نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: کلاسیک ایرانی


We Go Down And Water Rises 1

فراغ بالِ دست و پا بسته

نویسنده: علیرضا جعفریان

کافه‌مآب برایش اصطلاح مناسب‌تری‌ست از غربی‌مآب. اگر اهل کافه‌گردی هم نباشید لابد می‌دانید فضای کافه‌ها با بقیه‌ی نقاط شهر فرق دارد. صندلی‌ها، ظروف، رنگ‌ها، پوسترهایی که به دیوار چسبیده‌اند و خیلی چیزهای دیگر؛ همه‌ی این‌ها، در عین تنوع، رنگ و بو و شخصیت خاصی دارند که می‌توان آن را وجه اشتراک کافه‌های این روزها دانست. در مورد آلبوم «ما پایین می‌رویم و آب بالا می‌آید»، اصلاً از همین عنوان گرفته، تا طرح جلد، شعری که در توضیحات آلبوم نوشته شده و حتا فونتی که برای نوشتن شعر به کار رفته همگی در یک چیز مشترک‌اند: کافه‌مآبی. موسیقی بی‌کلامِ آلبوم هم با قابلیت بالایش در تصویرسازی ذهنی و همچنین توانایی برای همراهی فیلم، بی‌ارتباط با دیگر اجزای کافه‌ایِ آلبوم نیست.

هرچند نوعی تمایل به آهنگسازی در مفهوم غربی‌اش در قطعات پویان منصوری و میثم ستایش دیده می‌شود، اما در هیچ کدام از قطعات دغدغه‌‌ی ارائه‌ی موسیقی ایرانی در تلفیق با موسیقی غربی و یا مثلاً دغدغه‌ی ارائه‌ی چندصدایی موسیقی ایرانی وجود ندارد. در واقع تکنیک‌ها و شیوه‌های آهنگسازی هستند که باعث می‌شوند قطعات، با وجود مواد و مصالح موسیقایی ایرانی، به نوعی غربی به نظر برسند. دوری از دغدغه‌های مرسومِ موسیقایی به سازندگان آلبوم کمک کرده، بدون در نظر گرفتن پیش‌فرض‌های نظری مرسومِ این روزهای جامعه‌ی موسیقی، با فراغ بال و آزادی  هنری بیشتری آهنگسازی کنند.

استفاده از شیوه‌ها و تکنیک‌هایی که صحبتش رفت، در دو قطعه‌ی اول آلبوم، که یکی ساخته‌ی پویان منصوری و دیگری ساخته‌ی میثم ستایش است، در کنار ضبط و صدادهی خوبِ گروهی، موفقیت‌آمیز بوده است. اما مشکل اینجاست که این شیوه‌ها و تکنیک‌ها، به دلیل گستره‌ی محدودشان، خیلی زود تکراری و قابل‌ پیش‌بینی می‌شوند. و اینگونه دست و پای آهنگسازانی که از فراغ بال‌شان صحبت رفت، بسته می‌شود. واضح‌ترین مثال از این مشکل را در مقایسه‌ی یک دقیقه‌ی نخست قطعه‌ی دوم با یک دقیقه‌ی نخست قطعه‌ی چهارم می‌توانیم ببینیم‌: در هر دو دقیقاً ترفند موسیقایی یکسانی به کار رفته و فقط جای سازهای تار و کمانچه با هم عوض شده است. البته تفاوت‌های سبکی نیز در ساخته‌های آهنگسازان آلبوم دیده می‌شود. اما به طور خلاصه، هرآنچه که درباره‌ی کلیت آلبوم گفتیم در قطعات میثم ستایش به شکلی غلیظ‌ و در قطعات پویان منصوری به شکلی رقیق‌تر یافت می‌شوند.

