نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: مزدا انصاری


Az Yad Rafte 1

بازگشت‌ناپذیر

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

از همان آرشه‌ی نخست آلبوم «از یاد رفته» یک چیز کاملا مشخص است: گذشته هرگز برنمی‌گردد. مهم نیست نسبت ما با یک سبک یا دوره‌ی پسِ پشتِ تاریخ مانده چیست. هر چه که باشد، گذشته دیگر گذشته و بازگشت‌ناپذیر است، همان‌طور که خاطره‌های ازیادرفته تنها در هیأت خاطره بازمی‌گردند نه خودِ رویداد. عصر طلاییِ رادیو و موسیقی‌ای که به میراث گذاشت هنوز در میان موسیقی‌دوستان محل توجه است، بنابراین، عجیب نیست که کسانی از این میراث چیزی بنوازند یا بخواهند قطعه‌ای یا برنامه‌ای به آن سبک از خودشان بسازند و بنوازند. حتا شیوش صدای ویلن، در آغاز بخش ماهور، به روشنی می‌گوید با نوعی نگاه ناهمزمان به کارگان روبه‌روایم. به‌‌خصوص، هنگامی که آوازهای میانِ ترانه‌ها را می‌شنویم، قطعی است که قطعاتی از کارگان آن عصر طلایی با میان‌وندهایی امروزین به هم وصل شده است؛ تکنیک، جمله‌پردازی (خواه از آنِ نوازنده‌ها و خواه خواننده)، جنس صدا و لحن بیان خواننده و مانندشان این را گواهی می‌دهد. بگذریم که انتخاب‌ها برای فرم برنامه چندان هم‌خوان نیست و باز با خوانش امروزی از توالی تصنیف و آواز (قطعه‌ها و تصنیف‌هایی از آهنگسازان مختلف و حتا گاه از سبک‌های متفاوت) همخوان‌تر است تا برنامه در دوره‌ی ساخته شدن این آثارِ از یاد رفته و نرفته.

حتا، در برنامه‌ی دوم (ابوعطا)، که به دلیل صدادهی ارکستر به خاطره‌ی یادشده کمی نزدیک‌تریم، تنظیم قطعات و آنچه پیانو می‌نوازد (مخصوصاً لحظه‌ی آغازِ "راز ستاره") باز همچنان مُصر و سماجت‌آمیز یادآوری می‌کند که در ناهم‌زمانی‌ای به‌راستی برنگذشتنی به سر می‌بریم. ساختمانِ تصنیف "شمع طوفان"، ساخته‌ی مزدا انصاری، یکی از معدود کسانی که هنوز در هوای آن دوران موسیقایی سخت خاطره‌انگیز گام می‌زند، نیز همان را می‌نمایاند که در ویژگی‌های جای‌جای این آلبوم می‌توان رد پایش را جست. کافی است آن را با «اشکوآه» مرتضی محجوبی مقایسه کنیم (نه از سر سنجش عیار هنری و ارزش‌گذاری هنری، بلکه تنها به جهتِ درک تفاوت‌های شکلی، فقط نگاهی به بخش‌های آغازین بیندازیم) و آنگاه پی‌ببریم تا چه اندازه عواملِ بیرونیِ تاریخی بر اراده‌ی معطوف به بازگشت ما مسلط است و نتیجه هر چه کنیم تا چه اندازه مقهور حضور زمانه‌ی ما است.

برای خرید و دانلود آلبوم از یاد رفته به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
05 مرداد 1399
photo 2019 08 09 15 47 50

پایانی خوش بر مسیری پرتلاطم

نویسنده: حانیه شهرابی

اگر مُرورِ چهارشبِ نخستِ «شب‌های موسیقی فرشته» را از نظر گذرانده باشید، شاید سؤالاتی از این ‌دست به ذهن‌تان رسیده باشد که نوازندگیِ خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟ یا بداهه‌نوازیِ خوب چطور؟ سه شب آخر، پاسخ‌هایی به چنین سؤالات داشت و استسقای کیفیت‌مان را فرونشاند. 

در شبِ پنجم «بهرام دهقانیار» برای مخاطبان تعدادی از قطعاتِ خاطره‌‌انگیز از میان آثارِ خود و دیگران را نواخت. با شنیدن نامِ این موسیقی‌دان توقعی در شنونده به وجود می‌آید که عیارِ بالای نوازندگیِ نوازنده برآورده‌کننده‌ی آن بود. مهارتِ او در ارائه‌ی موسیقی حتا بالاتر از مهارتِ دستانش بود. جمله‌بندی‌ها شفاف و با طمأنینه بودند. او باحوصله و فکرشده می‌نواخت، از کوچک‌ترین لحظات غافل نمی‌شد و موسیقی را با طنازی ارائه می‌کرد. از امکاناتِ ساز به موقع بهره می‌گرفت و رَنگ‌های مختلفی از دلِ ساز بیرون می‌کشید.

در شب ششم «مازیار یونسی» با خوش‌ذوقی پنج قطعه‌ی‌ بداهه‌ی‌ هفت الی پانزده دقیقه‌ای نواخت. بداهه‌هایی برآمده از تربیت و کنجکاوی موسیقی‌دان که نشان‌دهنده‌‌ی پیشینه‌ی موسیقاییِ غنیِ او بودند. هرکدام رنگ و بویی از آثار رمانتیک و نئوکلاسیستی داشتند. (برای مثال او در بداهه‌ی دوم، میان غوغای دیسونانس‌ها از ملودی‌های فولک‌گونه بهره گرفت که یادآوری شیرینی از «پرستش بهار» اثر استراوینسکی بودند). قطعات، ساختاری فرمال داشتند و مهارتِ بالای نوازنده سبب می‌شد که او از الگو‌های خلاقانه‌ی ریتمیک و ملودیک به دنبال هم، با وصل‌هایی مناسب استفاده کند. یونسی همچنین از امکاناتِ صوتیِ بالقوه‌ی پیانو به خوبی استفاده کرد.

«مزدا انصاری» در شب آخر قطعاتی از ساخته‌های جواد معروفی، امیرجاهد، نی‌داوود و یاحقی در سه‌گاه، شور و اصفهان نواخت؛ روی پیانویی که مطابقِ فواصلِ ایرانی کوک شده بود. در مجموع استفاده‌ی او از ساز و سونوریته‌ بی‌شباهت به سنتور نبود؛ اما استفاده از پدال در بسیاری از مواقع باعث می‌شد مجنب‌ها ناکوک شنیده شوند. در بخش غیرضربی، تقلیدِ او از رفتارِ موسیقیِ آوازی تنها به صورتِ نسبی موفقیت‌آمیز بود و گاهی جمله‌بندی‌ها شتاب‌زده اجرا می‌شدند.

القصه، پس از چهار شب پیانونوازیِ پرتلاطم، شب‌های آخر قایق نجاتی بودند برای سومین دوره از شب‌های موسیقی فرشته: پیانونوازی‌هایی که به‌راستی «اجرای موسیقی» بودند؛ پایانی خوش بر شروعی کج دار و مریز.

04 شهریور 1398
بالا