نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: فرامرز پایور


mey

آورده‌ی یک نیاز

نویسنده: کامیار صلواتی

تأسیس نهادی برای جمع‌آوری، تصحیح و انتشار اسناد موسیقی کلاسیک ایرانی یک نیاز است؛ نیازی که خانه‌ی پایور در پی پاسخ‌گویی به آن برآمده است. با وجود این، اگر مبنای داوری اولین خروجی‌های عمومی این نهاد، یعنی پارتیتور راز و نیاز و هنگام می، هر دو از ساخته‌های پایور باشد، نمی‌توان هدف پروژه را چندان سندپژوهانه دانست، که باید بیشتر آن را کوششی موسیقی‌دانانه قلمداد کرد؛ کوششی که در کار به‌سامان کردن و ثبت روایتی درست‌تر از آثار یکی از مهم‌ترین موسیقی‌دانان تاریخ ایران است.

از فارسی ویراسته و پیراسته‌ی هر دو جزوه و همچنین طراحی بصری حساب شده و ایده‌مندِ آنها که بگذریم، روش مقابله و گزینش در این پارتیتورها در قیاس با نت‌نگاری‌های رایج آثار پیشینیانِ موسیقی کلاسیک ایرانی، دقتی بیشتر دارد: هم نت‌های دست‌نوشته‌ی پایور، هم اجراهای موجود از این آثار، و هم نت‌نگاری‌های ناقص یا متفاوت این آثار (مثلاً نت پارت سنتورِ راز و نیاز) به دقت با هم مقابله شده، اشکالات رسم‌الخطی‌شان –در تناسب با واقعیت‌های اجرایی و مشخصات سازشناسانه‌ی آثار- رفع شده، و به شیوه‌ای استاندارد بازنویسی شده‌اند. سپس، یک‌بار به شکل پارتیتور، و باری دیگر به‌صورت پارت‌های جدا از هم، در جزوه آمده‌اند. این ویژگی آخر وجهِ کاربردی/ اجرایی این پارتیتورها را مؤکدتر می‌کند. از این رو، این دو جزوه برای نوازندگان و موسیقی‌دانان کاملاً قابل استفاده‌اند و تمیز و معلوم. بنابراین، اگر با عینکی موسیقی‌دانانه و هنرمندانه به آنها بنگریم، با دو اثرِ واقعاً درخور تحسین روبه‌روییم.

هنگام می و راز و نیاز، یکی از معدود تلاش‌ها برای تأمین و ثبت رپرتوار موسیقی گروه‌نوازانه در موسیقی کلاسیک ایرانی است و این امتیاز دیگر آن است. با وجود این، اگر این‌بار با عینکی موسیقی‌شناسانه به آنها نگاه کنیم، شاید مهم‌ترین ابهام را برآمده از همین رویکرد کاربردی بدانیم: اگر مبنای جزوه‌ها دست‌نوشته‌های پایور بوده، ثبت اطلاعات دقیق‌تر این دست‌نوشته‌ها (نحوه‌ی نگارش، نسبت‌شان با روایت جزوه، ویژگی‌های نگارشی، و ...) لازم است. نیز اسکن کامل و دقیق دست‌نوشته‌ها می‌توانست به شفافیت متُدیک اثر و ارائه‌ی اسناد دست‌اول خانه به پژوهشگران کمک کند.۱

 


۱- دو دفترچه‌ی دست‌نوشته‌ای که در جیب انتهایی جزوه‌ها آمده، این نیاز را رفع نمی‌کند؛ به‌خصوص اینکه بخش‌هایی از آنها با عناصر گرافیکی پوشانده شده‌اند. همین رویکرد گرافیکی نشان می‌دهد که این دفترچه‌های کوچک در قیاس با محتوای درون جزوه‌ها، فرع قلمداد شده‌اند.

10 اردیبهشت 1399
parand2

کدام چشم‌انداز؟ کدام ضرورت؟

نویسنده: کامیار صلواتی

مانی فرضی در آلبوم پرند، که از نظر ایده‌پردازانه مشابهت بسیاری با گلعذار، آلبوم دیگرش با همین ناشر دارد، در کار بازتنظیم بعضی آثار فرامرز پایور برای تریوی زهی است. آلبوم متشکل از چندین قطعه‌ی ضربی از فرامرز پایور است که در کنار قطعاتی غیرمتریک (آوازی) از فرضی گردآوری شده‌اند؛ آوازی‌هایی که خود از ردیف ابوالحسن صبا برگرفته شده‌اند. علاوه بر این‌ها، دو قطعه‌ی کوتاه از ساخته‌های خود آهنگساز نیز در این آلبوم اجرا شده‌اند.

