نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: کلاسیک ایرانی


Engare Feragh 1

بی‌برچسب، با امضا

نویسنده: علیرضا جعفریان

با نگاهی به دفترچه ی سی‌دی و حتی بدون گوش‌ دادن به موسیقی می‌توان فهمید کیارش داودی هنرمند متعهدی‌ست: او توضیحات مفصلی درباره‌ی چگونگی نوازندگی و دیدگاه موسیقایی‌اش ارائه می‌دهد و حتی برایش مهم است که مخاطب بداند این آلبوم با سنتورِ ساخته‌ی دست چه کسی نواخته شده است.

این روزها در گستره‌ی موسیقی ایرانی برخی از موسیقی‌دانان همچنان متکی به ردیف هستند، برخی به مدها، فرم‌ها و ریتم‌های موسیقی فرهنگ‌های همجوار و یا موسیقی مستخرج از رسالات قدیمی اتکا کرده‌اند، برخی استفاده از انبار الگوها و ایده‌های موسیقایی فرهنگ‌های مختلف ایرانی را در دستور کار قرار داده‌اند، برخی به قدرت و تکنیک نوازندگی‌شان تکیه زده‌اند و برخی هم با تمام توان در امر ایجاد تفاوت و خلاقیت همت گماشته‌اند. وجه اشتراک همه‌ی این افراد اتکا به موضوعی خاص است که اگر آن را حذف کنیم چیزی برای موسیقی‌دان باقی نمی‌ماند. این موضوعات شبیه به برچسب‌هایی هستند که برای موسیقی‌دان اعتبار و وجاهت می‌خرند: برچسب ردیف‌دان و استاد برای موسیقی‌دان متکی به ردیف، برچسب کلاسیکِ پژوهشگر برای موسیقی‌دان متکی به مدها و دورهای قدیمی، برچسب خلاق برای موسیقی‌دان متفاوت و غیره.

اما در دسته‌ای دیگر، موسیقی‌دانانی حضور دارند که پیش از هر برچسبی، «موسیقی‌دان»‌اند. استفاده‌ی این دسته از موسیقی‌دانان از امکانات و مواد و مصالح موسیقایی «برچسب‌گونه» نیست. آن‌ها از امکانات موسیقایی استفاده می‌کنند، اما نه به عنوان تنها نقطه‌ی اتکا. کیارش داودی در آلبوم انگاره‌ی فراق نشان داده است که به این دسته از موسیقی‌دان‌ها تعلق دارد. او متکی به ردیف نیست، اما با ردیف بازی می‌کند. از موسیقی فرهنگ‌های مختلف ایرانی استفاده می‌کند، اما لزوماً نیازی به ملودی‌های ناب و کمترشنیده‌شده ندارد؛ داودی می‌تواند یک تصنیف معروف خراسانی که همه‌ی‌مان بارها شنیده‌ایم را به یک قطعه‌ی ناب و کمتر‌شنیده‌شده تبدیل کند. مهارت این نوازنده‌ی بیست و دو ساله در بسط و گسترش جملات موسیقایی ستودنی‌ست. او، مانند نیاکان قاجاری‌اش، توانایی این را دارد که فقط با یک جمله‌ی ساده‌ی استخراج‌شده از ردیف یا هر جای دیگری قطعه‌ای طولانی بسازد و آن جمله را بارها و بارها تکرار کند، بدون اینکه تکراری به نظر برسد. مهارت در بسط و گسترش را می‌توان مهم‌ترین خصوصیت نوازندگی این هنرمند بی‌برچسب اما با امضا دانست.

برای خرید و دانلود آلبوم انگاره‌ی فراق به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.4
20 مرداد 1397
Solh 1

ناخواسته‌امروزی

نویسنده: علیرضا جعفریان

آلبوم صلح اثر علیرضا پورغلام به شکلی صوری کلاسیک است. پورغلام، احتمالاً با هدف نیل به اصالت و حفظ سنت، به شدت از «امروزی‌بودن» دوری می‌کند. این رویه در همه‌ی وجوه آلبوم دیده می‌شود: از طراحی جلد و نوع نگاه عرفانی گرفته تا برخی از خصوصیات موسیقایی همه‌و‌همه یادآور سه‌ـ چهار دهه قبل هستند. پورغلام انزجارش از موسیقی امروزی را در بروشور آلبوم نیز با این توضیح که از «حرکات نامتعارف» در نوازندگی سه‌تار دوری می‌جوید بیان کرده است.

