نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: کلاسیکال


Samphonic Kourosh Kabir 1

بازگشت به سبک جاافتاده

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

«کوروش کبیر»، با نام فرعی «صحنه‌های سمفونیک» که اغلب به اشتباه «سمفونی» کوروش خوانده می‌شود، همه‌ی نشانه‌های سبک جاافتاده‌ی چکناوریان برای پرداختن به متن‌های حماسی یا تاریخی را با خود دارد. حتا فرآیند آفرینش آن که به گفته‌ی آهنگساز ظرف چهار سال بیش از بیست بار بازنویسی شده تا به ترکیب دلخواه نهایی رسیده است. گرچه تاریخ آغاز به کار بر روی ایده‌ی کوروش کبیر و ساختن نوعی موسیقی برنامه‌ای براساس متن‌های تاریخ‌نگاران یونانی به درستی در هیچ یک از منابع –از جمله خود آلبوم- مشخص نیست (در این میان از خلال گفتگوهای آهنگساز عدد چهار سال مدت کار بر روی آن به دست می‌آید و تاریخ نخستین اجرا که 2013 است)، اما نشانه‌هایی در چیدمان متن وجود دارد که متقاعدمان می‌کند دست‌کم نسخه‌ی منتشر شده در سال‌های اخیر شکل نهایی خود را یافته، از جمله تاکید فینال بر «منشور حقوق بشر کوروش» که خوانشی بسیار متاخر از این پادشاه تاریخی است. این امر یا فرض به ویژه از آن جهت اهمیت دارد که تضاد عمومی این اثر را با اغلب آثار این دوره‌ی چکناوریان از لحاظ سطح تکنیک آهنگسازی و چیره‌دستیِ به کار رفته به نمایش می‌گذارد.

با کوروش کبیر آهنگساز به دوران بهترین آثارش بازگشته است. این اثر نشان همه‌ی آنها را با خود دارد (شاید این کمی هم به شخصیت متنی که براساس آن کار می‌کرده ربط داشته باشد). نخستین نشانه ترکیب‌های ریتمیک است که از همان نخستین صحنه حضوری پررنگ دارند و بیش از همه در «دومین رویای آستیاگ» و «نبرد تیمبرا» هویدا می‌شوند، و پس از آن رابطه‌ی همان ریتم‌ها با ملودی و مخصوصا محتوای مدال شبیه به چهارگاه (واضح‌ترین نمونه‌هایش را می‌توان در «کوروش شاه شاهان» دید و «نبرد تیمبرا» و حتا انتهای «نوروز»). این میراثی است که از دوران کار چکناوریان بر پروژه‌ی بزرگ اپرای رستم و سهراب در سبک آهنگسازی‌اش باقی مانده. علاوه بر اینها، توانایی چکناوریان برای آفریدن ملودی‌های زیبا و پراحساس در نقاط مهمی از اثر خودنمایی می‌کند. بااین‌حال همپای این زیبایی، حسی و ردی گاه مبهم و گاه نسبتا آشکار از ملودی‌های شنیده‌شده در تاریخ موسیقی کلاسیک هم مدام شنونده را همراهی می‌کند.

لوریس چکناوریان کوروش کبیر ارکسترال سوئیت آروین صداقت کیش کرال کوروش کبیر

برای خرید و دانلود آلبوم کوروش کبیر: صحنه‌های سمفونیک به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3
19 آذر 1397
Cello Concerto Pipa Concerto 1

کنسرتوی کمیاب

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

کنسرتو ویلنسل با ملودی ارمنی‌ای آغاز می‌شود که امروز برای موسیقی‌دوستان بسیار شناخته شده است. و این سرآغاز هنرنمایی آهنگسازی است که ما او را به خاطر وام‌گیری‌های ملودیک‌اش می‌شناسیم. اما این تنها یک آغاز است. آهنگساز تواناتر از این است که تنها در بند یک تنظیم ساده یا حتا خلاقانه‌ی ترانه‌ای یا ترانه‌هایی محلی یا مذهبی بماند. او می‌تواند ملودی‌هایی با خصلت‌های متضاد را به هم پیوند بزند و به فاصله‌ی کوتاهی فضایی کاملا متفاوت خلق کند، چنان که پس از معرفی دو تم در موومان اول ناگهان اتفاق می‌افتد.