شاید اصلی‌ترین دستمایه‌ی پرند و گلعذار را بتوان دغدغه‌ی احیای سازهای زهی اصالتاً غیرایرانی در بافتاری دستگاهی قلمداد کرد. این دغدغه را می‌توان نوعی بازاندیشی در میراث دیرپای ویولن برای موسیقی کلاسیک ایرانی دانست؛ میراثی که کمی بیش از چهل سال است که دلایل گوناگون به حاشیه رانده شده است. با وجود این‌ها، چیزهایی اینجا نامعلومند: چه چیز، کدام چشم‌انداز، و کدام کمبود و نیاز ضرورت این بازگشت و بازاندیشی را موجب شده؟ تغییرات و بحث‌های نظری و پیشرفت‌های عملی موسیقی کلاسیک ایرانی در این چهل و چند سال، چه تأثیری بر این بازاندیشی گذاشته‌اند؟ اگر تصنیف‌های درخشان عصر رادیو را به زهی‌ها یا خطوط اصلی ملودیک/کنترپوانیک‌شان بکاهیم، از نظر تکنیک نوازندگی و بافت، چه نسبت یا تفاوتی با تنظیم‌های این آلبوم دارند؟ و بالاخره، با توجه به سابقه‌ی خوشایند تجربیاتی چون آثار کوارتت چهارگان، آیا پرند و گلعذار واقعاً آن‌چنان که آهنگساز ادعا کرده است، منحصر به فرد هستند؟ پاسخ این سوالات و سوالات مشابهشان در خوش‌بینانه‌ترین حالت مبهم‌اند؛ سوالاتی که شاید دست‌مایه‌ی اصلی‌ترین و بنیادی‌ترین انگیزه‌های مواجهه و سنجش چنین اثری باشند.

دیگر هدف این آلبوم توجه به ساز ویولا به عنوان سازی مهجور مانده در موسیقی کلاسیک ایرانی است؛ اما پاسخ آلبوم به این دغدغه هم چندان روشن نیست: از یک‌سو، ویولا واقعاً آن نقش پررنگی را که باید در چنین آلبومی با این دغدغه داشته باشد را ندارد، و از سوی دیگر، معلوم نیست که جملات و تکنیک‌های مورد استفاده در نوازندگی این ساز در این آلبوم و گلعذار، چه تفاوتی با خطوط و تکنیک‌های مورد استفاده در نوازندگی ویولن ایرانی دارند. به بیان دیگر، آیا می‌شود با انتقال همه‌ی رپرتوار موجود موسیقی ایرانی برای ویولن به محدوده‌ای بم‌تر برای ویولا، رپرتواری برای این ساز دست‌‌و‌پا کرد؟ اگر پاسخ این سوال مثبت باشد، شاید نتوان تلاش مانی فرضی برای تأمین و تعریف رپرتواری برای ویولا در موسیقی کلاسیک ایرانی را چندان عمیق و تیزبینانه دانست.

برای خرید و دانلود آلبوم پرند به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
20 فروردین 1399
Daftare Santoor 1

نشود فاشِ کسی...

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

محفل یا مجلس تا پیش از پیدایش کنسرت‌، رادیو و آلبوم مهم‌ترین جایگاه شنیدن موسیقی کلاسیک ایرانی بود. مجلس در آن‌وقت جایی بود که موسیقیدان ایرانی هنرنمایی می‌کرد بدون اضطراب حضور در برابر شنوندگان ناشناس یا ابزار ضبط. به این ترتیب تا پیش از ورود فناوری ضبط به ایران آنچه در مجلس روی می‌داد ملک طِلق حاضران بود و پس از تجربه‌‌ی لحظاتش دیگر وجودی نداشت جز در خاطر و نقل‌هایشان. با فراهم شدن امکان ضبط، بعضی صاحبان مجلس وسوسه شدند رویداد را از اسارت زمان برهانند و برای همیشه از آن خود نگهدارند. با این دگرگونی امر (نسبتاً) خصوصی امکان یافت به مشاهده‌ی عموم برسد. پس مجلس تبدیل به «اجرای خصوصی» و «ضبط خصوصی» شد. و این شمشیری دودَم بود. یک دم آنگاه بود که اجرایی کم‌نظیر ضبط می‌شد یا تنها میراث استادی از غبار تاریخ نجات می‌یافت. دم دیگر آنگاه که لغزش‌های حاصل از سهلی و صمیمیت مجلس می‌ماند و فاش همگان می‌شد.