علیرضا جعفریان نشر و پخش جوان ما پایین میرویم و آب بالا می آید پویان منصوری میثم ستایش

برای خرید و دانلود آلبوم ما پایین می‌رویم و آب بالا می‌آید به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.8
29 دی 1397
Royaye Kaman 1

در میانه بودن یا دو رگگی؟

نویسنده: کامیار صلواتی

رویای کمان نشان‌گر چگونگی به هم آمیزی شاخصه‌های سبکی کمانچه‌نوازی درویش‌رضا منظمی است. در این اثر، دو منظمی داریم، دو منظمی که هر یک نمایانگر روزگاری و سبکی هستند؛ یکی سبک رادیویی، و به طور خاص ویلن‌نوازی به شیوه‌ی یاحقی –استاد منظمی- و هم‌نسلانش؛ و دیگری به سبک جنبش احیاگرانه‌ی دهه‌‌های پنجاه و شصت که همچنان بقایایش به گوش می‌رسد. این دو منظمی، گاه نسبت به هم بی‌تفاوتند، گاه به یکدیگر نظری دارند، گاه با هم می‌آمیزند، و گاه، هرچند در کنار هم حضور دارند، حضور یکدیگر را نادیده می‌گیرند. در هم‌آمیختگی میانه‌دارانه‌ی منظمی کجاست و دورگگی کمانچه‌نوازی‌اش کجا؟

گاهی این دو وجه و این دو سبک همراه با یکدیگر شنیده می‌شوند. آرتیکولاسیون‌ها، تغییرات آگوگیک، تکنیک‌های اجرایی (مثلاً تأکید بر نت‌های خارج از اشل، یا گلیساندوهای اغراق‌ شده) و نحوه‌ی توالی صداها و سکوت‌ها بیشتر طعم و بوی یاحقی دارند؛ به‌خصوص در بخش‌های آوازی اثر. ناگهان اما از این طعم و رنگ و بوی دهه‌ی چهلی، یک ضربی با معیارها و ارزش‌های رایج در موسیقی ردیفی (یعنی نوعی از موسیقی که مرجعش ردیف‌های قاجاری است) سربرمی‌آورد. این نقش‌ها گاهی برعکس هم می‌شوند، یعنی ضربی‌ها –مثل شیار «بیات زند»- گلهایی‌اند و آزادتر، اما آوازی‌ها ردیفی‌تر، وفادارتر به جملات و موتیف‌های منظم و بسط‌یابنده‌ی ردیف، و آشناتر به آنچه در دهه‌ی پنجاه به بعد شیوع پیدا می‌کند؛ مانند آنچه در شیار «شوشتری» می‌شنویم. شخصیت تنبک هم که گاهی آگاهانه بر این تفاوت شخصیت‌ها تأکید می‌کند، این دو وجه را پررنگ‌تر می‌کند. گاهی هم این دو ممزوج می‌شوند و حاصل صدایی است که در بعضی لحظات به سنتزی می‌انجامد؛ مثلاً، نوع صدادهی ساز و بعضی تکنیک‌های اجرایی‌اش به موسیقی دوران رادیو نزدیک است و ساختار جمله‌های آوازی‌اش به جملات ردیف شبیه.

علاوه بر این‌ها، خود سازماندهی و چینش برنامه‌ها هم حاصل این امتزاج است؛ مثلاً در شیار اول، «سه‌گاه»، آغازینْ قطعه چهارمضرابی ردیفی است، و انتهای آن یادآور یک «پیش‌درآمد» به همان سیاق؛ یعنی پیش‌درآمدی که در «پَس» می‌آید! در حقیقت، این پیش‌درآمد و چهارمضراب، اگرچه خود به شیوه‌ی پسارادیویی هستند؛ اما چینش کلی برنامه، تقیدی به چینش قطعات در برنامه‌های رایج این سال‌ها ندارد.

