نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: نوفه


Ranje Ashegh 1

رنجاندن معشوق

نویسنده: کارگاه مرورنویسی نویز

«رنج عاشق» از سردرگمی میان «موسیقی ایرانی بودن» و «موسیقی ایرانی نبودن» رنج می‌برد (ژانری که یک‌بار، شاید سهواً، در دفترچه‌ به آن اشاره شده است) و این را شاید تدارک‌دیدگانش هم متوجه نشده باشند؛ این از آنجا که در دفترچه‌ی آلبوم‌شان ننوشته‌اند که کارشان در چه دستگاه و مایه‌ای است آغاز می‌شود و با انواع و اقسام اختلاط‌های فکری که بر دست و پای پدیدآورندگان پیچیده است به پایان می‌رسد؛ نوازندگان اجرا کنندگانِ ماهری هستند که تکنیک‌شان رشد نامعقولی در برابر آنچه فکر و مایه در کار سازندگی است داشته است؛ همه انگار در جغرافیایی غریبه و نامشخص، برای دل‌خوشیِ مخاطبینی غیر آشنا، بزکی بیگانه‌پسند بر فکر، تلاش می‌کنند آنچه از موسیقی ایرانی نمانده را به رخ بکشند: جورواجور ریتم‌های مرسوم در موسیقی غیرایرانی، عودی که به طرزِ مسلطی با لحن تونسی می‌نوازد و انگار بر صحنه‌ای چند ملیتی نشسته و تاری که از پشت هزار لایه نمی‌توان به احساسش نزدیک شد، چون، با چگالی زیادی، تکنیکِ خالی است و مقداریش از نوازندگان دیگری که خودش نیست، و خواننده‌ای که همچنان پس از چندین و چند کار بر جای خودش ننشسته و درس‌های پخته-نپخته‌ای را پس می‌دهد.

عقربه‌ی شیوه‌شناسی این آلبوم جایی میان موسیقی مردم‌پسندِ تجربی تا تلاشی برای اختلاط فرهنگ‌های موسیقی خاورمیانه، از افغانستان تا شمال آفریقا، می‌ایستد و باز هم بی‌آن‌که پدیدآورندگانش آگاه باشند.

شعر معضل دیگر آلبوم است. غزل، که مایه‌ی شعر تمام کار - منهای تنها یک قطعه‌ی بی‌کلام - را فراهم کرده، فرمی ازلی-ابدی تصور شده است؛ از شعرِ پُرحشو و زوايد سستی چون غزلی با مطلع: «دیدار لبخندت برایم بود ناممکن» را در خود جای داده، تا دو غزل از سعدی و سایه. بادقت نظری، به راحتی می‌توان دریافت که برای در کنار هم نشاندنِ غزلی از سعدی و سایه هم باید احتیاط‌های لازم را در حساب آورد. غزل را نباید فرمی یک‌کاسه‌ با قدمتی هزار و اندی ساله دانست. دوره‌های غزل، از عراقی تا هندی، هم جهان‌بینی‌های متفاوتی دارند، چه رسد به جهانِ غزلِ امروزی در کنار غزل عراقی؛ به‌کاربردنِ این‌ها کنار هم هیچ حاصلی جز بر هم ریختنِ وحدت موضوع را در پی نخواهد داشت.

برای خرید و دانلود آلبوم رنج عاشق به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 1.5
14 بهمن 1399
Noghteye Daf 1

ازاله‌ی کاربرد

نویسنده: کامیار صلواتی

«نقطه‌ی دف»، چنان‌که از همه‌چیزش بر می‌آید، بر شانه‌ی ریتم استوار است، اگرچه همه‌چیزش ریتم نیست؛ در «نقطه‌ی دف»، ملودی‌هایی هم هستند که می‌آیند و می‌روند. سوال این‌جاست: رابطه‌ی ملودی‌ها با ریتم چگونه است؟

