اگر از کاربرد سرسری اصطلاحات در توضیحات (مانند «دیدگاه (مکتب)»، برای تفکیک شیوههای تارنوازیِ وزیری در مقابلِ درویش-میرزاحسینقلی-پسرش) بگذریم، و اگر بتوانیم این دو را به مثابهی مکتب در مقابل هم قرار دهیم، یا حتا اگر بتوانیم تارنوازیِ درویش و میرزا و پسرش را در یک شیوه بگنجانیم، این موضوع بر خوانندهی دفترچه پوشیده خواهد ماند که چرا میباید شیوهی این استادان را با مایهی موسیقی کشورهای همسایه درآمیخت. آیا این آنچنان امری بدیهی بوده که هنرمند لازم ندیده، در مقابلِ آوردنِ توضیحات ناکافی و نادقیقی دربارهی شباهتِ لفظی و ساختاری مقامها با مایههای ایرانی، قفل ایدهای را بگشاید (از باب نظری) که کارش را شکل داده است؟ توضیحات، برعکس چینش قطعات، ابتدا قسمت دوم را تشریح میکنند. چرا؟ ضربیِ بخش «راست» با الهام از یکی از آثار مراغهای شکل گرفته که معلوم نیست کدام.
تمبر تار در قسمت اول «یادآور» سایهای کمجان از ساز شهنازی است، در لحظاتی که او در تلاطم تنشها و آرامشها مضراب به آرامش سپرده است. در ساز زارعی، پسزمینهای ممتد از صدای سیمهای واخوان، بی توانایی توجه دادن شنونده بر مرکزِ صوتیای که «باید و شاید»، به گوش میرسد. نسبتهای شدتوری و تندای تکنیکها یکپارچه نیستند و حرکتها را به سویهی مشخصی رهنمون نمیکنند. علاوه کنیم بر اینها کمبنیگیِ ادای بعضی تکنیکهای نه چندان دشوار را.
آوازخوان چراغی روشن نکرده و فرصت را برای بهدست گرفتنِ تاثیرگذاری بر شنونده از کف داده است. او، همچون نوازنده، از مشکل عدم تسلط بر شدتوری و تندای تکنیکی رنج میبرد و هیچ بخش صدایش تراوشی از احساس را بر دریافت خواننده نمیگیراند.
در بیات اصفهان وضع بهتر نیست. اگر ازین پیش سایهای کمرنگ از شهنازی میشنیدیم، اینجا وزیریای به گوش نمیرسد؛ شیوهای که ساز هنرستانیهای دههی پنجاه را نشانه رفته هنوز به ساحل نرسیده و گیج است میان چند شیوه، بی که جا افتاده باشد.
ایستایی بیش از حد ذهن و ناروندگیِ فکر مدگردیهای توضیحدادهشده در دفترچه را بیاثر کرده است. تغییر مُد در جای نامتعارف و به وقتِ نامتعارف است که اثر میگذارد، نه وقتی که شنونده را از گردش و ماندن در یک مُد سیراب کردهای.
برای خرید و دانلود آلبوم برداشت به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.