستر می‌توان شنید و آثار این مجموعه (و مجموعه‌ی پیشین) را از سر انتظار برانگیخته‌ی خودشان به جستجوی چیستی موسیقی نو واکاوید و مکرر از هر کدام یا از همه در مقام یک جریان پرسید؛ آیا «موسیقی نو» یک نسبت است میان موسیقی و امر نو که تنها به قید جغرافیایی ایران محدود شده یا یک نام خاص است برای اشاره به پدیده‌ای موسیقایی با ویژگی‌ها و کرانه‌های معلوم؟ و اگر نام خاص باشد، آیا «موسیقی نو» آنچنان که از ورای شکل‌های گوناگون بیانش می‌توان دید، خود به سرنوشت برچسب «موسیقی معاصر» دچار شده است؟


1- دفترچه‌ی سی‌دی، ص 4.

آروین صداقت کیش علیرضا مشایخی کلاسیکال آزاد حکیم رابط علی گرجی آرش عباسی فرزیا فلاح اشکان خمسه پور

برای خرید و دانلود آلبوم موسیقی نو در ایران (۲) به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.8
23 اردیبهشت 1397
بالا