«دفتر سنتور» مجلسِ مجلس نیست. نیم-‌کنسرتی است در میانه‌ی دهه‌ی فترت 1360، گریزگاهی جایگزین همه‌ی امکانات بروز عمومی موسیقی که از دست رفته بود. بااین‌حال لبه‌ی دوم شمشیر را به خوبی می‌نمایاند. این ضبطی است از موسیقیدانی برجسته که به سخت‌گیری در استانداردها شهره است، بدون اغلبشان. در جملات ضبط نه ازپیش‌اندیشیدگی و انسجام فرمی کم‌نظیر پایور به چشم می‌خورد نه اجرای بی‌اشتباه و نه حتا سونوریته‌ی شفاف و یکدستی که در اجرا/ضبط‌های رسمی‌اش شنیده‌ایم. لحظاتی اندک از درخشش خلاقیت هست (بداهه‌ی دشتی یا بیات اصفهان) اما بی‌پیوندی با پیش و پس از خود و به همین دلیل درنمی‌گیرد و دامن نمی‌گسترد، بازهم وارون  آنچه از پایور می‌شناسیم. سود موسیقایی چنین ضبطی دست‌بالا به این محدود می‌شود که ببینیم چگونه پایور بخشی از جملات یک قطعه‌ی پیشین خود را به دستگاهی تازه برده (بخش نخست چهارمضراب ماهور که از چهارمضراب بیات اصفهان «دوره‌ی ابتدایی» یا حضور پایه‎‌ی چهارمضراب ماهور «سی ‌قطعه» در چهارمضراب بیات اصفهان). و اگر چنین است این نقش ناشر/صاحب ضبط است که خودنمایی می‎‌کند. این پرسش را پیش می‌آورد که حکمت انتشار چنین ضبط‌هایی از کسی که به قدر کافی آثار باکیفیت از او موجود است، چیست؟

آروین صداقت کیش دفتر سنتور فرامرز پایور موسیقی سنتی ایرانی تکنوازی سنتور نویز

برای خرید و دانلود آلبوم دفتر سنتور به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.3
09 دی 1397
Conserte Rast Panjgah 00

در حاشیه مانده

نویسنده: کامیار صلواتی

سوسن اصلانی همواره در سایه‌ی همسرش حسین دهلوی باقی مانده است و آثار کم‌شمار او کم‌تر نشانی از یک هویت مستقل داشته‌اند. نیز خواننده‌ی اثر،‌ علی رستمیان، هیچ‌گاه بر صدر مجلس آوازخوانان ایرانی تکیه نزده است. از این روی، «کنسرت راست پنج‌گاه» گویی اثری است از در حاشیه‌ مانده‌های موسیقی ایران. چه این به حاشیه‌رفتگی حاصل شرایطی جبری چون تبعیض‌های جنسیتی برای نوازنده‌ی سنتور و هم‌جنسانش باشد و چه حاصل توانایی‌های دست‌اندرکاران اثر، نتیجه یکسان است: دیر آمدن و عقب ماندن؛ دیر آمدن و در حاشیه‌ماندگی‌ای که حتّی در انتشار باتأخیر اثر (بیست سال پس از اجرای اثر)، کیفیت ضبط و صدابرداری درویشانه‌ی آن، و دفترچه‌ی به‌غایت ناکامل سی‌دی نیز عیان است.

