نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: هوشیار خیام


raaz2

تصویر جدید یک چهره‌ی قدیمی

نویسنده: حماسه توکلی

«راز» یادآورِ حقیقت نه‌چندان تازه اما مهجوری است: معاصریتِ میراث‌های گذشته ضرورت محتومی است. نوشتن مقاله‌ای در باب «قالب کلامی و فرم هجاییِ لیکو و ذهیروک»، که احتمالاً فقط میان قوم‌موسیقی‌شناسان خوانده و تحلیل می‌شود، و یا ساخت یک مستند از «به زیر آوردن باد شیطانی توسط خلیفه‌ی گواتی» به جای خود؛ موسیقیِ این کهن‌آیین‌ها را باید به‌بازنگریِ «اندیشه» موسیقاییتِ تازه‌ای بخشید. در این موردِ به‌خصوص، یعنی برای متمرکز کردنِ نورافکن بر رسوم کهنِ یک قوم‌، طوری‌که کنجکاویِ مخاطب‌، با هر پیشینه‌ای، قلقلک داده‌شود و نیازِ دانستنِ داستانِ پشتِ پرده را در وی افزایش دهد، باید در سرشتِ آنْ معاصریتی اندیشیده دمید.

"راز" یک اثر هنری است. نه تنها یک آلبوم موسیقی، نه تنها آلبومی که در آن موسیقی فولکلور سیستان و بلوچستان در"یک" تا "نُه"اش با موسیقی معاصرِ الکترونیک تلفیق شده، بلکه بخشی از یک جریان بزرگتر است که یک‌ طرفِ آن خداداد شکل‌زهی، فرزندان استاد ماشاالله بامری، هوشیار خیام و بامداد افشار دیده‌ می‌شود و سمت دیگرش داریوش گرگ‌وند (فیلم‌ساز) و شکیبا بهرامیان (choreographer) قرار دارند.

برای برجسته کردنِ وجه تمایزِ "راز"ـِ مشترکِ خیام و افشار از آثار آهنگسازانی که به یک‌باره وارد دنیای موسیقی معاصر شده‌اند، همچنین،‌ تأثیر تجربیات متفاوت‌شان در عرصه‌ی آهنگسازی و نوازندگی بر این همکاری، تعمق در کارنامه‌ی کاری هردوی‌ آنها ضروری است. در رویارویی با «راز»، در حقیقت با حاصل تجربه‌ی بامداد افشار در موسیقی الکترونیک و تولید اصوات نو؛ ساختِ موسیقیِ فیلم و تاتر و پرفورمَنس‌آرت و پیشینه‌ی خیام در آهنگ‌سازی برای طیف گسترده‌ای از گروه‌های سازی؛ به‌علاوه‌ی بداهه‌پردازی با سازهای ایرانی، بر روی اشعارِ معاصر (آلبوم زمین) یا کهن (خداوند رخش)، روبرو هستیم.

حاصلِ در هم تنیدنِ آواز و موسیقی بلوچی، صدای زهی‌ها، پیانو و امواج الکترونیک یک بافتِ صوتیِ ویژه‌ای است که، در مقیاس بزرگ‌تر، با طراحی حرکت و ساخت فیلم برایش، تبدیل به یک اثر هنری بینارشته‌ایِ چندوجهی با رویکردی معاصر از فرهنگ دیرینه‌ی بلوچستان می‌شود.

برای خرید و دانلود آلبوم راز به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 4.5
21 فروردین 1400
Mian 1

پلکان اودسا(۱)

نویسنده: حانیه شهرابی

صد و چند سال انقلابِ هنری و بده و بستان فرهنگی در تاریخِ ما باعث می‌شود کمتر کسی در این زمانه از ترکیبِ کمانچه، پیانو و تنبک تعجب کند. «میان» روایتی پسا تصادمی است. ما را به یاد گفت‌وگوی سه فردِ قرنِ بیست‌ویکمی می‌اندازد که با فرهنگ‌های گوناگون، مستقیم یا غیرمستقیم، در تماس بوده‌اند؛ اختلافات، تضادها و اشتراکات را دریافت کرده و به چیزی متفاوت و متشکل از آن‌ها بدل شده‌اند. انتخاب نام «میان» برای این مجموعه هم چنین گمانی را تشدید می‌کند.