اما آلبوم صلح به شکلی ساختاری از هنر کلاسیک دور است و علیرضا پورغلام، احتمالاً برخلاف خواسته‌اش، «امروزی»ست. در اینجا به دو نشانه از امروزی‌بودن او اشاره می‌کنیم. در هنر و موسیقی کلاسیک مفهوم «جایگاه» اهمیتی ویژه دارد: جایگاه موسیقی‌دان در جامعه، جایگاه و طبقه‌های مختلف مخاطبان موسیقی، جایگاه انواع موسیقی وابسته به کاربردهای‌شان، جایگاه قطعات موسیقی نسبت به یکدیگر، جایگاه قسمت‌های مختلف یک قطعه نسبت به یکدیگر و غیره. هر چه به هنر امروز نزدیک‌تر می‌شویم از اهمیت جایگاه کاسته می‌شود. از شش قطعه‌ی موجود در آلبوم صلح سه تای آن‌ها پیش‌درآمد هستند. از نام «پیش‌درآمد» پیداست که احتمالاً مهم‌ترین خصوصیتش جایگاهش در میان دیگر قطعات است؛ پیش‌درآمدها در آلبوم صلح پشت‌سرهم می‌آیند، بدون آنکه جایگاه‌شان کوچک‌ترین اهمیتی داشته باشد.

اگر موسیقی قاجار را معیار قرار دهیم، روند بسط و گسترش جمله‌ها در پیش‌درآمدهایی که پورغلام نواخته است بیشتر به نوع بسط و گسترش‌ها در رنگ شبیه‌اند. این قطعات از نظر ریتم نیز چندان دور از رنگ نیستند؛ در بعضی موارد کافی‌ست با تندای بیشتری نواخته شوند تا به ریتمی که در رنگ‌ها مرسوم هستند برسیم. به این ترتیب به نظر می‌رسد پیش‌درآمدهای موجود در آلبوم از نظر جایگاه، ریتم و روند بسط و گسترش می‌توانند پیش‌درآمد نباشند. شاید بهتر باشد نام «ضربی» را برای‌شان انتخاب کنیم؛ یک گونه‌ی بی‌جایگاه، تلفیقی، بدون ویژگی‌های مشخص و البته یک گونه‌ی «امروزی».

صلح در ویژگی‌های ظاهری‌اش غیرامروزی و در ساختار موسیقایی‌اش امروزی‌ست. اما چه این باشد و چه آن، ضعف‌های بارزی در نوازندگی پورغلام دیده می‌شود که در هیچ سبک و سیاقی از موسیقی ایرانی پذیرفتنی نیست. او در رسیدن به یک صدادهی خوب از ساز سه‌تار موفق عمل نمی‌کند؛ نمی‌توان از صدای گز سیم‌ها، خصوصاً در یک اثر ضبط‌شده، چشم‌پوشی کرد. ضعف‌های نوازندگی پورغلام در قطعات غیرریتمیک، و یا تحریرها در قطعات ریتمیک، بیشتر به چشم می‌آیند و حتی اِکوی شدید صدا هم نمی‌تواند پوششی برای پنهان‌‌ کردن‌شان ایجاد کند.

کلاسیک ایرانی صلح علیرضا جعفریان علیرضا پورغلام آوای ماندگار صداقت پیش درآمد

برای خرید و دانلود آلبوم صلح به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.1
14 مرداد 1397
Raha Dar Baad 1

کنکاشِ آشفته

نویسنده: سعید یعقوبیان

گزاره‌ی آشنای این سالها که ظرفیت‌های نظام دستگاهی به پایان رسیده، بیش از همه، کدامیک از عناصر موسیقاییِ آن نظام را نشانه می‌گیرد؟ پاسخ، مهمترین وجهِ آن یعنی چینش مدال است. موسیقیدان ایرانی آنجاکه قصد می‌کند خارج از چهارچوب دستگاهی چیزی بسازد، عموماً به این می‌اندیشد که ترتیب گوشه‌های مدال را رعایت نکند یا با گوشه‌ای غیر از درآمدها شروع کند یا فضا و ترکیب مدالِ جدیدی به کار برد و مواردی از این دست. اما آنچه کمتر به آن اهمیت داده شده این است که بضاعت ریتمیک ما تا چه حد با رخوتِ نظام دستگاهی همراه شده؟ به نظر می‌رسد از این بُعد ما حتی از قابلیت‌های خودِ نظام دستگاهی مثلاً در استخدامِ کامل و هدفمندِ زحافات نیز بهره‌ی چندانی نبرده‌ایم و از جایگاه بالقوه‌مان هم عقب‌تر ایستاده‌ایم.