با این‌حال جستن ویژگی‌های راست‌پنج‌گاهی که در دهه‌ی هفتاد منتشر شده است می‌تواند سیر حیات این دستگاه پرماجرا را در تاریخ معاصر موسیقی ما روشن‌تر کند. در دهه‌ی هفتاد و به‌طور خاص زمان ضبط این آلبوم، بعد از «راست‌پنج‌گاه» و «چشمه‌ی نوش» لطفی و شجریان، و آثاری دیگر چون «راز نیاز» علیزاده و افتخاری، اجرای «راست پنج‌گاه»، آن هم با تفسیری چنین محافظه‌کارانه دیگر معنای پیشین‌اش را از دست داده بود. اثر اصلانی و رستمیان از این نظر از زمانه‌ی خویش عقب مانده است؛ آنان راست پنج‌گاهی ارائه می‌دهند که نه طراوت مکاشفه‌آمیز راست‌پنج‌گاه‌های سنت‌گرای دهه‌های چهل و پنجاه را دارد و نه جسارت بعضی راست‌پنج‌گاه‌های نوجویانه‌تر دهه‌های شصت و هفتاد. راست‌پنج‌گاهشان محافظه‌کارانه است، به این سو و آن‌سو سرکی نمی‌کشد و برجای خود آرام و برقرار می‌ماند. اگر راست‌پنج‌گاه ردیف را الگویی از امکان‌های مختلف برای جست‌و‌جو و رفت‌و‌آمد در مُدهای مختلف بدانیم، این راست‌پنج‌گاه نوعی نقض غرض خویش است.

ارجاع‌های اصلانی به مولفه‌های سبک‌شناختی دوران پساگلهایی هم از این دست هستند؛ ارجاعاتی دیرآمده و پراکنده چون وارد کردن سنگین دف در بافت ریتمیک اثر و اجازه‌ی تأثیرگذاری کلان‌مقیاس‌تر به آن را دادن، و تغییر در سیر تثبیت‌شده‌ی رپرتوارهای دستگاهی با تمهیداتی مثل جای دادن تصنیف در ابتدای رپرتوار. این‌ها همه یک وجه از اثر اصلانی را می‌سازند. وجه دیگر آن اثرپذیری‌های گاه پررنگ اصلانی از استاد خویش پایور است که جدای از نوازندگی او، در صدای گروه و شخصیت بعضی قطعات مانند «چهارمضراب گروهی» شنیده می‌شوند.

کلاسیک ایرانی کامیار صلواتی سوسن اصلانی علی رستمیان فرامرز پایور کنسرت راست پنج گاه

برای خرید و دانلود آلبوم کنسرت راست‌پنج‌گاه به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2
27 فروردین 1397
Hasht Ahang 2

یک رویکرد برای همه؟

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

تنظیم با اصولی که «فرامرز پایور»، مهم‌ترین و موفق‌ترین شخصیت در گروه‌نوازی موسیقی ایرانی نیمه‌ی نخست قرن، به یادگار گذاشته است برای سازآرایی آثار خودش خردمندانه است یا دست‌کم یکی از راه‌های منطقی (و نه لزوماً همراه با آزادی هنری) بازگشت به آثار استاد چیره‌دست فقید. «امیر رحمانیان» در آلبوم «هشت آهنگ» همین راه ظاهراً منطقی را برای رنگ‌آمیزی همه‌ی قطعه‌های کتاب «هشت آهنگ برای سنتور» رفته است، قطعاتی که اگر از دور به کارگان باقی‌مانده از پایور بنگریم، تنها مشابهتشان جای نگرفتن در مجموعه‌های دیگر است (گرچه دلیل کنار هم آمدنشان از نظر تاریخی دقیقاً این نیست).

راه اما، تنها «ظاهراً» منطقی است یعنی اگر اندکی درنگ و تامل کنیم، خواهیم دید که گاه به کار گرفتن سبک‌شناسی تثبیت‌شده‌ی یک آهنگساز برای رویارو شدن با میراث خودش لزوماً بسنده نیست و دست‌کم اندکی انعطاف‌پذیری‌ می‌طلبد، زیرا به‌کارگیری آن اصول گاه در توافق با شخصیت قطعه افتاده و گاه در تضاد با آن. «خوارزمی» و «ترانه» تقریباً همان اجرای پایور با سلیقه‌ی رنگ‌آمیزی متقدم او است. نشانه‌اش؛ کاراکتر صوتی کلی و حتا تک‌نوازی «محمد اسماعیلی» که در ابتدای خوارزمی دقیقه تکرار شده. «پوپک» و «فرپرک» قدری از ظرافت تنیده‌شده در ملودی‌هایشان را بر اثر ضخیم شدن بافت از دست داده‌اند. پیش‌زنگوله و زنگوله قدری کندرو شده است. اما هیچ کجای آلبوم تاثیر چندصدایی رقیق و رنگ‌آمیزی بر آنچه غایت قطعه‌ها را می‌سازد به‌اندازه‌ی «فریبا» و «پرواز» آشکار نمی‌شود.

