نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: چند شب دو نوازی همساز


Neighbor Speechs 02

در سالن رودکی چه گذشت؟!...

نویسنده: احسان بسی‌خواسته

برجسته‌ترین همنوازی‌هایی که در تمام جهان می‌شناسیم، حاصل همدلی و همنشینی همیشگی افراد آن گروه است و دونوازی همواره چشمگیرترین نمود این اتفاق است. آن‌جا که دو نوازنده در اثر سال‌ها ساز زدن در کنار یکدیگر با هم یکی می‌شوند، فکرها با هم یکی می‌شود، نفس‌ها با هم یکی می‌شود و هر نغمه که از ذهن یکی می‌گذرد، از ساز دیگری شنیده می‌شود. در این میان آن‌چه که مخاطب می‌بیند و می‌شنود یک جان واحد است که در دو کالبد دمیده شده است. این‌گونه است که دوئت معنای واقعی خود را پیدا می‌کند.

در یکی از اجراهای مجموعه‌ی «چند شب دونوازی»، در تاریخ ۶ بهمن ۹۶، در تالار رودکی تهران و توسط شروین مهاجر و مهرزاد اعظمی‌کیا، آن‌چه که دیده شد یک دوئت به معنای واقعی کلمه بود.
در لحظات آغازین این برنامه آن‌چه بیش از همه جلب توجه کرد سونوریته‌ی درهم‌تنیده‌شده‌، بالانس صوتی مناسب و کوک دقیق بود. البته نقش کلیدی عواملی چون تسلط تکنیکال در نوازندگی، همسان بودن اِکول و شیوه‌ی نوازندگی و از همه مهم‌تر سابقه‌ی سال‌ها هم‌نوازی در رقم‌زدن چنین اتفاقی آشکار است.

شروین مهاجر و مهرزاد اعظمی‌کیا با چنین شروعی، و با یک طرح کلی از پیش‌تعیین‌شده‌ که بداهه‌پردازی را مبنای ارائه‌ی جزئیات قرار داده بود، مخاطبین را با خود همراه کردند و با استفاده از تمام امکانات اجرایی ساز، تجربه‌ی صحیح اجرای صحنه‌ای و دانش و درک بالای موسیقایی، آنان را به لحظه‌ی خلوص موسیقایی رساندند؛ لحظه‌ای که موسیقی تمام وجود مخاطب را فرا می‌گیرد و هیچ‌چیز به جز موسیقی وجود ندارد.

اما از نقطه‌نظر نگارنده، گذشته از تمام نکات مثبتی که در بالا ذکر شد، فُرم مهم‌ترین مشخصه‌ی این برنامه بود. این اجرا را می‌توان به جرئت قلمرو بی‌بدیل فُرم ـ‌یعنی گمشده‌ی این روزهای موسیقی ایرانی‌ـ برشمرد. یک برداشت بیست و چند دقیقه‌ایِ یک‌پارچه که در آن تمام بخش‌ها باهم ارتباط منطقی داشتند و هر آن‌چه که مخاطب نیاز داشت را به او عرضه می‌کرد. از هیجان گرفته تا آرامش، غم تا شادی، همه‌چیز به‌ خوبی به هم پیوند خورده بود. بعد از اجرا با وجود شنیدن بیات تُرک و شکسته و سلمک و قرچه و رضوی و دشتی و... و به‌رغم اجرای ریتم‌های متفاوت، گسستی در بافت موسیقی احساس نمی‌شد. البته اشاره به اشراف شروین مهاجر بر جنبه‌های مختلف موسیقی ایرانی نیز ضروری است. اشرافی که منجر به ایجاد ارتباطی منطقی بین بخش‌های متفاوت می‌شود و به وی امکان سیر آزادانه در ساحَت این موسیقی را با حفظ یگانگی و وحدت اثر می‌دهد.

مجموعه‌ی این موارد منجر به این شد که در یکی از برنامه‌های «چند شب دو نوازی» اجرایی با استانداردهای جهانی به روی صحنه برود. اجرایی در حد سطح اول world music  دنیا.