«رها در باد» نشان از آن دارد که آهنگسازش به آموخته‌های مدرسی‌اش قانع نیست و تلاش می‌کند در بستر موسیقی‌ای که آموخته، شیوه‌های دیگری جستجو کند. این جستجوگری حتی در انتخاب شعرها (مانند شعر نیما «خانه‌ام ابریست») نیز نمود دارد. اما بیش از همه، باز درگیر شالوده‌شکنیِ مدال است؛ اینکه مراکز ثقل را تثبیت نکند یا متعدد، متنوع و معلق سازد. درحالیکه دیگر عناصر موسیقی مسائل پایه‌ای‌تری دارند. ریتم در آن متأثر از کلیشه‌هاست و هارمونی، سردرگم. صدای تولیدشده گوش‌نواز نیست، تیزی‌اش ذهن را زود خسته می‌کند و فکر موسیقاییِ پسِ این قطعات در نهایت محصولی آشفته بدست داده‌است. این آشفتگی در وهله‌ی نخست ریشه در همان نوعِ هماهنگ‌کردن‌ها دارد. عامل دوم ترکیب سازهاست. حضور گیتارباس، کنترباس و ویلن‌آلتو چه توجیهی در این ترکیب دارند جز اینکه به هرج و مرج دامن زده‌اند؟ و آخرین و مهمترین عامل، میکس آشفته‌ی اثر است. صدای گروه، نشانی از گروه‌نوازی در خود ندارد و نخود و لوبیایش هنوز سواست. بعید است آهنگساز هنگام نوشتن این موسیقی، خود، این صداها را در ذهن شنیده‌باشد.

تیرهایی که به سمتِ تنگناهایِ مدال در موسیقی دستگاهی نشانه رفته به حد مکفی به هدف نشسته‌اند. پژوهش‌های جامعی در این خصوص شده و تجربه‌هایی عملی در یکی دو دهه‌ی اخیر. به نظر می‌رسد فرصت آن باشد تا سویه‌های نقادانه‌ نسبت به نظام دستگاهی را متوجه دیگر عناصر موسیقایی‌ نیز بسازیم.

رها در باد آرش احمدی نسب محمود صالحی کلاسیک ایرانی سعید یعقوبیان

برای خرید و دانلود آلبوم رها در باد به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.8
10 مرداد 1397
Majmoe Haye Iraniye Archive Phonograme Berlin 1

سفری هزاررنگ

نویسنده: کامیار صلواتی

«آرشیو فنوگرام‌های موزه‌ی برلین» مجموعه‌ای از ضبط‌های انجام شده روی لوله‌های مومی فنوگرام از سال ۱۳۰۲ تا ۱۳۱۹ است. این مجموعه شامل سه بخش است: اولی تنها حاوی ضبط‌هایی است که از آواز خواندن و نواختن وزیری در برلین باقی مانده است؛ دومی شامل اجراهایی محفلی و خصوصی، و نیز دو اجرای بومی است؛ و بالاخره سومین مجموعه، دربردارنده‌ی چند آواز ردیفی-دستگاهی با صدای خواننده‌ای گمنام و اجراهایی از کارگانیک نوازنده‌ی نی اصفهانی است که در جشن‌ها می‌نوازد.

این مجموعه‌ی ارزشمند، به خصوص در بخش‌های اول و دوم‌اش، پرتوی تازه بر بعضی دانسته‌ها و نادانسته‌های ما درباره‌ی موسیقی ایران در دوران قاجار متأخر (۱۳۰۲) تا اواخر دوران پهلوی اول می‌اندازد. مثلاً، علاوه بر اینکه بخش اول آن نشان‌دهنده‌ی وسواس شدید علینقی وزیری است، تنها سند صوتی در دسترس از آوازهای وزیری است. در بخش دوم، که در بردارنده‌ی ضبط‌های ارنست کارل دامهُلتس است، با دو اجرا مواجهیم که هر یک از نظر تاریخی می‌توانند بی‌نظیر یا دست‌کم کم‌نظیر قلمداد شوند: آواز قایق‌رانان ترکمن در بستر واقعی عملکردی خویش، یکی از آن‌هاست. دیگری نی و آواز چوپانان استرآباد است که آن هم واجد این ویژگی است. ضبط دیگر، که شاید از جهاتی جالب‌توجه‌ترین و سرشارترین بخش این مجموعه باشد، اجرایی جمعی در محفلی خانگی در شهسوار گیلان در سال ۱۳۰۷ است. این ضبط نمایان‌گر نوع حیات موسیقی کلاسیک ایرانی در شهری غیر از تهران است و ترجمانی از موسیقی کلاسیک ایرانی را در قالب برنامه‌ای التقاطی (مردمی-کلاسیک- مردم‌پسند) در همان ناحیه نشان می‌دهد. نیز اگر این مجموعه دربردارنده‌ی برنامه‌ای کامل نباشد، دست‌کم در گستره‌ای فراتر از یک صفحه‌ یا استوانه‌ی مومی منفرد روشن می‌کند که قطعات یک اجرای محفلی دستگاهی چه بوده است؛ قطعاتی که اگرچه توالی‌شان به درستی معلوم نیست، ماهیت‌شان تفاوت‌هایی گاه اساسی با برنامه‌های رایج امروزی موسیقی دستگاهی دارد. علاوه بر این‌ها، این اجرا واجد یک ویژگی منحصربه‌فرد هم هست: هم توصیفی از این محفل و اتفاقاتی که حین اجرا می‌افتد در دست است و هم خود موجودیت صوتی ضبط‌شده‌ی آن. این ویژگی منحصر به‌فرد تصویری تقریباً کامل از یک اجرای تاریخی موسیقی کلاسیک ایرانی در محفلی شهری ارائه می‌دهد که تصویرگر نوع ارتباط اجزای موسیقایی و پیراموسیقایی مرتبط با این اجراست.