در این جغرافیا، انواع ضربی‌خوانی‌هایی که صرفاً با ساز کوبه‌ای همراهیِ می‌شوند بی‌سابقه نیست. مرشدهای زورخانه روی تنبک ملودی می‌خوانند و «ضربی‌خوان»های قجری هم تصنیف‌های‌شان را روی ریتم‌های تنبک استوار می‌کردند. این نمونه‌ها مسلماً کاربردها و کارکردهای متفاوتی داشتند: در اولی، هماهنگی و نظمِ ورزشکاران و در دومی تأمین جنبه‌های زیباشناسانه‌ی متفاوتی از یک مجلسِ موسیقی. به ندرت آثاری بوده‌اند که در آن ریتم سازهای کوبه‌ای این‌چنین غالب باشد و آوازی تک روی آن‌ها سوار شود. «نقطه‌ی دف» اما ـ همان‌طور که انتظار می‌رود ـ الزامی به پیروی از چنین تاریخی ندارد، هرچند از بن‌مایه‌های کاربردی تغذیه شده: موسیقی خانقاهی و صوفیانه یا موسیقی آیین زار؛ موسیقی‌هایی که برای سماع خلسه و حرکت نواخته می‌شوند و کاربردهای آیینی و فرهنگی داشته‌اند.

بر این اساس، تمرکز و پرداخت ریتم‌ها در اثر چنان است که هم‌نشینی ریتم و ملودی را از جایگاهی کاربردی دور می‌کند و تبدیل می‌شود به نوعی غور و تلاش برای بازتعریف موسیقایی نقش آن‌ها: ملودی‌های خانقاهی همچنان هستند، اما ابزاری‌اند برای آغاز سفر دور و دراز ریتم‌های متفاوتی که از پسِ آن‌ها می‌آیند (به‌خصوص در قطعات ۵ تا ۸ آلبوم)؛ ریتم‌هایی که با هم‌نشینی‌شان و توالی‌شان معنایی دیگر می‌یابند.

با «نقطه‌ی دف» نمی‌توان سماع کرد. نمی‌توان آیینِ زار را به‌ جا آورد و نمی‌توان حرکات منظم و ورزشکارانه داشت. آبشخورهای بسیار متفاوتِ این ریتم‌پردازی‌ها اما به خوبی در کنار هم می‌نشینند و به نرمی تغییر شکل می‌دهند. احتمالاً به دلیل چالش‌های پیچیده‌ترِ یک‌دست کردنِ ملودی ـ در قیاس با ریتم ـ است که، نبیل یوسف‌شریداوی ملودی‌های هر قطعه را از آبشخورهای کم‌‌تنوع‌تری برگزیده (عموماً ملودی‌های صوفیانه‌ی خانقاهی) و ریتم‌هایش را از آبشخورهایی قویاً متکثر: در یک قطعه هم ریتم‌های خانقاهی می‌شنویم، هم ریتم‌های مربوط به آیین زار و هم ریتم‌هایی متعلق به بسترهای جغرافیایی متفاوت.

برای خرید و دانلود آلبوم نقطه‌ی دف به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3
07 بهمن 1399
Ashiran 2

قلمرو خطرخیزِ نوا

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

عشیران دومین کار مشترک مستقل علی کاظمی و سعید کردمافی است. ویژگی‌های اصلی این کار تازه هم همان است که پیش‌تر در چند نوبت در جای دیگری به مناسبت بزم دُور گفته بودم؛ یعنی «گستراندن جهان موسیقی دستگاهی با کمک تکنیک‌ها و مفهوم‌های فراموش‌شده‌ در عین وفاداری به زیباشناسی‌اش». در این اثر تازه افزوده‌ای جز اندکی قرار بیشتر در ویژگی‌ها نیست و کاسته‌ای نیز جز تازگی که در بزم دور بود و طبیعتاً در عشیران نمی‌تواند در همان جهت باشد. هنوز هم آوازِ از پیش طراحی‌شده گرانیگاه اثر دو موسیقی‌دانِ همراه است و همچنان نظیری هم‌وزن در تصنیف‌ها نمی‌یابد. هنوز هم نیم‌نگاه به فرهنگ‌های هم‌خانواده‌ی همسایه و هم‌بندی‌های غیرمنتظره‌ی مقام‌ها یکی در نقش چاشنی و دیگری در نقش موضوع مرکزیِ کار حضوری پررنگ دارند.