با توجه به توضیحاتِ صاحبِ اثر، روندِ تولید به ترتیب با ضبطِ کمانچه، پیانو و در آخر، تنبک صورت گرفته است. در لایه‌ی اول رفتارِ کمانچه مانندِ یک ساز کلاسیکِ ایرانی نیست و ملودی‌هایی را در مدِ مینورِ هارمونیک با صرفه‌جویی در مواد موسیقایی اجرا می‌کند. در لایه‌ی دوم، پیانو به همراهی و فضاسازیِ مدال می‌پردازد. گاهی با سخاوت کنار می‌نشیند و گاهی در تایید یا پیش‌بینی کمانچه، اصواتی را تکرار می‌کند. در لایه‌ی سوم، تنبک تغییراتی در فضای دو دیگر ایجاد می‌کند؛ همانطور که گوشه چشمی به کمانچه و پیانو دارد، در مقابلِ آرامشِ کلی، الگوهایی سریع و متنوع را می‌نوازد. هر کدام از سازها از رنگ‌ و تکنیک‌های مختلف بهره برده‌اند.

این روشِ نقش‌آفرینیِ منعطف رویه‌ای است حاکم بر تمامِ مجموعه. هر یک از سه قطعه‌ی این آلبوم، به چهار بخش با تغییراتِ غیرِ ناگهانی و نرم تقسیم می‌شوند. در قسمت اول که نسبتا آزاد است، حرکت آغاز می‌شود. در بخش بعد موسیقی با ضربانی سریع‌تر به حرکت ادامه‌ می‌دهد و بستر را برای تولد هنگامه‌ی نهایی آماده می‌کند. این هنگامه منتهی می‌شود به خلاصه‌ای از آنچه پیش‌تر بیان شده است. آن چه «میان» به گوش می‌رساند، به واسطه‌ی خصوصیاتِ صوتیِ هر ساز، سه فضای کاملا مستقل است که هم‌نشین یکدیگر شده‌اند و فضای چهارمی را پدید آورده‌اند؛ فضای چهارمی که تعبیرش برای هر مخاطب می‌تواند متفاوت باشد.

 


۱- «پلکان اودسا» نام سکانس مشهوری از فیلم رزمناو پوتمکین، اثر آیزنشتاین، نظریه‌پرداز جنبش مونتاژ شوروی است. او عقیده دارد استفاده‌ی همزمان از عناصر، مفهوم جدیدی را در ذهن پدید می‌آورد.

برای خرید و دانلود آلبوم میان به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
13 فروردین 1399
Black Watermark7

مساله‌ی اصلی

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

«داستان چندگانه»ی آفرینشِ سوی دیگر، «پرتره‌ی یک زن»، «مفهوم مجرد زنانگی»، «ستایش زنانگی» و «تصویر شهری خیالی» یا «متروکه» به کنار، این آلبوم هم مانند بخش بزرگی از کارهای اخیر هوشیار خیام مساله‌ای مهم‌تر را تعقیب می‌کند؛ همان که «آونگی بین شرق و غرب»۱می‌خواند. مساله‌ی اصلی تعیین موقعیت او به عنوان یک انسان است و نسبتش با همه‌ی سنت‌های موسیقایی که به درجات از آنها چیزی به گوشش رسیده یا آموخته است (مخصوصا موسیقی کلاسیک غربی در گسترده‌ترین مفهوم). موقعیت او (و شاید همه‌ی ما) به عنوان انسان در عصر تعاملات فرهنگی گسترده، تعیین تکلیف با دو یا چندزبانگی را ایجاب می‌کند.

