نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: فرید خردمند


Khojaste 1

رَوندگیِ خجسته

نویسنده: سعید یعقوبیان

از میان تمام نظرگاه‌هایی که –به رد یا دفاع- می‌توان به موسیقی‌ای که فعالان‌اش آن را نئوکلاسیک‌ ایرانی می‌خوانند نگریست، موسیقیِ بی‌کلامِ «خجسته» نیز در کنار دیگر آثار منتشر شده بر اساسِ این رویکرد، رخ دادنِ یک حرکت را یادآور می‌شود. اگرچه می‌توان راستایِ حرکت در «خجسته» را به اعتبار آنچه می‌شنویم و همچنین مبتنی بودن‌اش بر یک نظامِ ریاضی‌وارِ آهنگسازانه، به سمت هرچه بیشتر «از پیش اندیشیده‌بودنِ موسیقی» و هرچه دور شدن از «اتفاق و بداهه» دانست اما بی نگاهِ ارزش‌گذارانه به این ایده‌ها و بی آنکه به بالا یا پیش‌رفتن بیاندیشیم، آنچه به طور کلی و فراتر از «خجسته» در ارتباط با این رویکرد مهم‌تر به نظر می‌رسد، نه جهتِ حرکت و ایده‌ی پیشرفت، بلکه خودِ حرکت است. این موسیقی -که اطلاق جنبش نئوکلاسیک به آن جای اما و اگر دارد- در مقامِ یک نحله‌ی فکریِ موسیقایی، پیش از آنکه اساساً آن را موج یا جریانی بدانیم، به معنای لغوی، جنبش و حرکت است و حرکت داشتن، خطر کردن است و به استقبال تجربه و پیچ‌و‌خم‌ها رفتن. برای نمونه طرح این ایده‌ی کارگاهی در «خجسته» که حتی تکنوازی‌ها نیز از پیش ساخته شده باشند زاییده‌ی درآمدن از یک وضعیت ساکن است.

این حرکت چه به جریانی خروشان بدل شود و چه همچون خیزآبی فروکش کند و به موجِ دیگری حرکت دهد یا ندهد، تا امروز تصویری پویا از خود نشان داده است. حرکتِ موسیقی مُسما به نئوکلاسیک، به تعبیری که به آن اشاره شد، یادآور یک مجموعه نقاشی‌ از ویلیام بِلِیک (۱۷۵۷-۱۸۲۷) نقاش و شاعر بریتانیایی‌ است. بلیک در نخستین نقاشیِ خود از مجموعه تصاویری که بر سِفر ایوب خلق کرده، رضایت‌مندی را با سکون به تصویر کشیده ‌است. خاندان، خاموش و فرشته‌وار، شکرگزارند. سازهای موسیقی بر درختی آویخته‌اند و طبعاً بی‌صدا. خورشید در تابشی اغراق‌آمیز همه‌ی چهره‌ها را نورانی کرده ‌است و رمه در آرامش در خواب‌اند. اما تصویرِ پایانیِ داستان، نمایشِ بیداری و برخاستن است. هیچ‌کس ننشسته است و سازها در حال نواخته شدن‌‌اند. تفاوتِ این دو قابِ واحد از یک جغرافیا، وجودِ همان عنصرِ حرکت است؛ حرکتی که بدون کوشش خودشناسانه در مسیر آگاهی نمی‌توانسته رخ داده باشد؛ حرکتِ ساکنینِ قابِ دیروز.

برای خرید و دانلود آلبوم خجسته به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.3
14 بهمن 1397
Tasnif Haye Aref Ghazvini 5

بی پنجره‌ای به فردا

نویسنده: فرشاد توکلی

هر مجموعه‌ای که محتوای خود را از تاریخ بر می‌گزیند موظف است مخاطب را از دو حیث مطمئن کند: "چه‌چیز" را "چطور" پیش می‌نهد. در "چه‌چیز" اطلاعاتِ مربوط به گذشته مستتر است و در "چطور" هرچه هست امروز است؛ "چطور" همواره همبسته‌ی خوانِش است. این هم‌نشینیِ گذشته و امروز بی‌گشودنِ دریچه‌ای به فردا ناتمام خواهد ماند و دریچه‌ای به فردا باز نمی‌شود، مگر با برداشتنِ وزن تاریخ از دوشِ امروز ــ تکلیفِ یک مجموعه‌ی تاریخی باید با تاریخ روشن باشد.