اما آنچه عشیران را صورتی متمایز می‌بخشد و شایسته‌ی توجه خاص می‌کند دقیقاً مربوط به آن بخشی است که از موسیقی دستگاهی برگرفته است؛ سیرِ دستگاه نوا و جمله‌پردازی‌ بر بستر آن. نوا که روزگاری از کم‌اجراترین دستگاه‌ها و تقریباً فراموش‌شده بود بعد از تغییرات بزرگ موسیقایی در دهه‌ی ۵۰ به یکی از پراجراترین‌ها تبدیل شد، چنان‌که ظرفیت‌هایش تا آستانه‌های ممکن مصرف شد. از همین رو رفتن به سراغ نوا امروزه بسیار خطرخیز شده است، آن هم برای موسیقی‌دانانی که می‌خواهند کار دیگر بکنند.

برای نیل به این مقصود کاظمی و کردمافی مثل همیشه فارغ از مهارت آمیخته به ظرافت نوازندگی‌شان دقیقاً دوری کردن از روایت خلاصه‌شده‌ی نوا (ترکیب مقام نوا-مقام نهفت و شبیه‌شده به روابط گام مینور) را برگزیده‌اند و به سراغ روایتی کلاسیک از آن دستگاه رفته‌اند. سنگینی نوای اشباع‌شده‌ی امروزی چنان است که اگر بازگشت به شکل کلاسیک نوا و مخصوصاً تأکید بر پل‌هایش با دستگاه شور را -که اکنون دیگر چندان مرسوم نیست- برنمی‌گزیدند، حتا مقام‌گردانی‌های دور از ذهنشان که از خارج از سیستم دستگاهی می‌آید، طراحی فرمال مجلس‌ها و قطعه‌های تصنیف‌شده، رنگ کمی متفاوت گروه یا حتا شور موسیقایی فعلی اثر هم نمی‌توانست نجات‌بخش باشد. برعکس، همه‌ی اینها در صورت انتخاب اولیه‌ی اشتباه (گزیدن نوای مرسوم امروزی) به عناصری برای ایجاد تضادهای شدید و از هم پاشیدن انسجام فکری-زیباشناختیِ اکنون موجود در کلیت اثرشان موجب می‌شد.

برای خرید و دانلود آلبوم عشیران به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

26 شهریور 1398
Ashiran 1

بزمِ سوفیانه

نویسنده: سعید یعقوبیان

عشیران سومین محصول ایده‌های موسیقایی زوج کردمافی-کاظمی (پس از آلبوم‌های «بداهه‌سازی» و «بزمِ دُور») در طول حدود ده سال گذشته است؛ سه اثری که در دور کردنِ «گفتمان احیا» از چندرگگی کامیاب‌تر از تجربه‌های دیگر بوده‌اند چرا که هم از اجرا و نواختن، و از عمل موسیقایی برآمده‌اند و هم وصل‌های جاندارتری به موسیقیِ دستگاهی داشته‌اند. سرفصل‌ ایده‌های پسِ این آثار را می‌توان چنین خلاصه کرد: رویکرد انتقادی به موقعیت کنونی موسیقی دستگاهی و یافتن راه‌هایی دیگر از دل خودِ این نظامِ موسیقایی ضمنِ استفاده‌ی حداکثری از امکانات موجود، به ویژه ظرفیت‌های خاک‌گرفته و مغفول. کردمافی پیشتر نیز در چند مقاله زوایای مختلف چنین مقصودی را تبیین کرده بود. همچنین در این مسیر و با توجه به محتوای سه اثرِ منتشر شده، موضوعِ انرژیِ پیش‌برنده‌ی موسیقی نیز، متأثر از ایده‌های نظری، در صدر توجهات بوده است؛ به این معنی که در این آثار چگالی رخدادهای موسیقایی در تمام لحظات بالاست و این خصیصه در مواجهه، نخستین مؤلفه‌ای است که رخ می‌نماید. این رخدادها که اغلب با آشنایی‌زدایی همراه‌اند لزوماً به تغییر مقام‌ها محدود نمی‌شوند. برای نمونه کاربستِ کلام را نیز می‌توان بخشی از آشنایی‌زدایی‌ها دانست. مانند تغییر غزل در دو بخش درآمد در عشیران یا افزودن «لیک اول مرا» به پایان بیت سعدی در «طره‌ی نوا» و در نگاهی کلان، به کار گرفتن اوزان و ارکانِ عروضیِ متباین در کنار هم برای گریز از فرصتِ رسوبِ یک الگوی وزنیِ یکسان در ذهن شنونده.