هوشیار خیام که پیش‌تر هم راه‌هایی را در این راستا آزموده بود (اغلب در ترکیب با موسیقی ایرانی یا اخیرا اجرای مجدد آثار رپرتوار کلاسیک) حال در سوی دیگر، منظومه‌اش را گسترده‌تر کرده و پازلی بزرگ از تکه تکه‌های فرهنگ‌های موسیقایی یا تصور خودش از آنها را در سطح کارش پخش کرده، مانند یک تابلو با عناصر نقل شده از جاهای مختلف، پر از رنگ و شکل‌های متفاوت و حتا در نگاه اول ناساز.

چنین جستجوی مثالی‌ای‌ که کار هر هنرمند امروزی‌ می‌تواند باشد به چند چیز نیاز دارد. نخست تعادل، افراط نکردن و معتاد نشدن به رفتار عتیقه‌فروشان و سمساران که در این راه بسیار مهم است وگرنه آثار به سرعت می‌تواند تبدیل به انبانی از خرده‌ ریزهای پراکنده‌ی گرد هم آمده فقط به صرف آشنایی آهنگساز شود. دوم  یافتن منطق درونی هر تکه‌ی برداشته‌شده و پیدا کردن راهی برای همنشینی‌اش با دیگر تکه‌ها (لزوما نه از طریق شباهت بلکه حتا از راه تضاد). در فقدان چنین رهیافتی، اثر علاوه بر انباشته شدن از باسمه‌های جهانگردانه بسیار تکه پاره هم خواهد شد. و سرانجام سوم، دریافتن این که کدام عناصر و تکه‌ها را می‌توان از خود در کنار اینها چید و چه موقعیتی به آنها داد. بدون توجه به این موضوع سوم هم اثر دیگر پاسخ آن مساله‌ی مهم‌تر بند نخست نخواهد بود. هوشیار خیام حتا تنها به اعتبار سوی دیگر، در راه برطرف کردن همین نیازهای سه‌گانه گام برمی‌دارد.


۱- همگی نقل‌شده از متن شرح خود آهنگساز در دفترچه‌ی‌ آلبوم.

برای خرید و دانلود آلبوم سوی دیگر به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.2
12 مرداد 1398
Fajr Vahdat61 4 Copy

شخصی‌ترین کنسرت

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

این شخصی‌ترین کنسرت جشنواره‌ی فجر بود. می‌گویم شخصی‌ترین چون به معنایی مثبت (و نه بی‌اعتنایی به مخاطبان) همه‌ی ابعاد اجرای هوشیار خیام در نسبت با خود او و زیست موسیقایی‌اش و درهمان‌حال برای خود او تعیین شده بود. خیام سال‌هاست به عنوان نوازنده‌ی پیانو تنها مشغول اجرای آثار خودش یا آثاری که به فضای موسیقایی خودش نزدیک‌تر است، بوده. درنتیجه به‌تدریج به نوعی نوازنده-آهنگساز بدل شده که اجرا و آفرینشش تفکیک‌ناپذیر است.

نزد نوازنده‌ای با این اوصاف انتخاب رپرتوار مالوف کلاسیک بازگشتی است به توانایی‌های فراگرفته در دوران آموزش که تعطیل مانده. چنین بازگشتی برای او نه یک بازگشت ساده یا تغییر ذائقه و استراحت کوتاه بلکه به عنوان تعیین تکلیف با بخشی از تجربه‌ی زیسته‌ی موسیقایی خودش جلوه می‌کند. در چارچوب این طرح و جهت کلی اگر از چشم هنرمند اجراکننده ببینیم می‌توان توجیهی برای بسیاری از کیفیت‌های اجرایی یافت.