نویز کامیار صلواتی رویای کمان کلاسیک ایرانی کمانچه درویش رضا منظمی

برای خرید و دانلود آلبوم رویای کمان به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.2
23 دی 1397
Nayyi 1

منزلی امن در میانه‌ی راه

نویسنده: سعید یعقوبیان

مجموعه‌ی «احوالات شخصی» در دوازدهمین ایستگاه خود به خودنگاره‌ی موسیقاییِ یک نی‌نواز رسیده است که کار او پیش از این اثر -نخستین اثرِ مستقل‌- در چند اجرای صحنه‌ای و چند آلبوم، شنیده شده بود و همان شنیده‌ها او را برای چنین دعوتی گزین کردند. هوشمند عبادی هنرمند خودساخته‌ای‎ست که در اینجا بی آنکه در اتمسفر یک گروه یا یک موزیسین دیگر بنوازد یا ساخته‌های دیگران را، خود ساخته و خود سخن گفته است. نایی، تنهاییِ ثبت و ضبط شده‌ی اوست.

می‌توان بسته‌ای از ویژگی‌های فنی را در نوازندگی عبادی در این آلبوم فراهم کرد؛ ویژگی‌هایی که می‌توانند مسیرِ او در رسیدن به جای و جایگاهی از آن خود را هموار سازند و فراتر از آن، رفتارهایی شخصی‌شده باشند در نمونه‌ای از یک نی‌نوازی کاملاً کلاسیکِ امروزی: جمله‌بندی‌های سر و شکل‌دار، انتقال‌های پیوسته و گسسته‌ی سریع بین مناطق صوتی مختلفِ ساز، تنوع تحریرها، تلاش در بی‌پیرایه نبودنِ نقطه‌گذاری‌ها در پایانِ جمله‌های موسیقی، تعادلِ معنادار بین صوت و سکوت در بخش‌های آوازی، پررنگ بودن تزئین‌‌ها و در نهایت دامنه‌ی صوتی مکفی.

با وجود تمام اینها، اما آنچه در این اجرای شور و بیات‌ترک حضور کمرنگی دارد همان چراغ رخشانی است که پیش‌تر، بیش از این ویژگی‌ها در نواخته‌های این نی‌نواز رخ نموده و جلب توجه کرده بود: رهایی. این رها نبودن در نایی لزوماً به معنای عدم گذر از پیچ و خم‌های مدال نیست. در همان چهارچوب دستگاهی، در این اثر نیز لحظاتی که موسیقی شنونده را از خود غافل کند وجود دارند اما به ندرت. نایی اثری استوار است و به سامان اما تا آنجا که با عبادیِ پیش از این (همراه برخی گروه‌ها) مقایسه نشود. با چنین قیاسی –حال که امکان آن فراهم است- استواریِ تنها، رنگ می‌بازد و تقیُّد به پا روی هرگونه خطی نگذاشتن بیشتر به چشم می‌آید. نایی چیزی کم دارد تا عطشِ چندباره شنیدن‌اش را سوزان‌تر کند و عبادی در ردیف‌نوازی‌ِ محافظه‌کارانه و بی مخاطره‌اش در این اثر خواسته یا ناخواسته، خودآگاه یا ناخودآگاه، بر پله‌های مطمئن گام گذاشته است.

از بی اطوار بودن و صحت و سلامتِ تنبک در قطعات موزون این آلبوم نیز نباید گذشت که با اجرایی سهل و ممتنع‌ خود را در نایی می‌نمایانَد.

برای خرید و دانلود آلبوم احوالات شخصی ۱۲: نایی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.3
08 دی 1397
Seh Navazi Dar Aramesh 2

کلیشه‌نوازی در آرامش

نویسنده: علیرضا جعفریان

سه‌نوازی در آرامش اثری کلیشه‌ای ست.