در کنار بهره‌گیریِ شایسته از منابع متنوع و مختلف مانند ردیف‌های سازی و آوازی متعدد (مکتب آوازی اصفهان و ردیف آوازی حاتم عسگری، برای نمونه)، تصانیف قاجاری، عناصر موسیقاییِ فرهنگ‌های همسایه و موسیقی قدیم ایران، که همه در عشیران حضور دارند و همگن و یکپارچه مجموع شده‌اند، وجه تمایز این آثار از دیگر تجربه‌ها توجهِ ویژه به بخش غیرضربی موسیقی است که همین تأکید نیز خود از پیوندهای مهم آنها با موسیقی قاجاری و نقش آواز در آن است. تمایز یافتن اندیشه‌ و عملِ موسیقایی به واسطه‌ی بخش غیرضربی، در دوران افول آواز کلاسیک ایرانی، خود شایان توجه است. از کنار این موضوع نیز نباید گذشت که خلق آثاری حاصلِ کارِ مشترکِ دو موسیقیدان، در موسیقی ایران کم‌سابقه است.

عشیران می‌تواند دستمایه‌هایی برای اندیشیدن به موضوعات موسیقی‌شناختی به دست ‌دهد. به چهار نمونه در اینجا اشاره می‌کنم:

یک. می‌توان به خاستگاه دستگاه‌سازی اندیشید. اینکه هدف و چشم‌انداز آن چه بوده و مقام‌های مختلف چگونه امکان مجاورت و همنشینی می‌یابند اگر به سلول‌ها و هسته‌های مدال‌شان امکان ترکیب‌های نو داد و راه را بر آزمون و ابداعِ چینش‌های دیگر نبست. در عشیران هرچند محوریت موسیقی بر نوا استوار شده است اما از سویی وزنِ مقام‌های دستگاه نوا در آن دستکاری شده (نطعی بسیط از همان چند گوشه‌ی کوتاهِ هویت‌نیافته و پس‌زده‌شده‌ی دستگاه نوا مانند مجُسلی و گوِشت و غیره تدارک دیده شده) و از دیگر سو مقام‌های دیگری نیز در نوای آن راه داده شده است.

دو. همانندِ آنچه در انواع دیگرِ موسیقی‌های حوزه‌ی مقام وجود دارد، در موسیقی کلاسیک ایران نیز می‌توان بر خلاف جریان رایج، در ارائه‌ی سیر ملودیکِ یک مقام از بندِ فرمول‌های ملودیکِ مشخص رهایی یافت و سنتِ بداهه‌نوازی در موسیقی دستگاهی ایران را از چهارچوب‌های از پیش تعیین‌شده یک گام به بداهتی خلاقانه‌تر نزدیک‌ کرد. در عشیران فرمول‌های ملودیکِ مرسوم حضوری ندارند. اگر در جایی نیز یکی، ساز یا آواز، پرشی یا روندی آشنا دارند، آن دیگری راهِ دیگری نشان داده است.