درظاهر رسیتال با اندک آموزشی همراه بود. گفتگوهای نوازنده میان قطعات و شرح نسبتا طولانی ارائه‌شده همراه برنامه‌ی کنسرت (Statement) هر دو در توضیح قطعات، موقعیت تاریخی‌شان و شان حضورشان در میان ما و ... در نظر اول ارائه‌ی اطلاعاتی به شنوندگان بود اما با دیدی دقیق‌تر مونولوگی بود میان نوازنده و خودش برای این که نسبت این رپررتوار و سبک‌ها را با خودش و هویتش بکاود. پرسش اصلی او از خلال این صحبت‌ها این بود؛ آن آثار چه نسبتی با هویت خودش دارند؟ و چرا سودای اجرایشان به سراغش بازگشته است؟ این را البته واضح نمی‌گفت.

توضیحات موسیقی‌شناسانه (فارغ از درستی)، حرکات نمایشی اجرایش، و کیفیت‌های موسیقایی همه در این میسر برایش توجیه‌پذیر می‌شد. درست از همین راستای دید است که اجراهای او از پرلود و فوگ‌های باخ با آن صدادهی عجیب نزدیک به موسیقی معاصر (مثلا پرلود و فوگ دو مینور) را می‌توان درک کرد(حتا راول و دبوسی‌اش را). در جهانی که تفسیرهای رومانتیک آثار باروکی نیز منسوخ شده تنها با این توجیه می‌توان تفسیرهای مدرن‌تر از آنها را دریافت (البته این نباید موجب نادیده‌انگاری همه‌ی اشتباه‌ها و اشکالات اجرایی/تفسیری وی شود). تلویحا به باور خیام آنها تنها از آن حیث که نسبتی با صدای معاصر ما/خودش بیابند می‌توانند به دنیای امروز ما بیایند.


عکس از مانی لطفی‌زاده

04 اسفند 1397
farid 2

زیبایی آشکار

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

اولین چیزی که از شنیدن موسیقی فرید عمران نصیب می‌شود، همان ویژگی عمده‌ی موسیقی او است. و آن چیزی نیست جز تعهدش به زیبایی. زیبایی تقریباً به همان مفهوم کاربرد روزمره‌ی کلام، نزدیک به خوشایندی، نه به معنای نوعی خصوصیت محتوایی پنهان در لایه‌های زیرین اثر یا یک امر زیباشناختی پیچیده. چیزی که می‌شنویم به سادگی زیبا است. لطیف است. خودش زیبایی خودش را نشان می‌دهد. نیازی نیست زیاد به دنبالش بگردیم. خودش از پنجره داخل می‌آید.

عمران در این راه دشوار هیچ ابایی ندارد که با یک ملودی شناخته‌شده‌ی احساساتی کار کند (مثل «بِرسوز برای لدا»). آن را آرایش تازه‌ای بدهد و حتا نرم‌تر از روز اول به گوش ما برساند. به رسم بسیاری از آهنگسازان پیانو پیش از خودش به سراغ ترانه‌های محلی برود و از آنها تنظیم‌های ساده و صمیمی به دست دهد، از دل این امرِ بارها آزموده فضای صوتی شخصی خود را (و نه لزوماً تازه یا بسیار بعید) بسازد چنان که در «مجموعه آوازهای ایرانی» به خصوص در «قوچانی» ساخته است.

از طول و تفضیل می‌پرهیزد (جز «راپسودی») محتوای هر قطعه را تا آنجا ادامه می‌دهد که تعهدش به همان زیبایی اولیه مخدوش نشود. درست آنجا متوقفشان می‌کند که یک گام بیشتر نیاز به عبور از مرز همان سادگی آغازین دارد. در پی گسترش فرمال پیچیده‌ای نمی‌رود (شاید جز کمی در والس عارفانه) چون این هم نقض غرضش است. او به شهادت آنچه تا کنون منتشر کرده، یا بهتر بگوییم در این آلبوم دوگانه، مرد قطعه‌های کوتاه خودمانی است که گوشه‌ی چشمی گذرا به مدرنیسم دارد و گوشه‌ی چشمی دیگر به اینجا. هم دلش با ملودی‌هاست و زیرساختشان هم با سازش، پیانو.