کلیشه در مورد هنر معمولاً معنای تحقیرآمیزی دارد. اما شاید موضوع برای هنرهایی که کاربرد مشخص دارند کمی متفاوت باشد. به عنوان مثال استفاده از کلیشه‌ها در ساخت موسیقی فیلم بیش از هر نوع موسیقی دیگری مناقشه‌برانگیز است؛ احتمالاً به این دلیل که موسیقی فیلم، به طور مشخص، کاربردی جدای از خودِ موسیقی دارد. یادم می‌آید محمدجمال سماواتی، منتقد برجسته‌ی موسیقی در دهه‌ی شصت، در یکی از سخنرانی‌های اخیرش (که زمان و مکانش در خاطرم نیست)، به شدت از کلیشه‌ای بودنِ موسیقی‌های فیلم در ایران گلایه می‌کرد. او معتقد بود موسیقی فیلم‌های ایرانی بی‌هویت‌اند، صرفاً نمونه‌های ضعیف‌تری از موسیقی‌های غربی‌ هستند و رنگ و بویی از موسیقی ایرانی در آن‌ها دیده نمی‌شود. به این معنا که موسیقی‌ها در فیلم‌های ایرانی مقلد کورکورانه‌ی کلیشه‌های موسیقی فیلم در غرب هستند. سماواتی در سخنرانی‌اش از کارگردان فقید ژاپنی، آکیرا کروساوا، مثال آورد که در فیلم‌هایش از موسیقی ژاپنی استفاده می‌کند. اما جالب است که کروساوا دقیقاً مثالی‌ست در نقطه‌ی مقابل آنچه سماواتی انتظار دارد: او، کاملاً مطابق کلیشه‌ها، در فیلم‌هایی که در فضای تاریخیِ ژاپن اتفاق می‌افتند، مثل «یوجیمبو» یا «سریر خون»، موسیقی ژاپنی را ترجیح داده است اما در فیلم‌هایی که در فضای معاصر اتفاق می‌افتند، مثل «دِرسو اوزالا» یا اپیزودهایی از «رویاها»، از همان کلیشه‌های غربی برای موسیقی استفاده کرده است. سؤال این است: در موسیقی فیلم باید از کلیشه‌ها، نوستالژی‌ها و آنچه در ذهن مخاطب کاربردی نمادین دارد استفاده کرد، یا باید در پیِ نشان‌دادنِ هویت موسیقایی بود؟ و در ابعادی بزرگ‌تر: هنر کاربردی باید کاربردی باشد یا هنری؟

سه‌نوازی در آرامش کاربردی‌بودن را انتخاب کرده است: تقریباً همه‌چیز همانطوری‌ست که از یک موسیقی با کاربرد مراقبه، یا کاربردهای مشابه‌، انتظار می‌رود: قطعاتی کند و ساکن، با رنگ و بویی از موسیقی مذهبی غربی، موسیقی هندی، موسیقی نیوایج و حتی موسیقی‌های پنتاتونیک. شاید تصور شود استفاده از سازها و فضاهای مدال ایرانی برای خلق موسیقی مراقبه‌ای نوعی نوآوری و دوری از کلیشه است، اما اتفاقاً یکی از کلیشه‌های مرسوم موسیقی‌های مراقبه‌ای، دقیقاً همین استفاده از ساز‌ها و موسیقی‌های نقاط مختلف دنیاست.

سه نوازی در آرامش نوفه علیرضا جعفریان حسین بهروزی نیا داود ورزیده جاوید افسری راد

برای خرید و دانلود آلبوم سه‌نوازی در آرامش به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

19 آبان 1397
Engare Feragh 2

برگذشتن از صدای مسلط

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

برگذشتن از پرویز مشکاتیان امروز چه دشوار می‌نماید. همان‌گونه که روزگاری برگذشتن از حبیب و پایور دشوار می‌نمود. همان‌گونه که روزی این دشواری در صدای سنتور خود پرویز مشکاتیان بس جوان در اجرای چهارگاه به‌همراه گروه حفظ و اشاعه و خوانندگی نورالدین رضوی سروستانی بازتاب می‌یافت. امروز نیز آن دشواری را کم‌وبیش در آنچه کیارش داودی ساخته و به همراه کریم ابراهیمی نواخته می‌توان شنید. عبور از صدای مسلط هر عصر دشوار است. می‌دانیم. اما یک روزن امیدواری نیز گهگاه همپای دشواری‌اش سوسو می‌زند؛ به همان پایه‌ی دشواری و شانه به شانه‌ی آن توان برگذشتن نیز از در و دیوار پخته‌ی  کاری و ازجمله همین آلبوم رخ‌نمون می‌شود و منتظر می‌ماند تا آیا در پیچ‌و‌خم روزگارِ هنوز نیامده به فعل برسد یا سربسته فرومیرد.