سه. عاطفه‌ی مقام‎ها در چینش‌های دستگاهیِ یک قرنْ شنیده‌شده به علتِ پیش‌بینی‌پذیری‌شان کمرنگ شده‌ است. ترکیب‌های جدید، تأثیرات حسی آنها را بازمی‌نمایاند و طراوت را به آنها بازمی‌گرداند. اصفهانکِ درآمیخته با عراق (مأخوذ از ردیف حاتم عسگری) یا سه‌گاهی که به یکباره در میانه‌ی «طره‌ی نوا» می‌شکفد نمونه‌های روشنی از این امکان هستند. این رهیافت باید از مسیرِ شناختِ ترکیب‌ها و فضاهایِ مدال کارگان موجود بگذرد.

و چهار. می‌توان به خوانش و تعبیری موسیقایی از آنچه ژاک لکان در سپهر روان‌شناسانه‌ی خود درباره‌ی لذت همراه با ترس و خطرکردن طرح کرده اندیشید؛ موسیقی می‌تواند در تغییرهای مداوم ناآشنا و غیرمترقبه اضطرابی را سبب شود. بروز چنین تنشی، که چیزی ورای تدابیر موسیقایی است، نور و رنگ دیگرگونه‌ای بر لذت همراهی با اصوات موسیقایی می‌تاباند. در تاریخ موسیقی نمونه‌های پرشماری برای چنین برداشتِ خیال‌پردازانه‌ای می‌توان برشمرد. در عشیران نیز. مانند تکنوازی تار آغاز مجلسِ سوم.

برای خرید و دانلود آلبوم عشیران به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.4
28 مرداد 1398
Zaman 5

درویشیِ آهنگساز

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

جنبه‌های آهنگسازانه‌ی کار محمدرضا درویشی، اگر از موسیقی فیلم که کم و بیش همیشه حضور داشته فاکتور بگیریم، تنها در مقاطعی از زندگی کاری‌اش مجال طرح پیدا کرده است (پررنگ‌تر از همیشه در نیمه‌ی اول دهه‌ی 1370). آلبوم زمان، خود همچون مروری فشرده است بر مجال‌های آهنگسازی در دوره‌های مختلف زندگی درویشی که در کم‌تر ضبطی منتشر شده است؛ از هر دوره یک قطعه. اگر با کار فکری و پژوهشی درویشی (جنبه‌ی پررنگ‌تر زندگی حرفه‌ای‌اش دست‌کم برای سه دهه) آشنا باشیم نخستین نکته که حتا با دیدن فهرست قطعه‌ها به چشم می‌آید، تاثیر دغدغه‌های دیگر اوست بر مصالح اولیه و محتوای نهایی آثارش.

نخست درویشیِ تازه برآمده از دانشگاه است و دلمشغولی نوگرایی به معنایی که آن روزها در محیط‌های پیشرو دانشگاهی ایران مطرح بود که در «پردازش» به چشم می‌خورد، سپس شکل‌هایی هویت‌نما از موسیقی ایرانی یا سنت‌های موسیقایی پراکنده در جغرافیای ایران که به ترتیب در متن «به یاد اقبال» و «آواز سحر»، از پس چرخش هویت‌جویانه‌ی درویشی ظاهر می‌شود و در نهایت «تناسخ» که از یک سو با مساله‌ی تبدیلات و سخنرانی‌ها و کارگاه‌های اخیر آهنگساز پیوند خورده و از سوی دیگر با حرکت موسیقایی‌اش در نیمه‌ی دوم دهه‌ی1380 که «کلیدر» شاخص‌ترین نمود آن بود.

در این سفر 4 دهه‌ای مخصوصا از هنگامی که درویشی خط فکری خود را می‌یابد و مستقل می‌شود، عناصری همچون بافت عمودی و برخی مصالح ملودیک ثابت مانده است؛ نیم‌نگاهی به بخش‌ دوم «پیش‌مقدمه»ی قطعه‌ی تناسخ یا حتا سرجمع صوتی «فوگ و تبدیلات» و سنجش با «آواز سحر» و «به یاد اقبال» (مخصوصا اگر بر بستری از آگاهی و شناخت آلبوم‌های دهه‌ی 1370 -خواه تنظیم خواه آهنگسازی- بنگریم) این را نشان می‌دهد. اما آنچه دگرگون شده بیش از همه تُنداست و طول قطعات یا به بیان دقیق‌تر زمان درون‌موسیقایی، که نزد آهنگساز مفهومی متفاوت یافته است. مقایسه‌ی دو سرِ مجموعه بیش از هر چیز دگرگونی را به نمایش می‌گذارد؛ فشردگی‌های «پردازش» در برابر گستردگی و میل به بی‌کرانگی‌های «تناسخ». بدین‌ترتیب درمی‌یابیم «زمان»، عنوان آلبوم به نحوی آمیخته به ایهام، هم بر اثر گذر زمان بر آهنگساز و آهنگسازی‌اش تاکید می‌کند هم بر نقش فزاینده‌ی زمانِ درون‌موسیقایی در کارش.