در این کنسرتو آهنگساز مدام در پی برقراری تعادلی میان خصلت گفتگویی یا حتا جدال میان ارکستر و ساز تنها و توالی ماده‌ی اولیه‌ای که از موسیقی ارمنی وام گرفته، است. تنش درونی قطعه از طریق بر هم خوردن نسبت میان این دو مفهوم بالا می‌گیرد (مانند پایان  موومان اول) و دوباره با بازگشت به همان نسبت میانی آرامش برقرار می‌شود (حتا در موومان دوم که به طور نسبی مدت زمان بیشتری چنین آرامشی برقرار است یا در موومان سوم که تقریبا برعکس است). رنگ آمیزی، تحرک بافت و عوامل دیگر در خدمت این امر است، آهنگساز حتا از فضای عاطفی مشترک غالب ملودی‌های ارمنی خلاقانه در همین جهت بهره گرفته است.

کنسرتو پیپای کمیاب اما با این که همچنان نقش وام‌گیری از فرهنگ موسیقی ارمنی (و بعضی جاها مانند دو نوازی فلوت و پیپا میانه‌ی موومان اول یا ابتدای موومان دوم سایه‌هایی از موسیقی ایرانی و «سیمرغ» خودش) در آن پررنگ است خلاقیت آهنگساز را در زمینه‌ی دیگری می‌نمایاند؛ کوشش موفق برای نزدیک شدن به بیان تکنیکی سازی از یک فرهنگ موسیقایی به کلی متفاوت با عناصر چندفرهنگی موجود در این کنسرتو (کلاسیک غربی-ارمنی-ایرانی). از همان آغاز تاثیر انتخاب هوشمندانه‌ی چکناوریان را می‌شنویم. او تم‌های آغازین موومان نخست را چنان برگزیده که کاملا با شخیصت ساز تکنوازش می‌خواند و برازنده‌ی آن است. همچنین در این کنسرتو و کادانس و سولو‌هایش تاکید بیشتری بر نمایش توانایی‌های فنی پیپا می‌کند و حتا نازکی بافت (اغلب به شکل دوئت‌هایی از متن ارکستر) و تعادل صوتی را برای هر چه بیشتر به چشم آمدن پیپا به کار می‌گیرد.

برای خرید و دانلود آلبوم کنسرتو ویولنسل و کنسرتو پیپا به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.6
20 آبان 1397
harfhaye hamsayeh2

آب‌تَنی در حوضی کم‌عمق

نویسنده: مانی جعفرزاده

پیش از آغاز، این توضیح لازم است که یادداشتِ کوتاهِ پیشِ رو ناظر است بر بخشِ دوّم  [یعنی شماره‌هایِ چهار تا شش] از آلبوم «کنسرتوهایِ پیانو و گیتار» و تنها همین بخش [«کنسرتو گیتار»] را مرور خواهد کرد، چون صحبت درباره‌ی بخش نخستینِ این آلبوم [«کنسرتو پیانو»] خود مجالی دیگر و مستقل نیاز دارد.

لابد شنیده‌اید که در میانِ آهنگسازان حرفه‌ای همواره این سخن بوده که موسیقی نوشتن برایِ گیتار و همچنین هارپ نیازمند دانشی مضاعف و داشتن مهارتی ضمنی در نوازندگی این سازها است*. هر دو ساز پیچیده  و کمابیش بدقلق هستند. بافت هارمونیک‌ صدادهندگی‌شان هرچند جذّاب امّا  کاملاً خاص خودشان است و جوری نیست که تنها با مطالعه‌یِ سازشناسی بشود برای‌شان موسیقی نوشت. از این رو تعداد آثار جدّیِ نوشته‌شده برای این دو ساز در تاریخ موسیقی جهان به نسبت دیگرِ سازها اندک است و در تاریخ موسیقی ایران هم به طریق اولی این موضوع بیش‌تر به چشم می‌آید.

