نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: علی بهرامی‌فرد


Mazamir 1

مزامیر مضرابی

نویسنده: فاطمه فرهادی

مزامیز همنشینی‌ای است متشکل از دو سازِ سنتورِ «دو کوکِ» بمِ یازده خرک، به نوازندگی علی بهرامی‌فرد و «دو‌تار معاصر» (؟) به نوازندگی مرتضی گودرزی. در قطعه‌ی اول، هریک از نوازندگان، به نوبت و با «ریز زدن»، ساز دیگری را همراهی می‌کند، اما رنگی از «دونوازی و امتزاج» در آن به چشم نمی‌آید. ارتعاشاتِ غیرقابل‌کنترلِ ریزِ سنتور، در همراهی با دوتار، آن را به صدایی مزاحم تبدیل کرده است.

آیا صِرفِ کنارِ هم نشستنِ دو نوازنده منجر به شکل‌گرفتن «دونوازی» ‌می‌شود؟ بدیهی است که نه. دونوازیِ موفق از همراهیِ دو ساز، از پدید‌آمدن ترکیب صوتیِ بدیع، در عینِ حفظِ استقلال، شکل خواهد گرفت؛ آنجا که دوتار و سنتور از نظرها غايب شوند و تنها طرح خوشی از اتفاق سومی در ذهن نقش بسته باشد. اما آنچه در قطعات «مزامیر» شنیده می‌شود هم‌صداییِ ممتدی است که فرصت ایفای نقش را از هر دو ساز و نوازنده‌های آن گرفته است. ایده‌ی پدیدآورندگان و بارقه‌هایی از دونوازیْ تنها در دو قطعه‌ی «ققنوس» و «عشق می‌تازد» نتیجه می‌دهد و شکل می‌گیرد. هرچند در «ققنوس» نیز هم‌صداییِ طولانی‌ای را تجربه می‌کنیم، که تا بیش از نیمه‌ی راه با ماست، اما قطعه بعد از آن به ثمر می‌نشیند و رنگ خوشی از دونوازی به گوش می‌رسد؛ بگذریم که در ادامه، با در انتظار نگه‌داشتنِ طولانیِ شنونده، برای خلقِ لحظه‌ی اوج و اثرگذاری و درافتادن به ورطه‌ی هم‌صدا شدن، رشته‌ی‌ این تلاش نیز پاره می‌شود.

تصميم ‌برای آوردن تنها یک قطعه همراه آواز، باید آن را تبديل به یک نقطه‌ی قوت می‌کرد، اما اجرای ضعیف همین قطعه نه‌تنها بر اثر نمی‌افزاید، بلکه پرسشی را به پرسش‌های بی پاسخ قبلی اضافه می‌کند.

از دیگر نکاتی که می‌توان به آن اشاره‌ کرد نحوه‌ی چیدمان قطعات است. آمدنِ سه قطعه‌ی طولانی، که هر یک از آنها حدوداً ده دقیقه است، آن هم در ابتدای آلبوم، و، در پیِ آن، آوردنِ قطعات کوتاه‌تر ـ شاید با چیدمانی بهتر و متناسب‌تر ـ مخاطب را بیشتر جذب می‌کرد.

توضيحات صاحبان اثر، در دفترچه، مبنی بر ساختِ منظومه‌ای درهم‌تنیده اما متناسب و متعادل را انتخابِ دو سازِ مضرابی و هم‌صداییِ مداوم متزلزل کرده است، همچنان‌که واژه‌ی منظومه‌ برای یک اثر موسیقایی نامناسب جلوه می‌کند.

برای خرید و دانلود آلبوم مزامیر به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
19 فروردین 1400
mastoor

انبوه ایده‌ها

نویسنده: مهدی سیدی‌نژاد

اجرا با تکنوازی ریتم آزاد عود بر روی ریزهای سنتور آغاز می‌شود. در همان آغاز اجرا عود مدهای مختلفی را در مدت زمان کوتاهی به شنونده نشان می‌دهد. با موزون شدن موسیقی و حضور کامل سنتور (یازده خرک) می‌فهمیم تمرکز بر ارائه‌ی رنگ‌های صوتی نرم و بم یکی از اهداف اجرا است. تسلط هر دو نوازنده بر صدادهی سازهایشان، کنترل شدت‌وری‌ها و ارائه‌ی طیف متنوعی از تکنیک‌ها باعث می‌شد کیفیت مطلوب نوازندگی به مهم‌ترین ویژگی لذت‌بخش اجرا تبدیل شود. در ادامه آمدن قطعه‌ای که ملودی‌اش رنگ و بوی خراسانی دارد، اجرای دو تصنیف آذربایجانی (به خوانندگی آذرپیرا)، تکنوازی‌های ریتم ‌آزاد در بیات شیراز و اجرای قطعاتی که ملودی‌شان ملهم از موسیقی مردمی (فولک) آذربایجانی است طیف سبکی اجرا در حوزه‌ی مد و ملودی را گسترده‌تر می‌کند. نیمه‌ی دوم اجرا تار جایگزین عود می‌شود و حضور عناصر موسیقی آذربایجانی نیز پر رنگ‌تر. کنسرت پس از حدود یک ساعت و ده‌دقیقه اجرای بی‌وقفه با یک رنگ آذربایجانی به پایان می‌رسد.

به این ترتیب می‌توانیم «طرز مستور» را اجرایی پُر بار و پُر ایده تلقی کنیم. با این حال از منظر دیگر همین أمر پاشنه‌ی آشیل بسیاری از آثار امروز موسیقی ایرانی است. موسیقی‌دان با تمام قوا بخش زیادی از ایده‌ها و مهارت‌هایش را در یک اثر می‌گنجاند، ایده‌ها به صورت منفرد جذاب و بدیع هستند اما زمانی که کنار هم می‌نشینند نمی‌توانند یک کل واحد را در قامت یک آلبوم یا اجرا بسازند و شنونده در جنگلی انبوه از آنها گم می‌شود. این تلاش برای نمایش انبوه ایده‌ها بی‌ارتباط به تحولات در بستر موسیقی ایرانی از میانه‌ی دهه‌ی ۱۳۷۰ تا امروز نیست. زمانی که حباب مخاطب موسیقی ایرانی با قانونی‌شدن تولید موسیقی مردم‌پسند در ایران می‌ترکد و بستر موسیقی ایرانی تَرَکی جدی برمی‌دارد. از آن زمان راه‌حل‌های مختلفی برای حل آن ارائه می‌شود که یکی از آنها راه‌حلی است که «طرز مستور» نیز در راستای آن است: پیچیده‌تر کردن محتوای صوتی (متن) موسیقی ایرانی. «طرز مستور» می‌کوشد با تأکید بر کمرنگ کردن آواز، الهام از فرهنگ‌های موسیقایی دیگر، ارائه‌ی یک نوازندگی پُر بار و ارائه‌ی یک اجرای طولانی آن را محقق کند.

02 مرداد 1398
بالا