برای خرید و دانلود آلبوم زمان به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.5
28 خرداد 1398
Az Aan Souy 1

گذشتن از مرز

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

آنچه در شنیدار اول در طرح‌های رامتین نظری‌جو به گوش می‌رسد (و نیز در نوازندگی خودش)، تاکید وافر بر دقت است و ظرافت صداگیری که به عناصری ساختاری تبدیل شده‌اند. لحن و بیان موسیقایی او -که برآمده از مکتب آموزشی پایور و به گواهی کارهای تالیفی‌اش («در دشت» و «تصنیف‌های استاد فرامرز پایور») سخت دلمشغول معلمِ معلمش است- خواه از نظر محتوا خواه از لحاظ صدادهی، میانه‌ی راه سبک‌های امروزین موسیقی/نوازندگی و میراث استاد فقید ایستاده است؛ بازیگوش و مرددِ گذشتن یا نگذشتن.

در چهار پرده یا مجلس موسیقی که به‌واقع در مقام به فعل درآمدن طرح، باید کار مشترک رامتین نظری‌جو و یاسمین شاه‌حسینی قلمدادشان کرد، همزمان بیان ته‌نشین‌شده‌ی قطعات کارگانی شناخته‌شده را می‌بینیم که با نتایج موسیقایی‌شان، در یک محور تاریخی رویا‌گونِ واپیچیده همزمان شده‌اند. بازی وسواس‌گونه با عناصر خرد ساختاری مخصوصا شدت‌وری (دینامیک) برای نمونه در انگاره‌های شوشتری در «درویش» یا نسبت صدا و سکوت در «چشم‌انتظار» و «قراول»، از لحاظ موسیقایی مربوط به یک سبک و دوره است و منطق ملودیک بعضی از جمله‌ها (مثلا آن لحظه‌هایی که در دوئت میانه‌ی «درویش»، جمله‌ها هر از گاهی به سوی «فانوس» پایور خیز برمی‌دارند) مربوط به سبک و دوره‌ی دیگری که از قضا از لحاظ تاریخی رابطه‌ی تحولی با یکدیگر داشته‌اند. همچنین است گاهی رابطه‌ی الگوهای مضرابی و متر/ریتم با باقی عناصر موسیقایی موجود در هر بخش (برای نمونه سنجش هشت ضربی اواسط «چشم‌انتظار» با تنظیم و تفسیر تصنیف «گریه کن»ِ عارف در انتهای همان پرده بسیار گویاست). و نیز بهره‌گیری از رنگ‌آمیزی در شروع ناقوس‌مانند «از آن‌سوی» به نسبت جملات‌ بلافاصله بعد از آن دو ضربه.

این‌گونه ترکیب عناصر از زبان‌های مختلف موسیقایی خواه به یاری آموزش‎‌های چندگانه باشد یا به صرف زندگی در فضای چندین سبکی/سلیقه‌ای امروز و دسترسی به منابع شنیداری گوناگون، دیگر امر نوبرانه‌ای نیست. بسیار مثال از انواع و اقسام آن می‌توان آورد. آنچه آن را ممکن است شایان توجه کند، تعادلی است که عناصر چندسبکی در کار یک یا چند موسیقی‌دان ممکن است بیابد. آنچنان تعادلی که دیگر نتوان عناصر همنشین‌شده را در آن به راحتی بازشناخت و از هم  جدا کرد؛ یعنی رسیدن به سطح ترکیب.