و اما دومین چیز شنیدنی در آثار عمران همان طور که قبل از این هم گفته‌ام (هنگام نوشتن درباره‌ی اجرای سیاوش دمیریان از آثار چند آهنگساز ازجمله عمران)، توانایی او است برای از آن خود کردن زبان موسیقایی دیگری. این را به روشنی در سه آواز روسی‌اش می‌بینیم. همان جا که می‌کوشد ضمن این که خودش است روسی بیندیشد و دست‌کم ما غیر روس‌ها را متقاعد کند پندارش از یک آواز روسی چنین است و بی‌سروصدا موفق می‌شود.

امتیاز: 1.9
13 بهمن 1397
Khodavande Rakhsh 1

کارکرد موسیقیِ تنها؟

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

44 قطعه‌ی کوتاه موسیقی «خداوند رخش»، علاوه بر آن‌که همراهِ 10 فصل روایت‌خوانی امیرحسین ماحوزی آمده‌ است، در یک سی‌دی جداگانه نیز پشت سر هم ردیف شده. با این کار، آهنگساز که خود ناشر اثر نیز است، به موسیقی‌هایی که اغلب به‌عنوان تیتراژ یا اینترلود1 ساخته شخصیتی مستقل بخشیده است. او از مخاطبش خواسته تا موسیقی‌ها را فقط از آن حیث که موسیقی‌اند، نیز بشنود. پس شایسته است چنین کنیم. و سپس بپرسیم؛ چه در این قطعه‌های موسیقی نهفته است که خواسته‌ی آهنگساز را معنی‌دار کند؟ جواب این است؛ اغلب هیچ.

موسیقی‌ای که در قالب تکه‌های بسیار کوتاه پیاپی می‌شنویم با چیزی که تاکنون از هوشیار خیام شنیده‌ایم بسیار متفاوت است. گرچه رگه‌هایی از علاقه‌ها و سلیقه‌های شناخته‌شده‌ی او (مثل گرایش به سنت‌های غیر دستگاهی، استفاده‌ی مقتصدانه از ماده‌ی اولیه، آرامش نسبی، وام و اشاره، و ...) در چند قطعه هنوز باقی است، اما جز آن هر چه هست موسیقی‌هایی است که تا انتشار این آلبوم نشنیده‌ایم. حتا آرامش قطعه‌ها هم با گذشته فرق دارد. قطعات اغلب فضایی کش‌دار، کند و ایستا، و در خدمت آفریدن اتمسفری تک‌حسی دارند، و خصلت بداهه‌پردازانه‌ی اغلب آثار خیام در آنها غایب است. در بسیاری از آنها تنها تغییرات بطئی چند آکورد را می‌شنویم که با رنگ ترکیب شده، همین و بس. به‌این‌ترتیب شنونده عاملی که بتواند به‌تنهایی سر پا ماندن هر ترک را تضمین کند، در آنها نمی‌یابد، شاید جز  در لحظاتی کمیاب از درخشش مینیاتورهای ظریف، مستقل از کارکرد روایی، مثل ترک‌های 17 و ، 18 یا 28 و 29.

اینجاست که به‌رغم ارائه‌ی جداگانه، توجه‌مان به عناصری مفقود جلب می‌شود. اینها اصلاً برای خودبسنده ماندن ساخته نشده‌اند. برای کارکردی خاص ساخته‌شده‌اند. پس بیشترِ این قطعه‌های کوتاه اسیر کارکردشان‌اند. دوباره جدا ارائه‌کردنشان اثرِ بده بستان آن کارکرد را پاک نکرده. درنتیجه وقتی اغلبشان را می‌‌شنویم جای خالی کارکرد به شکل پرسش از هدف یا حتا «قطعه بودن» نمود می‌یابد. همان اتفاقی می‌افتد که برای هر موسیقی غیر محض دیگری هم می‌تواند بیفتد (مثل موسیقی فیلم یا نمایش)، اگر عناصر غیر موسیقایی‌اش را حذف کنیم.