ارزیابی چنین مجموعه‌هایی، نیز، نیازمندِ تفکیکِ همین دیروز و امروز است. برای آن‌که "چطور" را ارز یابیم باید حدود و ثغورِ "چه‌چیز" را بدانیم. تصنیف‌های عارف قزوینی چنین تفکیکی به‌دست نمی‌دهد و، علی‌رغم کوشش چهارساله‌ای که در جهت کامل بودن پشتِ سرش بوده، نه‌تنها در ذکر و تفسیرِ وقایعِ تاریخی بی‌دقت و جانب‌دارانه عمل کرده است، بلکه در استناد ملودی‌ها به عارف قزوینی نیز مطمئن‌کننده نیست؛ مجموعه صحتِ ملودی‌ها را به فرید خردمند نسبت می‌دهد، بی‌آن‌که در وجاهتِ چنین ارجاعی کوشش کند. این‌چنین، تکلیف مجموعه با تاریخ روشن نیست و، بنابراین، بارِ تاریخ را بر دوش سنگین‌تر نیز می‌کند.

بیش از این، در این مجموعه با نزدیک به سه ساعت و نیم موسیقی روبروایم؛ بیست‌ونُه تصنیف، که طول برخی با اجرای چندباره‌ی ملودی به بیش از ده دقیقه رسیده است (برای مثال: "چه شورها"، "دل هوس"، "شوستر"، "گریه‌ی مستی"). تصنیف‌ها در لابه‌لای مقدمه‌ها و عبارت‌های بینابینیِ سازی‌ای اجرا شده‌اند که اگر فرصت شنیدنِ برخی نوازندگی‌های جذاب و دلنشین را به‌دست نمی‌دادند، بیشتر مزاحم به‌نظر می‌رسیدند تا پشتیبان و همراه. اما بارِ اصلیِ تفسیرِ اجراییِ این آثار، همان‌طور که انتظار می‌رود، برعهده‌ی خواننده‌ی آلبوم (مهدی امامی) افتاده است، که لحنی ویژه و گاه عمیقاً تأثیرگذار دارد؛ هرچند همان خصائصی که در ویژه‌بودنش دخالت دارند در مواردی از وضوح کلمات و جذابیتِ کار می‌کاهند.

تصنیف‌های عارف قزوینی تلاش‌های دیگری را نیز باز می‌تاباند. نوازندگان، در هم‌نوازی‌هایشان و با پافشاری، خطوطِ اصلی ملودی‌ها را متفاوت می‌نوازند. این دگرصدایی (Heterophony)، که واضحاً سعی می‌کند از چندصداییِ طراحی‌شده، تک‌صدایی و هم‌صدایی ـ هم‌زمان ـ فاصله بگیرد، اجراهای سازی را تاحدی شنیدنی‌تر کرده است؛ هرچند، برخلاف ادعای کتابچه‌ی همراه، هم‌نوازی‌های باقی‌مانده‌ی "قَجری" آینه‌ی چنین روشی نیست.

کلاسیک ایرانی مهدی امامی فرشاد توکلی امیر شریفی فرید خردمند تصنیف های عارف قزوینی

برای خرید و دانلود آلبوم تصنیف‌های عارف قزوینی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

02 اردیبهشت 1397
Tasnif Haye Aref Ghazvini 1

«قدیم»ی‌تر از عارف

نویسنده: سعید یعقوبیان

اجرایِ مقبولِ همه‌ی تصنیف‌های عارف در یک مجموعه، درباره‌ی شخصیت او و تصنیف‌سازی‌اش و در مورد تصنیفِ قاجاری به طور عام، فرصتِ تأملی دیگر می‌دهد. ازاین رو هر چند تصریح شده که هدف، گردآوریِ نمونه‌ای آرشیوی یا آموزشی نبوده اما می‌توان چنین کارکردی نیز برای این مجموعه قائل شد وگرنه با تمام تلاشی که در شنیدنی‌شدنِ اجرای همه‌ی بندهای تصانیف شده، هنوز شنیدن سیزده دقیقه تکرارِ تضرعِ عارف برای ماندنِ مورگان شوستر در ایران، در مقامِ یک اثر موسیقی چندان توجیهی ندارد*.