برای خرید و دانلود آلبوم از آن سوی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.5
24 اردیبهشت 1398
Seh Navazi Dar Aramesh 2

کلیشه‌نوازی در آرامش

نویسنده: علیرضا جعفریان

سه‌نوازی در آرامش اثری کلیشه‌ای ست.

کلیشه در مورد هنر معمولاً معنای تحقیرآمیزی دارد. اما شاید موضوع برای هنرهایی که کاربرد مشخص دارند کمی متفاوت باشد. به عنوان مثال استفاده از کلیشه‌ها در ساخت موسیقی فیلم بیش از هر نوع موسیقی دیگری مناقشه‌برانگیز است؛ احتمالاً به این دلیل که موسیقی فیلم، به طور مشخص، کاربردی جدای از خودِ موسیقی دارد. یادم می‌آید محمدجمال سماواتی، منتقد برجسته‌ی موسیقی در دهه‌ی شصت، در یکی از سخنرانی‌های اخیرش (که زمان و مکانش در خاطرم نیست)، به شدت از کلیشه‌ای بودنِ موسیقی‌های فیلم در ایران گلایه می‌کرد. او معتقد بود موسیقی فیلم‌های ایرانی بی‌هویت‌اند، صرفاً نمونه‌های ضعیف‌تری از موسیقی‌های غربی‌ هستند و رنگ و بویی از موسیقی ایرانی در آن‌ها دیده نمی‌شود. به این معنا که موسیقی‌ها در فیلم‌های ایرانی مقلد کورکورانه‌ی کلیشه‌های موسیقی فیلم در غرب هستند. سماواتی در سخنرانی‌اش از کارگردان فقید ژاپنی، آکیرا کروساوا، مثال آورد که در فیلم‌هایش از موسیقی ژاپنی استفاده می‌کند. اما جالب است که کروساوا دقیقاً مثالی‌ست در نقطه‌ی مقابل آنچه سماواتی انتظار دارد: او، کاملاً مطابق کلیشه‌ها، در فیلم‌هایی که در فضای تاریخیِ ژاپن اتفاق می‌افتند، مثل «یوجیمبو» یا «سریر خون»، موسیقی ژاپنی را ترجیح داده است اما در فیلم‌هایی که در فضای معاصر اتفاق می‌افتند، مثل «دِرسو اوزالا» یا اپیزودهایی از «رویاها»، از همان کلیشه‌های غربی برای موسیقی استفاده کرده است. سؤال این است: در موسیقی فیلم باید از کلیشه‌ها، نوستالژی‌ها و آنچه در ذهن مخاطب کاربردی نمادین دارد استفاده کرد، یا باید در پیِ نشان‌دادنِ هویت موسیقایی بود؟ و در ابعادی بزرگ‌تر: هنر کاربردی باید کاربردی باشد یا هنری؟

سه‌نوازی در آرامش کاربردی‌بودن را انتخاب کرده است: تقریباً همه‌چیز همانطوری‌ست که از یک موسیقی با کاربرد مراقبه، یا کاربردهای مشابه‌، انتظار می‌رود: قطعاتی کند و ساکن، با رنگ و بویی از موسیقی مذهبی غربی، موسیقی هندی، موسیقی نیوایج و حتی موسیقی‌های پنتاتونیک. شاید تصور شود استفاده از سازها و فضاهای مدال ایرانی برای خلق موسیقی مراقبه‌ای نوعی نوآوری و دوری از کلیشه است، اما اتفاقاً یکی از کلیشه‌های مرسوم موسیقی‌های مراقبه‌ای، دقیقاً همین استفاده از ساز‌ها و موسیقی‌های نقاط مختلف دنیاست.

سه نوازی در آرامش نوفه علیرضا جعفریان حسین بهروزی نیا داود ورزیده جاوید افسری راد

برای خرید و دانلود آلبوم سه‌نوازی در آرامش به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

19 آبان 1397
بالا