«کنسرتو» چُنان‌که می‌دانیم در فرهنگ مدوّن هنرشناسی قطعه‌ای است در سه قسمت، که بناست توانایی‌هایِ نوازندگی یک ویرتوئوز را در مواجهه با یک ارکستر به چالش بکشد. این را هم می‌دانیم که برخلاف تاریخ موسیقی جهان تعداد «کنسرتو»هایِ نوشته‌شده [ برای هر سازی] در تاریخ موسیقی ایران چندان زیاد نیست. این است که وقتی استاد کاملی چون لوُریس چکناواریان به نمایندگی از آهنگ‌سازان موسیقی ایران دست به نوشتن یک «کنسرتو گیتار» می‌زند و این اثر با ارکستری قابل قبول و سولیستی درخشان در یک استودیوی استاندارد اروپایی ضبط می‌شود، سطح توقّع به جایی می‌رسد که برآوردن آن کار سختی خواهدبود.

برای  مثال این کنسرتو در«موومان» نخستین بر مبنای ملودی مشهور «ساری گلین» اگرچه در چند لحظه‌ی ارکستری واریاسیون‌های بسیار جذّابی از آن «تِم» ارائه می‌کند، لیکن هربار که به «سولوی گیتار» می‌رسد نارَس است و چندان چیزی نیست که شنونده را بر توانایی‌های اجرایی یک «ویرتوئوز» مجاب سازد. مضاف بر این نویسنده‌ی این سطرها بدون در اختیار داشتن پارتیتور و تنها از طریق شنیدن نتوانست «موومان» نخست را یک «سونات کنسرتویی» تلقّی بکند؛ که اگر این تشخیص درست باشد «کنسرتو» بودن اثر به معنای کلاسیک آن، دچار اختلال خواهد بود. تکرار می‌کنم که این تنها یک نظر مبتنی بر شنیدن است و می‌تواند غلط باشد.

در هر دو موومان‌هایِ بعدی هم مانند موومان نخست هرجا با بافت ارکستر سروکار داریم (یعنی آن‌چه که چکناواریان در آن استادِ به تمام معناست) کار بی‌نقص است و بسیار شنیدنی، و باز هرجا که ارکستر توپ را به گیتارِ سولو پاس می‌دهد آهنگ‌سازی الکن می‌ماند و کار اُفت می‌کند. از توان چندصدایی ساز به‌درستی استفاده نشده و در بسیاری از لحظه‌ها گیتار در حال نواختن یک خط ملودی سرراست است که نواختن آن را می‌شد به هرساز تک‌خطّی دیگری واگذاشت.

حقیقت آن است که در کارنامه‌یِ درخشان چکناواریان اثری چون «کنسرتو گیتار» نمره‌ای بیش از متوسّط نمی‌گیرد و  بدیهی است در چنین اثری برای درخشش نوازنده‌ی حیرت‌انگیزی چون «یوکووس کولانی‌یان» مجال کافی وجود نداشته و یکی از بهترین فرصت‌های تاریخ موسیقی ایران همچنان ناکام مانده‌است.


* روزی یکی از دوستان ما از استاد احمد پژمان برای نوشتن یک قطعه برای «هارپ» راهنمایی خواسته بود. استاد - بی‌شک ناظر بر احوالِ آن دوست- با همان لحن همیشگی‌اش گفته‌بود: هارپ ننویس! هارپ سخت است!

کنسرتو گیتار مانی جعفرزاده لوریس چکناوریان حرف های همسایه کلاسیکال رادنواندیش

14 آبان 1397
Daroon Kooch 1

پوشیده و سربسته

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

آهنگسازی که تا پیش از «درون کوچ» با آلبوم‌های مستقل و نیمه‌مستقل «رویای گریز»، «مسیر نگاهت» و «حباب و سراب» کار خویش را با پیانو، آنسامبل یا بداهه‌هایی به همراه سازهای ایرانی به نمایش درآورده بود، اکنون با آلبوم جدیدش جنبه‌هایی تازه از خود را می‌نمایاند و طبع‌آزمایی‌اش در حوزه‌ی موسیقی ارکستری را پیش چشم و گوش ما گذاشته است.