«فریبا» که به دلیل نوع برخوردش با استقلال دو خط صوتی و لطافت در نوازندگی سنتور در دوران خودش خاطرنشان شده، تحت تاثیر تنظیم به‌کل از این ویژگی‌ها/غایت خود دور می‌افتد. در عوض پرواز با این که گروهی کردنش پرسپکتیو آکوستیک ( از ویژگی‌های بسیار مهم در ساختار این قطعه) را تا حد زیادی تخت می‌کند و با این که خود رنگ‌آمیزی چندان خیال‌انگیز و مستقل نیست (مثلاً مقایسه شود با تنظیم مستقل‌تر و استوارتر «مهرداد دلنوازی» از همین قطعه)، از آنجا که با ذات قطعه در تضاد نمی‌افتد، چیزی بر آن می‌افزاید. اینجاست که نگاه به مثال‌های حداکثری یادآوری می‌کند که حتا منطقی‌ترین راه‌حل‌ها نیز برای همه‌ی کاربردها نتیجه‌ی مطلوب نمی‌دهد.

برای خرید و دانلود آلبوم هشت آهنگ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.4
25 آذر 1396
Asare Ostad Payvar 1

امکانات بالقوه مانده

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

مکتب پایور در میان مکتب‌های آموزشی-هنری در موسیقی ما موقعیت خاصی دارد، نه ‌فقط به دلیل این‌که یک دوره‌ی یادگیری طولانی‌مدت منظم (حدوداً 10 ساله) را پیشنهاد می‌دهد بلکه به خاطر نقشی که می‌تواند در یکی از مهم‌ترین نیازهای فعلی موسیقی کلاسیک ما بازی کند. آثار «فرامرز پایور» این پتانسیل را دارد که در کمبود اجرای مجدد قطعات موسیقی و توجه به هنر تفسیر –به‌عنوان مرحله‌ای از روند کلاسیک‌سازی- گشایشی پدید آورد. همه‌ی پایه‌های لازم برای چنین رویکردی در آنها جمع آمده است. تفکیک میان نوازنده و آهنگساز، از خود پایور آفریننده که بگذریم، در آنها به حد کافی رشد کرده و هنرمندان را به‌سوی تفسیر می‌راند. قطعاتش استعداد این را دارند که به شکل‌های مختلف تفسیر شوند زیرا نقاط نامتعین و ابعاد کافی برای مکشوف کردن از طریق تفسیرهای متفاوت در آنها وجود دارد (اگر خود روش آموزشی با دقت بیش‌ازاندازه بر درست و غلط یا همان «خواستِ پایور» سد راه نشود). درباره‌ی ارزش اغلب این آثار در جامعه‌ی موسیقی توافق نسبی به چشم می‌خورد (گرچه اقبال مخاطبان لزوماً چنین نیست). و درنهایت، آن‌قدر آموزش‌دیده‌ی مکتبی با هدف فراهم آوردن نوازندگان توانا هست که بتوانند انبوه کارها را اجرا کنند.

آلبوم «آثار استاد فرامرز پایور» تنظیم «امیر رحمانیان» بر شالوده‌ی همین پتانسیل‌ها بنا شده است. ترکیبی از آخرین بازماندگان هنوز فعالِ گروه پایور (حسن ناهید) و تربیت‌شدگان مکتب آموزشی، این فرصت را به رحمانیان می‌دهند که از امکانات یادشده بهره ببرد. اما همه‌ی اینها در همان شالوده محبوس می‌شود. افسوس که با تمرکز بر رنگ‌آمیزی و تنظیم‌هایی اغلب بسیار نزدیک به آنچه خود آهنگساز ممکن بود در گذشته انجام داده باشد، بیشترشان دست‌نخورده و بالقوه می‌مانند. به‌ندرت در آلبوم قطعه‌ای می‌بینیم که نیروی نوازندگان برای اجرایش معطوف به تفسیر دوباره و هنرمندانه‌ی آن شده باشد. شاید جز قطعه‌ی «پراکنده»، که در آن اجرای سریع‌تر و سبک‌بال‌تر خود پایور به اجرایی با تندای کمی کم‌تر و جمله‌بندی شمرده‌تر تبدیل شده و کیفیتی تازه به کل قطعه بخشیده، امکانات تفسیری بقیه‌ی قطعات همچنان منتظر تخیل قوی اجراکنندگان بعدی باقی خواهد ماند تا سر برسند و قطعات را از آنِ خودشان کنند، نه این‌که خود از آنِ قطعات شوند.