و آن کورسوی که از درون کار نوازندگان و آهنگساز انگاره فراق نوید می‌دهد چیست؟ نخست خودآگاهی که نشانه‌هایش در دفترچه‌ی آلبوم با قلم آهنگساز-سنتورنواز به چشم می‌خورد و خوشبختانه همچون خودستایی یا توجیه‌های موسیقایی مرسومِ دفترچه‌نویسی، روی کاغذ محدود نمی‌ماند بلکه همه‌ی آنچه گفته‌اند از دگرگونی هم‌بندی مدال و راه‌گردانی، آزادی متر و تاکیدات و تاحدودی محو مرز میان متریک و نامتریک، تا شالوده‌های خلاقیتشان که ردیف و موسیقی نواحی است و بیشترها با توانایی اجرایی و زیبایی موسیقایی در هم می‌آمیزد (اینجاست که می‌شود باور کرد سخن هم‌سنگِ توانشان می‌گویند).

دوم سرگشتگی در پی شور و زیبایی موسیقای است و دقت و حساسیت بسیار به امکانات عملی کردن آن. از بخشی از امکانات گسترده‌ی مضراب‌زدن، صدا و کوک ساز و صدایی که از ساز استخراج می‌شود گرفته تا لحظه‌های موسیقایی خلاقانه (مانند سکوت پیش از انتهای «ندای شب» یا ایست‌های پایانی «رها») تا وام‌گیری و تنیدگی تماتیک یا همراهی پیش‌اندیشیده‌ی تنبک (و البته بیشتر نیازمند استقلال) همه و همه نشانه‌های جستجویی به هدف نشسته‌ است.

بدین ترتیب فارغ از همه‌ی طراحی‌ها یا تفسیرهای نظری، مهارت موسیقایی حرف نخست را می‌زند و همین به همراه خودآگاهی، یعنی جوشش هنرمندانه با خِرد روزن امید را دست‌یافتنی می‌سازد. بدین‌سان تنها همتی بزرگ می‌طلبد حالا که تا اینجا آمده‌اند بگذارند و بگذرند و عصر را از آن صدای خودشان کنند نه وارون.

آروین صداقت کیش کلاسیک ایرانی انگاره فراق کیارش داودی کریم ابراهیمی خانه خنیای دلشدگان

برای خرید و دانلود آلبوم انگاره‌ی فراق به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

06 آبان 1397
Irane Man 2

موسیقی عصر اعتدال

نویسنده: کامیار صلواتی

شاید اشکال عمده‌ی منتقدان «ایران من» و آثار مشابه آن، نقد این پدیده‌های فرهنگی از دریچه‌ای نادرست باشد. این منتقدان، عموماً با ریشخندی وابستگی این آثار به «موسیقی کلاسیک ایرانی» را به سخره می‌گیرند و آن‌ها را «غیر ایرانی»، «پاپیولار»، و غیروابسته به نظام موسیقی دستگاهی می‌دانند. به زعم من اما، ماجرا از بعضی جنبه‌ها وارونه است. این دست آثار را نباید با معیار «وفاداری به نظم کلاسیک» یا «وفاداری به موسیقی دستگاهی» نقد کرد؛ و اتفاقاً باید داعیه‌ی آشکار و نهان این آثار –که گویی هر دو طرف دعوا آن را تلویحاً پذیرفته‌اند- را به سنجش گذاشت: آیا آلبوم‌های قطاری برادران پورناظری واقعاً آن‌چنان که به نظر می‌رسد «ساختارشکن»، «نوگرایانه»، «بی‌توجه به سنت»، یا «رادیکال» هستند؟

