«نوروز آینه» درهمکردِ کلیشه و تکرار و پیشپاافتادگی است؛ دور از تلاشی هنرمندانه برای فعالانه اندیشیدن به خَلق و ساخت و پرداختِ اثری که ارزش شنیدن داشته باشد، تا چه برسد به زمزمه و رجعتِ پیوسته.
کلیشهها بیداد میکنند: چون در وصف «نوروز» است، لابد دهل دارد و چهارگاه و «مفتعلن مفتعلن»؛ و چون «مفتعلن مفتعلن» است، باید ششـ هشت باشد؛ بی تلاشی برای هرگونه بارگذاری فکری برای آزمودنِ ترکیبی غیر از ذهنآشناترین فیگورهای ریتمیک، برای همنشینی با بیت و مصرع. علیرغم اینکه کار سرشتی ملودیک دارد، تقریباً در آن اثری از «ملودیپردازی»، به مثابه کنشی خلاقانه و فکری، دیده نمیشود. تکرار و پیشپاافتادگی در همهی ارکانش نمود دارد: موتیفهای یکسره تکرارشوندهی زهیها، مثل لکنتی بریدهگوی و مطلقاً بیمحتوا و بیارتباط زیر جملههای آوازی، ملودیتیپهای ثابتِ جملههای آوازی، و حتی استفاده از اوزانی که بر تکرار یکی از ارکان عروضی بنا شدهاند. در کنار اینها، جملهپردازیهای سازهای ایرانی –بهویژه سهتار- و منطق نخراشیدهی تغییرات ناگهانیِ مُدالِ گاهبهگاهِ ملودی، از ذهنی ناآشنا به موسیقی دستگاهی نشان دارند. اگر ترانهی اول را نادیده بگیریم، که انگار فکر و حوصلهای بیش از سایر قطعات آلبوم خرجش شده، تقریباً همهی قطعات از این مشکلات رنج میبرند. آلبوم از سعادت حضور حامیِ مالی برخوردار است، اما با بیصداقتیِ تمام برای بخشِ زهیاش صدای مصنوعیِ سینتیسایزر میآید و صدابرداریاش آزاردهنده و گنگ است. از کُر بهره میگیرد بیآنکه معلوم باشد که چرا به تکخوان یا مجموعهای از تکخوانها ترجیحش داده و این خود باعث شده تا بافت کار یکنواختتر و نازکتر از کار درآید.
خلعتبری، در بیشتر آثارش، نگاهی جدی به موسیقی مردمپسند و مخاطبان گسترده داشته است. با وجود این، در کارهای پیشیناش (مثلاً در «من عاشق چشمت شدم») -لااقل- تلاشی از سوی او برای رسیدن به میل و دلِ آن مخاطب گسترده انجام میشد؛ ولو این تلاش به سانتیمانتال شدن کار منجر شود. در دو آلبوم «امشب کنار غزلهای من بخواب» و «نوروز آینه»، از همین تلاش هم خبری نیست.
برای خرید و دانلود آلبوم نوروز آینه به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.