آلبوم تازه با 9 قطعه‌اش هنوز نام‌گذاری و منطق خیالی کارهای قبلی نگین زمردی را با خود دارد. اما از جهت صراحت بیان متفاوت از آنهاست. بیان کلی موسیقی چه از بابت روابط تماتیک چه از بابت ساختار فرمیِ سرتاسری مخصوصا در بخش‌های آغازین بسیار پوشیده و سربسته است. سر به تو دارد و به راحتی حرکت و شاکله‌ی خویش را فاش نمی‌کند. و گاهی تا سرحد بلاتکلیفی و سکون تمام‌عیار پیش می‌رود. گسترش از موزاییک‌هایی پدید آمده که طرحی بزرگ‌تر را در بازه‌ی زمان شکل می‌دهند اما چیدمانشان اجازه نمی‌دهد ریخت‌شناسی آن طرح به‌راحتی دیده شود. آن را به عمد یا از سر سهو پنهان می‌کنند.

این خصلت را بیش از هر جای دیگر در «فوران»، «فراز» و «فرود» می‌یابیم -که در این دو تای آخری آهنگساز به نوعی بیان آتونال آزاد هم نزدیک است- گرچه این وضعیت کم‌وبیش تا پایان «فنا» پابرجا می‌ماند. از آن پس، در «فراسو» وضعیت کم‌کم دگرگونی‌هایی می‌پذیرد. و با گذر از آن به شکلی فزاینده رو به سوی بیرون می‌کند. دست کم اینجا ریتم و ملودی همپوشانی و پیوستگی‌هایی پیدا می‌کند و یادآور همان ترفندی می‌شود که پیش از این هم «رویای گریز» از آهنگساز دیده بودیم. دوپارگی و تضاد که پیش‌تر بیان گرفته‌ی نیمی از قطعه‌های آن مجموعه («گریز» و «گذر») را دربرابر نیم دیگر («گمان» و «گشایش») سازمان می‌داد اینجا هم از طریق عناصری تقریبا مشابه (ساختارهای ملودیک آشنا که مهر موسیقی ایرانی بر خود دارند، عبارت‌بندی بریده بریده و الگوهای ریتمیک هم‌ریخت) سیر قطعه‌ها را سامان می‌دهد و تضاد اصلی میان دو گروه اصلی‌شان برپا می‌کند تا دست‌کم اگر هر کدام از آن تابلوها به تنهایی طرح خود را به شنونده لو نمی‌دهند، سراسر مجموعه خط سیری نسبتا مشخص از دوپارگی را به نمایش بگذارد.

درون کوچ ارکسترال آروین صداقت کیش هرمس کلاسیکال نگین زمردی

برای خرید و دانلود آلبوم درون کوچ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.7
12 آبان 1397
Life of Christ 1

بازتاب صدای باورمندان اعصار پیشین

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

کیفیت، کیفیت و باز هم کیفیت. این اولین چیزی است که هنگام شنیدن اوراتوریوی آوازی لوریس چکناوریان، زندگانی مسیح، به گوش می‌رسد. در این اثر خوانندگان در چهل موومان (دو بخش) به آواز تسبیح معبود می‌گویند. حتا اگر ندانیم شالوده و ماده‌ی اولیه‌ی این نواهای مذهبی از کجا و با صرف چه همت و متحمل شدن چه زحماتی آمده خود آثاری که می‌شنویم گویای گویا است. و حتا اگر نتوانیم معنای متن آیینی‌شان را دریابیم یا بر بستر فرهنگ دینی مسیحی درکشان کنیم (که قاعدتا اغلب ما نمی‌توانیم چنین کنیم) این آثار آوازی زیبایی معنوی-موسیقایی مختص خودشان را دارند.

تکه‌های این اوراتوریو سفری شگفت‌انگیز و رازآمیز به دل سنت‌های قرون وسطای مسیحی (روایت ارمنی) فراهم می‌کند، تصویری بازآفریده به دست آهنگساز امروزین از متن‌هایی موسیقایی به نمایش می‌گذارد که قدمتشان بین 1500 تا 1000 سال است (گرچه ما نمی‌دانیم دقیقا سهم آهنگساز چقدر است و سهم متن‌های مرجع چقدر). زمانشان بسیار از ما دور است. چنان دور که بیم آن می‌رود موسیقی اصلا ارتباطی برنیانگیزد و مفهومی را در ذهن شنونده نسازد. اما چنین نیست. کافی است تنها بگذاریم صدا به درون بیاید و در ذهن نفوذ کند. آنگاه پژواک صدای آن مومنان تاریخی اثر می‌گذارد و شنونده را مجذوب می‌کند.