1- میان‌پرده، موسیقی میان دو صحنه که گاه صحنه‌ها را پیوند می‌دهد.

آروین صداقت کیش شاهنامه فردوسی هوشیار خیام خداوند رخش موسیقی امروز تهران امیرحسین ماحوزی کلاسیکال کلاسیک ایرانی

برای خرید و دانلود آلبوم خداوند رخش به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.3
12 خرداد 1397
Zamin 2

برای عاشقانی که حوصله‌ی شعر خواندن ندارند

نویسنده: امیر بهاری

حاصلِ همکاری هوشیار خیام (آهنگساز) و احمد پوری (مترجم و گوینده) در کتاب صوتی «زمین» بیشتر منجر به تولید محصولی  پر مخاطب در بازار کساد موسیقی و ادبیات شده است نه اثری بر مبنای یک ایده‌ی بدیع زیبایی‌شناسانه‌.

احمد پوری به واسطه‌ی ترجمه‌ی اشعار عاشقانه‌ی شاعران سرشناس در ایران شهرت دارد و گاهی کتاب‌های او بیش از سی بار چاپ شده‌اند. او دراین آلبوم تعدادی از ترجمه‌هایش از پابلو نرودا، ناظم حکمت، نزار قبانی و... را که در فروش نسخه‌ی کاغذی بسیار موفق بوده‌اند می‌خواند و یک پیانو کلام او را همراهی می‌کند. یک خط پیانو که مسلط نواخته شده است و  احساسات آن عاشقانه‌ها را دوچندان می‌کند.

پیانو نواختن هوشیار خیام ترکیبی از قطعات از پیش ساخته شده و بداهه نوازی است. احمد پوری هم که اتفاقا صدای شعرخوانی‌اش کمتر شنیده شده است شعرها را صحیح و عاشقانه می‌خواند.

نواخته‌های هوشیار خیام سعی می‌کنند میان عبارات حرکت کنند و تلاش دارند تا در هر قطعه چشم‌اندازی ملهم از شعر را توصیف کنند. در همین حد همه‌چیز خوب است اما آیا نام هوشیار خیام به عنوان یک آهنگساز-نوازنده روی جلد چنین آلبومی توقع بیشتری ایجاد نمی‌کند؟

نواخته‌های خیام در این آلبوم یک‌دست نیستند و هر قطعه ساز خودش را می‌زند در مقابل سبک ترجمه‌های احمد پوری یکسان است و حال و هوای عاشقانه‌ها بسیار نزدیک به هم‌اند. قطعات خیام گاه به لحاظ فرم و ساختار خیلی آزاد و رها هستند در حالی که شعرها به این اندازه رها از قید و بند ساختار نیستند و تعدادی‌شان در فرهنگ خودشان کلاسیک شده‌اند.

و مهم‌تر این که مترجم در واقع شاعری است که ایده‌ی شاعری دیگر را در زبانی دیگر بازسازی می‌کند. به‌خاطر وابستگی شعر به زبان، اغلب بخش عمده‌ای از شعر در ترجمه از دست می‌رود. از سوی دیگر ساختن موسیقی برای کتاب صوتی هم ساختن نغمه‌هایی برمبنای عباراتی از دیگری است؛ آهنگسازی برای کلماتی از زبان کسی که صاحب اصلی آنها نیست. اصالت اثر هنری در چنین پروژه‌ای از اساس قابل بحث است. اصالتی که در «زمین» چندان به چشم نمی‌آید و پیانو تنها گوش به راوی دست‌دوم نسخه‌ی اصلی سپرده است.

زمین موسیقی امروز تهران شعر احمد پوری امیر بهاری هوشیار خیام

برای خرید و دانلود آلبوم زمین (منتخب شعر معاصر جهان) به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

10 اردیبهشت 1397
بالا