برای خرید و دانلود آلبوم آثار استاد فرامرز پایور به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.5
08 آذر 1396
Hasht Ahang 1

این را این‌طوری بزن

نویسنده: فرشاد توکلی

هشت آهنگ، از نام و محتوای آثار و توالیِ قطعات تا صدای گروه و لحن و بیان و سلیقه‌ی صوتی، به‌نحوی تقریباً بی‌مناقشه، به سلیقه‌ی فرامرز پایور متعهد است. تنظیم‌های امیر رحمانیان از هشت اثرِ فرامرز پایور، چه آنجا که گروه را یک‌پارچه به‌کار می‌گیرد و چه آنجا که به تنبک فرصت یکه‌تازی می‌دهد، و یا نیز با به‌کارگیری ویلن و ویولا در کنار کمانچه، در تمامی لحظات بر سلیقه‌ای که گفتیم پای می‌فشارد. هشت آهنگ یک رجوع است و هر رجوعی نوعی انگشتِ تأکید نهادن است بر چیزی؛ نوعی یادآوری و تذکار؛ نوعی صحه‌گذاشتن و پافشاری کردن که؛ «این» یا «این‌طوری». این «این» اما، همیشه، حتی در همین اثرِ پایبندِ سرسپرده، از پیِ خوانِشی می‌آید. خوانشی که یک سرش شامل تمام دلایلی است که ما را به مصداق برگزینش‌مان برای «این» و «این‌طوری» رسانده و سر دیگرش می‌شود آنچه هر دوی این‌ها را شامل است؛ آلبومِ هشت آهنگ. رحمانیان، وقتی می‌رود سراغ آثارِ پایور، کاری که همواره کرده است، پایور را به انگشت نشان می‌دهد و می‌گوید «این»؛ و زمانی که تنظیم‌هایش را به سیاق گروه فرهنگ و هنر دهه‌های ۴۰ و ۵۰ خورشیدی به‌گوش می‌رساند می‌گوید «و البته این‌طوری»، «پایور را پایوری اجرا کنید». هشت آهنگ، تا آنجا که عبارتِ گفته‌شده را صاحبِ وجاهت بدانیم، به خواسته‌ی خود رسیده است.

اما رجوع به پایور، آن‌هم با تأکید بر پایوری‌اش، کدام جای خالی را در مخزنِ مِه‌آلود و پرهمهمه‌ی تولیدات موسیقاییِ امروز پُر می‌کند؟ به‌نظرم پاسخ را باید در همان «این را این‌طوری بزن» یافت. این جوهر مَدرسیَّت است. این چکیده‌ی همه‌ی چیزی است که به آن می‌گویند کلاسیسیسم. اگر هشت آهنگ چنین منزلی را قصد کرده باشد، در آن سرِ خوانش که به مصداقش رسانده حرف مهمی می‌زند؛ پایور. پایور نمونه‌ی بی‌بدیلِ ظرفیت‌یابیِ صحیح و تعمیمِ فرهیخته‌ی موسیقی ایرانی است. رجوع به پایور همواره با کلاسیک‌سازی و مَدرسیَّت هم‌پیوند است؛ پایور را می‌توان این‌طور خلاصه کرد: رجوع به کلاسیک‌ها یا کلاسیک کردنِ رجوع‌ها. هشت آهنگِ رحمانیان چه از سرِ فقدانِ خلاقیت باشد و آماده‌خواری و چه از سرِ سرسپردگی به استاد، اثری است کلاسیک. برای زمانه‌ی ما که خصلتش «اصالتِ لحظه‌های فراموشی» است، «این را این‌طوری بزن» حرف لازمی‌ست.

برای خرید و دانلود آلبوم هشت آهنگ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3
22 آبان 1396
بالا