با یا بی هر گونه درک فرهنگی لیتورژیک، حتا بدون باور به ایمان مذهبی مسیحی خطوط موسیقایی رنگارنگ و پرطنینی که در Lord Have Mercy (Resurrection and Ascension) می‌شنویم همچون اوجی برای اوراتوریو مسحور کننده است. سکون کیهانی و ازلی موجود در هر یک از آوازها، از همان اولین، The Lord’s Prayer، (گرچه در اندک جاهایی به فراخور متن ممکن است دگرگونی حالت نیز بپذیرد) نمایی می‌یابد و حضور خود را همچون عنصری برآمده از شکوه و هیمنه‌ی ایمان با صدای پرصلابت تکخوان و ساختار سنگین و متین همخوانان پایدار می‌کند. همان کاری را می‌کند که در اصل قرار بوده بکند؛ در دل‌های باورمندان احساسی الهی برمی‌انگیزد. روایت موسیقایی محض ما از زیبایی‌های چنین اثری –که فارغ از اینها است- فرآورده‌ی جانبی آن غایت اولیه است. و این زیبایی، ولو جانبی، چندان هست که ارج آهنگساز را در نگاه ما افزون کند.

اوراتوریو کرال کلاسیکال زندگانی مسیح از تولد تا عروج آروین صداقت کیش لوریس چکناوریان رادنواندیش

برای خرید و دانلود آلبوم زندگانی مسیح به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.3
28 مهر 1397
Simorgh Film Music Selection 1

روزگار نوازندگان حرفه‌ای

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

روزگاری را در نظر آورید که آهنگسازی برآمده از سنت کلاسیک غربی قطعه‌ای برای ترکیبی از سازهای ایرانی و غیرایرانی می‌نوشته و بهترین نوازندگان و بهترین گروه موسیقی کلاسیک ایرانی وقت به دلیل مناسبات نهادی‌ای که در دل آن می‌زیستند، بی‌دلزدگی و استنکاف (یا احساس عداوتی برآمده از عدم صلاحیت آهنگساز) از غریبگی‌اش آن را اجرا می‌کردند. این یک فرض رویایی نیست بلکه حقیقت اجرای باله‌ی سیمرغ لوریس چکناوریان است (و همچنین یکی دو اثر دیگر از جمله عیاران احمد پژمان) که گروه سازهای ملی به سرپرستی فرامرز پایور آن را به شایستگی نواخته‌اند. و این نکته‌ای بس مهم در مناسبات نهادی و اجتماعی موسیقایی است (و فقدان بزرگ امروزین) حتا اگر در انتشار کامل سیمرغ (نسبت به تنها بخش «سوگ‌»اش که سال‌ها پیش در آلبوم «گوش» شماره‌ی 4 منتشر شده بود) سال اجرا به اشتباه 53 (درست 1354 است) نوشته و نام گروه و نوازندگان برجسته‌اش (فرامرز پایور، حسن ناهید، هوشنگ ظریف، رحمت‌الله بدیعی، حسن منوچهری، محمد دلنوازی و محمد اسماعیلی) را به کلی فراموش کرده باشند.

سیمرغ جنبه‌هایی آشنایی‌زدا، خیال‌انگیز و زیبا از رنگ‌آمیزی گروه ایرانی را به نمایش می‌گذارد. بافت‌اش در لحظات اول تنها چند نغمه‌ی پراکنده‌ی بی‌هدف می‌نماید، اما اگر خوب بشنویم متوجه طر ح پنهان در حال گسترشی در این نقطه‌گذاری موسیقایی می‌شویم که هر لحظه زیبایی مینیمال خود را در نغمه‌های تک اما مرتبط به نمایش می‌گذارد. بااین‌حال بخشی از سرگردانی اثر هرگز برطرف نمی‌شود زیرا این یک اثر موسیقایی محض نیست بلکه همراه رقص بوده است. یعنی بخشی (و به گمانم بخش اصلی) از زیبایی اثر در هم‌افزایی میان کنش رقصندگان و موسیقی تکمیل می‌شود. افسوس که ما امروز از درک لذت کامل این اثر محرومیم و تنها باید مانند یک سوییت سازی آن را دریابیم. این درست است که در جاهایی که امکان اجرای باله‌ها هست نیز گاهی سوییت‌هایی از آنها اجرا یا ضبط می‌شود اما آنجا مساله‌ی انتخاب است و هر دو میسر.