مسأله‌ی آهنگسازان این آثار تحول یا تغییر موسیقی کلاسیک ایرانی یا انواع دیگر موسیقی نیست؛ و این را می‌شود به وضوح در گفته‌های آنان دید. از یک‌سو، برخلاف آثار رادیکال و سنت‌شکن پیشین، در آن‌ها نشانی از ابداع یا بازکشف مدها یا فرم‌های جدید، مدولاسیون‌های جسورانه و غریب، اندیشیدن به راه‌هایی جدید برای خلق آثار چندصدایی، بازاندیشی ریتمیک موسیقی دستگاهی، یا حتی تلاش برای حل کردن مُدهای بیگانه در اشل‌های صوتی موسیقی دستگاهی۱، به چشم نمی‌خورد. از سوی دیگر، فارغ این دغدغه‌های غایب، ریزه‌کاری‌ها و پیچیدگی‌های رایج امر کلاسیک، یعنی موسیقی دستگاهی و ردیفی، نیز در این آثار حذف شده‌اند و به موجودیتی زودهضم‌تر تقلیل یافته‌اند. بدین‌ترتیب، این آثار نه دغدغه‌ای برای ایجاد تغییرهای بنیادین موسیقایی دارند، و نه غمزه‌ها و پیچیدگی‌های امر کلاسیک را. وقتی این آثار نه رادیکال باشند و نه وفادار به آداب مکتبی نظم کلاسیک، آنچه بر جای می‌ماند نسخه‌ای ساده شده و پاپیولار (مردم‌پسند) از امر کلاسیک است. این موسیقی شاید نمونه‌ای از «موسیقی کلاسیک ایرانی» نباشد، اما به هیچ روی پل‌های وابستگی خود به موسیقی دستگاهی را خراب نمی‌کند.

بدین‌ترتیب، «ایران من» ضدّ سنت نیست، بلکه آن را به موجودیتی ساده‌فهم تقلیل داده است. ایران من شاید اثری ردیفی یا کلاسیک نباشد، اما یک اثر بنیان‌فکنانه هم نیست که بخواهیم با استدلال «ایرانی نبودن»، آهنگسازانش را تخطئه کنیم. اتفاقاً ایران من و آثار مشابه سال‌های اخیر این گروه یک ویژگی مشترک با آثار سنت‌گرایانه دارند: هر دو گروه بسیار محافظه‌کار هستند.

«ایران من» یا «پروژه‌ی سی»، این حاصل تلاش «ژن‌های خوب» موسیقی را نباید به تنهایی خواند. ایران من را باید در منظومه‌ای گسترده قرائت کرد؛ کنار پدیده‌هایی چون تئاتر «بی‌نوایان»، «گروه پالت»، و حراج‌های آن‌چنانی «تهران». آثاری که انرژی علاقه‌مندان به هنر را کانالیزه و خنثی می‌کنند، علی‌رغم پوسته‌ی پرزرق‌و‌برق‌شان تقریباً از هرگونه دغدغه‌ی بنیادین هنری-اجتماعی خالی‌اند۲، و در عین‌حال احساسی کاذب از مواجهه با یک پدیده‌ی به راستی هنرمندانه را به مخاطبان‌نشان القا می‌کنند. این محصولات تازه‌نفس ایرانی «صنعت فرهنگ»، خود را به هیئتی فریبنده‌تر از پیش آراسته‌اند.


۱- از این نظر، حتی آثار محسن نامجو، دغدغه‌مندانه‌ و «هنرمندانه»تر هستند.
2- و درست به همین دلیل است که نباید به سادگی ابراز انزجار سهراب پورناظری از گرایش‌های اجتماعی-سیاسی بعضی از اعضای «چاووش» را تنها مربوط به اختلافات گروهی میان موسیقی‌دانان دانست.