08 بهمن 1396
10

هر شب آهنگسازی

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

کمبود یا نبود رپرتوار معتبر و تحسین‌شده اولین چیزی است که پس از سه نوبت کنسرت (در دو شب) با عنوان «چند شب دونوازی همساز» در خاطر می‌مانَد. گویی مهم‌ترین حکمت چنین کنسرت‌هایی بازنمودن جای خالی است و انگشت گذاشتن بر ناداری ما. رپرتوار کم‌شمار به جای خود، اغلب اجراها بیش از آن، در حکم تاباندن نور بر فقدان یا ناآشنایی با تکنیک‌های آفرینش  همنوازانه (یا همان فن تصنیف‌کردن همساز) در موسیقی کلاسیک ایرانی بودند. آنها به درجات پیام می‌دادند؛ برخلاف تکنوازی که خواه به صورت بداهه خواه به صورت ازپیش‌ساخته، مجموعه‌ای از فن‌هایش نزد موسیقیدانان ما کاملا درونی شده و گاه به بیان لفظی نیز درآمده، هم‌نوازی حتا به قدر کافی تجربه هم نشده است. و این پیام تا حدودی درست است اما فقط تا حدودی.

آنچه در کنسرت‌ها حقیقتا می‌شد شنید دونوازی‌هایی اغلب موازی (در لحظاتی حتا کاملا هم‌صدا) با نمود پررنگِ فقر تکنیک آفرینش برای دوئتِ همگن بود. اینجا و آنجا ساز را به جواب آواز ساز دیگر واداشتن، اندکی تزئین کردن ملودی ساز مقابل، کمی تاخیر دادن، و گاهی هم سوال و جواب‌های ساده مجموعه‌ی تکنیک‌های شناخته‌شده بلکه تا حدی کلیشه‌شده‌ی این نوع موازی‌نوازی است. به جز لحظاتی کم‌دوام (مثلا در اجرای شروین مهاجر-مهرداد اعظمی‌کیا یا حامد فکوری-مقداد شاه‌حسینی) کم‌وبیش بقیه حتا آنگاه که از بخش‌های آوازی خارج می‌شدند و قطعه‌ای می‌نواختند این فقر ملموس را به رخ می‌کشیدند و شنونده را با این پرسش رویارو می‌کردند که دونوازی چیست؟ یا چه باید باشد؟ یک نوع گروه‌نوازی مختصر که میانش نیز با تکنوازی‌های معمول پر شده است؟

در این میانه آنچه فراموش شد یا بیشتر آفرینندگان از چیره‌شدن بر آن ناتوان ماندند، دور کردن دو ساز همسان از پوشاندن یکدیگر بود و ازلحاظ آکوستیکی بامعنی نگه‌داشتن هم‌نوازی. دشواری حفظ فاصله‌ دو ساز از یکدیگر را گویا عمده‌ی نواگران دست‌کم گرفته بودند. یعنی آن اجراها هم که بیشتر محتوایشان آهنگسازی‌شده‌ به شمار می‌آمد به طرزی حیرت‌انگیز ابعاد موسیقایی مختلف را مغفول گذاشتند؛ از میان چند عنصر نمایش امکانات تکنیکی ساز، صراحت و شیوایی ملودی، طراحی فرم، رنگ‌آمیزی و بافت عمودی به‌جز لحظاتی ناپایا تنها جانب نخستین را گرفته و حتا راه افراط پیموده بودند.

شگفتی از این ویژگی‌ها سویه‌ای تاریخی هم می‌یابد آنگاه‌که نمونه‌هایی را به یاد آوریم و با این پرسش بنیان‌کن روبه‌رو شویم که؛ چگونه حدود یک سده پس از چند دونوازی ‌آموزشی وزیری، شش دهه گذشته از دوئوی دهلوی و تقریباً همان اندازه از دونوازی‌‌های پایور، و سه دهه‌ بعد از همنوایی علیزاده و تجربه‌های مشابه، هنوز می‌توان در اینجا ایستاد که اکنون ایستاده‌ایم؟ چگونه ممکن است تا این اندازه از دستاورد درس‌آموزِ تاریخ دور مانده باشیم؟ چه چیز تا این حد سد راه انتقال تجربه‌شده است؟ بیش از هر چیز دوری ما از تصنیف‌کردن و ساده‌انگاری آفرینش موسیقایی.

درست از همین روست که به‌جای (یا علاوه بر) برنامه‌هایی مانند «چند شب دونوازی» تا مدت مدیدی باید برنامه‌ای با عنوان «هر شب آهنگسازی» ذهن و عملمان را تسخیر کند تا شاید از این رهگذر فقرمان در هم‌نوازی همگن (و بسی موضوع‌های دیگر هم) از میان برخیزد و به غنائی شایسته‌ی ارائه تبدیل شود.

عکس‌ها از مهرداد اميني

08 بهمن 1396
بالا