دو ویژگی بارز موسیقایی «کبوترخانه»، یعنی درونی کردن بعضی از مشخصههای اجرایی موسیقی دستگاهی برای قرهنی و تلاش برای بازتفسیر شخصیت این ساز در موسیقی کلاسیک ایرانی را که کنار بگذاریم1 ، میتوانیم سراغ پاسخ این سوال جذاب را از اثر مصطفی قناعت بگیریم: با توجه به تأکید پررنگ مولفههای پیراموسیقایی «کبوترخانه» بر اصفهان و نشانههایش، آیا این آلبوم روایتی خودآگاهانه یا بازنمودی ناخودآگاهانه از تاریخ و هویت چهلتکهی شهر اصفهان با همهی تضادها و خاطرات و رنگوبوهایش نیست؟
کبوترخانههای اطراف اصفهان نامدارترین کبوترخانههای ایراناند. «جویباره» مأمن یهودیان و به روایتی قدیمترین محلهی اصفهان است. «آتشگاه» بهواسطهی آتشکدهاش شهرت یافته، و رهنان یکی دیگر از محلات قدیمی شهر است. «شورالدشت» احتمالاً اشارهای به جلیل شهناز دارد2. «اسپرلوس»، تختنشین پادشاهان3، «یاغوش» تُرکیِ باران و «ساریگلین» نغمهی مشترک ارمنستان و آذربایجان است. این ملغمه چون چکیدهی هویت تاریخی چهلتکهی اصیلی است که امروز اصفهان وارثش شده، ملغمهی ترکان سلجوق و قزلباش و ارمنیان جلفا و زرتشتیان آتشگاه و یهودیان یهودیه و پایتختی و هنر امثال جلیل شهناز.
با لحاظ قرار دادن ارجاعات آشکار و پنهان «کبوترخانه» به اصفهان، تکثر هویتی موسیقایی «کبوترخانه» تازه معنا مییابد و چه سازی بهتر از کلارینت برای بیان این هویت متکثر موسیقایی؟ سازی که پایی در موسیقی کلاسیک غربی دارد و چندین سر؛ سری از سرهایش به موسیقی جاز رسیده و سر دیگرش از ابتدای قرن به موسیقی دستگاهی. از طرف دیگر، چنان صحنهی موسیقی کلاسیک ایران امروز از کلارینت خالیست که هر نغمهای اکنون بر آن بنشیند برای گوش ایرانی به یک اندازه غریبه مینماید.
اگر از پسِ این عینک به «کبوترخانه» نظری بیاندازیم، نقش تقریباً یکسره سنتی «جوباره»4، حضور «یاغوش» آذری و «ساریگلین» ارمنی-آذری در کنار هم و سرک کشیدن بازیگوشانهی ساز قناعت به اینسو و آنسو معنا مییابد؛ همانطور که هویت درهمآمیختهی قطعاتی چون «زرد ملیجه» و «اسپرلوس». فرض کنید طیفی وجود دارد که قطب اوّلش یک شخصیت موسیقایی غربی با فواصل منفصل است و قطب دومش فواصل متصلی با حالات ایرانی. در «اسپرلوس» نوازنده از قطب اوّل شروع میکند و آرامآرام به سمت قطب دوم حرکت میکند. این حرکت که انجام یافت، به سر طیف بازمیگردد؛ و تنها با تغییری در محتوا همان حرکت را تکرار میکند. در این میان قطعاتی چون «زردملیجه» آمیختهای خلاقانه از این خاستگاههای مختلفند و با بیان شخصی و نوی قناعت دستخوش تفسیری تازه میگردند و قطعاتی مانند «ساریگلین» نیز روایت ساده و نهچندان اصیلی از یک قطعهی بسیار مشهور ارائه میدهند. اجرای این حالات مختلف و گاه درهمآمیخته از سوی تنها یک نوازنده و یک ساز، نوازندهای بهشدت آشنا با زیر و بم ساز خویش، شنونده را دچار سرگیجه نمیکند و اثر نیز با وجود این چهلتکهگی، کمابیش همگون به گوش میرسد؛ همگونیای همچنان متکثر، همچون خود اصفهان.
1- که نباید چنین کنیم. این موضوعات ارزش طرح شدن در نوشته یا نوشتههای دیگر را دارند.
2- البته در «شورالدشت» قناعت خبری از رفتوبرگشت از شور به دشتی نیست.
3- اصفهان دستکم سهبار پایتخت ایران بوده.
4- چون برداشتی از محلهی کهن جوباره.
برای خرید و دانلود آلبوم کبوترخانه به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.