سهراب پورناظری همایون شجریان ایران من موسیقی کلاسیک ایرانی کامیار صلواتی مرور آلبوم موسیقی مردم پسند بارانا پروژه سی بی نوایان گروه پالت

برای خرید و دانلود آلبوم ایران من به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

01 آبان 1397
Irane Man 1

چلچراغی که با باتری روشن است

نویسنده: سعید یعقوبیان

همایون شجریان موقعیتی در موسیقی ایران دارد که اگر خواننده‌ی هر آلبومی باشد، آن اثر دست کم در زمانِ انتشارش مهم می‌شود و طیف بسیار گسترده‌ای از مردم، آن را (حداقل برای یکبار هم که شده) می‌شنوند. قابلیت‌های صدای او و خلاقیت‌اش در بازی با لحن، انکارناپذیر است. «ایران من» نیز اثری‌ست که به واسطه‌ی حضور او شنونده می‌یابد. خوانشِ او از مناجاتِ «کریم‌خانی»، بخش شکسته‌ی تصنیفِ «ابر بهار» و نمونه‌های دیگر در همین آلبوم، توانایی‌های او را یادآور می‌شوند. در قطعه‌ی کشدار و پرتکرارِ «قلاب»، حنجره‌ی اوست که گوش را هر از چندگاه تیز می‌کند و تا پایان می‌کشاند.

شنونده‌ی تفننی یا غیرمتخصص ولی علاقه‌مندِ موسیقی ایرانی، اگر لَختی و لُختی را در تولیداتِ دهه‌هایِ گذشته کسالت‌آور می‌یابد، اینجا شلوغ‌کاری‌ها و اِفکت‌ها یا حضورِ یک خواننده‌ی زن در کنار همایون، که اُپرایی! می‌خوانَد، برایش جذاب می‌نمایند. شنوندگان به واسطه‌ی چنین فضاهایی، احتمالاً در لحظه از موسیقی مشعوف می‌شوند اما اینکه در آینده به آن رجوع کنند یا نه جای تردید است. بخشی از جوانانی که دستی در موسیقی دارند نیز این موسیقی را می‌پسندند اما گروه‌های متنوعی از اهالی موسیقی، مواضعِ تندی نسبت به پورناظری‌ها دارند. نکته اینجاست که این واکنش‌ها بیش از آنکه به موسیقی مربوط باشند ناشی از حاشیه‌ها هستند.

موسیقیدانِ ایرانی، در گذشته به اندازه‌ی امروز در دسترس مردم نبود. رسانه‌ای جز موسیقی‌اش نداشت و تا این حد بیانیه و تحشیه درباره‌ی آثارش منتشر نمی‌کرد. حرف‌های سهراب پورناظری، جنبه‌های سیاسیِ کارِ دو برادر و نمایش‌های‌شان در نوازندگی‌ست که موسیقی‌شان را تحت‌الشعاع قرار داده‌است. می‌شود تصور کرد که اگر هیچ یک از این اظهارها نبودند این موسیقی «پذیرشِ» بیشتری از جانب مخاطبانِ متخصص می‌داشت. گذشته از حواشیِ کنسرت‌های پورناظری‌ها، در همین آلبوم چه نیازی بود به دو صفحه آشفته‌گویی‌های شعارگونه، پر اشتباه و بی‌فایده. نوشته‌ای که از همان آغاز، سراسر حشو است: «این آلبومِ حاضر(!)...»

فرامرز پایور، پدیدآورندگانِ «صدای سخن عشق» یا «بیداد»، درباره‌ی آثارشان نه گفتند و نه تفسیری نوشتند. اما کارشان همیشه ماندگار است. شاید اگر امروز، بیانیه‌دهندگانِ بازار موسیقی و تولیدکنندگان آثارِ نونما، چونان آثاری می‌توانستند ساخت، دیگر نیازی به خطابه، نمایش، کنفرانس خبری و رونمایی‌هایِ مجلل نمی‌بود. خود سکوت می‌کردند، هنرشان سخن می‌گفت.

کلاسیک ایرانی سعید یعقوبیان بارانا سهراب پورناظری همایون شجریان ایران من تصنیف اپرا خواننده زن حاشیه موسیقی آلبوم کنسرت فرامرز پایور رونمایی هنر کنفرانس بیپ تونز

برای خرید و دانلود آلبوم ایران من به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.3
14 مهر 1397
بالا