بااین‌همه علاوه بر زیبایی موسیقایی سیمرغ در همین شکل موسیقایی محض‌اش هم خودبسنده است و به ما نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با همان ترکیب‌های کاملا آشنا فضای صوتی غریب و وهم‌انگیزی آفرید.

سیمرغ منتخب موسیقی فیلم باله گروه نوازی سازهای ایرانی آروین صداقت کیش کلاسیکال لوریس چکناوریان رادنواندیش

برای خرید و دانلود آلبوم سیمرغ منتخب موسیقی فیلم به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.4
26 شهریور 1397
photo 2018 08 11 09 52 2

منطق سخن

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

درست از همان لحظه که فانفارِ آغازِ آوای کهن، همان فاصله‌های پنجم ساده با درهم شدن فضایی کاملا آشنا مهیا می‌کند تا بعد در جریان سخن گفتن ترومپت ریزپرده‌ای و بافت تقلیدی ارکستر به زبان نقش‌مایه‌های ردیف گشوده شود، دست و پنجه نرم کردن رضا والی با یک منطق موسیقایی به چشم می‌آید. دو دهه از گرایش آهنگساز نوگرای ایرانی به متن ردیف می‌گذرد (گرایش پیشین بیش از هر چیز مطابق رسم زمانه به ملودی‌های مشخص محلی یا مُدها به شکل آزاد بود)، و او طیف بزرگی از تجربه‌ها را  (عمده درجریان «خوشنویسی»ها) پشت سر گذاشته و به اینجا رسیده است.

نخستین امر آشکار، دشواری از آن خود کردن منطق آفرینش و جمله‌پردازی است (کشف روال‌های گسترش) برای آهنگسازی که در سنت موسیقایی دیگری نفس می‌کشد. سخن گفتن به زبان دیگر یا اندیشیدن در یک منطق ساختاری متفاوت همیشه بی‌اندازه دشوار است. چنان که گاه می‌تواند به لکنتی تمام عیار تبدیل شود (و می‌دانیم در مواردی از استفاده‌ی آهنگسازان از ذخیره‌ی موسیقایی ردیف شده است). آن گنجینه‌ی موسیقایی در آوای کهن والی مجموعه‌ای از اشیاء غریب یا غریب‌نما نیست که بدون نفوذ به دل ساختارشان همچون یک صورتکِ بدوی در متن یک تابلوی نوگرا قرار گرفته باشد. او موفق شده درون این اشیاء بیاندیشد و با منطق آنها چیزی تازه بیافریند. به درون دنیای شگفت‌انگیز روابطشان پای گذاشته و بر منطق سخنشان اگر نه تماما چیره حداقل دست یافته است.

در سرنا (با نام فرعی آوازهای محلی شماره 17) نیز سویه‌هایی از همین ویژگی دیده می‌شود. منتها آنجا والی کار روان‌تری در پیش داشته. منطقی که در سرنا باید با آن مواجه می‌شده از آنِ ملودی‌های محلی است که از یک سو آهنگساز در مقایسه با ردیف تجربه‌ی بیشتری در کار با آنها داشته و از سوی دیگر قابلیت جذب بیشتری در زبان موسیقی کلاسیک دارند. با این‌حال والی بنا بر سمت و سوی تازه‌اش تنها به نشاندن ملودی‌ها بر بافتی عمودی یا تنظیم کلاسیک غربی آنها اکتفا نکرده، بلکه کوشیده در جاهایی از چهار موومان محلی‌وار سخن بگوید، چنان که اگر ملودی‌های برداشتی را نشناسیم به سختی ممکن است آنها را از هم تمییز دهیم.

رضا والی سرنا آروین صداقت کیش خانه هنر خرد پارتیتورخوانی 3 کلاسیکال

امتیاز: 3.8
18 شهریور 1397
بالا