باری؛ گوش سپردن به یک دوجین تصنیف قدیمیِ طولانی از یک مُصنِّف آن هم با اجرای تمامی بندها، ملال‌آور به نظر می‌رسد؛ به ویژه که از چهارگاه و نوا و همایون خبری نیست و تصانیف، دو سه مایه بیشتر ندارند. برای نجات از این رخوت احتمالی، جملات به پیشوازها و بدرقه‌ها آراسته ‌شده و گاه با افزودن میان‌بندهایی -موزون یا آوازی- در بافتی هتروفونیک، بندها از هم متمایز شده‌اند. نیز تصانیف، سازبندی‌های متنوع دارند و شیوش‌های مختلفی برای سازها به کار رفته‌است. حاصل، خوانش جدیدی از موسیقی عارف شده و طرفه آنکه برآیندِ این ایده‌ها در مقایسه با نمونه‌های معاصر دیگر (به ویژه فرامرز پایور) کهن‌تر صدا ‌می‌دهد.

در این میان در حصول این روایتِ (Narration) دیگر، نقش خواننده ویژه‌تر بوده‌است‌. موسیقیِ عارف یعنی تصنیف و نه چیز دیگر؛ و تصنیف نیز به مفهومی که در زمانه‌ی ما یافته یعنی موسیقیِ موزونِ شکل‌گرفته بر پایه‌ی یک شعر و خوانده‌شدنِ آن. بر این اساس با تمام ترفندهای سازیِ موسیقی، اگر آواز در شنیده‌های پیشین حبس می‌ماند، کِشته‌های گاه ریشه در موسیقیِ قدیم و گاه برآمده از ذوقِ سرپرست اجرا، در نهایتِ امر پایمال می‌شد. حتی بااینکه در مواردی (مانند شکستن هِجاهای کشیده به کوتاه و بلند و گذاشتن مصوتِ  -ُ  و اصرار بر این نحوه‌ی عمل در تمامیِ مواردِ نوشته شده در دیوان عارف) روالِ کار از پیش تعیین‌شده بوده، بااینحال شالوده‌شکنی‌ها و خلاقیت‌های شخصی خواننده، در نهایت بر چنین رویکردهای ثابتی غلبه یافته‌اند.

آنچه از جانِ دردآلودِ یک «تصنیف‌سازِ صاحبِ یک ذوق سلیم» جوشیده، امروز پس از یک قرن هنوز بر دل می‌نشیند و می‌شود زمزمه‌اش کرد؛ که هنرِ عارف است و بازگویِ هم‌داستانیِ قدیمِ «ما»ست با روزگار او.


* مورگان شوسترِ امریکایی که در اردیبهشت 1290 برای نظم و نظام بخشیدن به امور مالی مملکت وارد ایران شده بود، در آذرماه با اولتیماتومِ روسیه، مجبور به ترک ایران شد و عارف در واکنش به این قضیه تصنیف «شوستر» را ساخت. (کتاب «چرخ بی آیین»، فرهود صفرزاده، نشر فنجان،تهران 1394، ص32)

تصنیف «از کفم رها» از آلبوم «تصنیف‌های عارف قزوینی» با اجازه‌ی شفاهی مدیریت محترم نشر ماهور و با اطلاع مجریان آن اثر، در «نُویز» قرار گرفته است. مجوز پخش این قطعه به شکل حاضر، صرفاً برای استفاده در این رسانه‌ بوده و نشر آن به هر نحوی در فضای مجازی منوط به اجازه‌ی ناشر است.

تصنیفِ «از کفم رها»
سالِ تصنیف: 1292 شمسی
اجرای عبدالله دوامی و درویش خان (1293)


 

تصنیف «از کفم رها»
اجرای محمدرضا شجریان و گروه پایور (1358)


 

تصنیف «از کفم رها»
اجرای مهدی امامی؛ سرپرست اجرا: امیر شریفی (1395)

برای خرید و دانلود آلبوم تصنیف‌های عارف قزوینی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.5
15 اسفند 1396
بالا