1- رپرتوار

 

برای خرید و دانلود آلبوم مجموعه‌های ایرانی آرشیو فنوگرام برلین به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.7
07 مرداد 1397
Peydaye Penhan 1

نه این و نه آن

نویسنده: علیرضا جعفریان

برای آثار تازه‌ی آن دسته‌ از هنرمندانی که روی لبه‌ی مرزِ هنر مردم‌پسند و هنر کلاسیک حرکت می‌کنند، همیشه یک سؤال تکراری اما مهم مطرح است: هنرمند در اثر تازه‌اش به کدام سوی مرز بیشتر لغزیده است؟ آثار موسیقی‌دانانی از این دست گاهی اوقات می‌توانند تحسین مخاطبان نخبه‌ی موسیقی را برانگیزند و گاهی اوقات می‌توانند، هم‌زمان با بی‌میلیِ نخبگان، سالن‌های چند هزار نفره را برای سانس‌های متوالی پر کنند. اما یکی از نتایج معمولِ حرکت روی مرز، تمایل به کسب توجهِ مخاطبانِ هر دو سوی مرز است. به نظر می‌رسد آلبوم جدید سالار عقیلی نیز تلاشیست در جهت چنین تمایلی: تلاش در جهت داشتنِ هم این و هم آن؛ که البته تبدیل شده است به مثالی برای «نه این و نه آن».

تصنیف‌های طولانی با ملودی‌های پیش‌بینی‌پذیر نمی‌توانند چندان مردم‌پسند به حساب آیند. از سوی دیگر، پیچیدگیِ موسیقایی‌ قطعات نیز آنقدر نیست که بتوانند ذهن مخاطبان جدی موسیقی را به خود درگیر کنند. قطعات آلبوم نه قابلیت برانگیختنِ احساسات عامه را دارند و نه می‌توانند خوراک مناسبی برای شنوندگان ساختاریِ موسیقی باشند. بافتِ گاهی چندصدایی و یا آکُرد‌های گاه و بی‌گاه در تکنوازی‌ها احتمالاً از نظر طرفداران جهانی‌شدنِ موسیقی ایرانی تلاشی چندان جدی به حساب نمی‌آید. از طرفی، این غربی‌مآبیِ نصفه و نیمه احتمالاً طرفدارانِ اصالت در موسیقی ایرانی را نیز، که تشنه‌ی شنیدنِ یک بافتِ اونیسون -و تازگی‌ها هتروفونیکِ- ناب هستند، مأیوس خواهد کرد. «پیدای پنهان» نه توانایی جذب مخاطب عام را دارد، نه مخاطب خاص، نه آنقدر خلاقانه‌ است که بتوان از جسارتش لذت برد و نه می‌توان از بازنمایی بی کم و کاست اصالت در آن دلخوش بود. اما با همه‌ی این‌ها، احتمالاً این آلبوم می‌تواند برای مسئولینِ انتخاب‌ آهنگ‌های رادیو جذاب و پرکاربرد باشد: رسانه‌ای که زمانی نمادِ موسیقی‌ مردم‌پسند بود اما حالا دقیقاً در وضعیتی مشابه با سالار عقیلی به سر می‌برد: «نه این و نه آن».

برای خرید و دانلود آلبوم پیدای پنهان به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0.9
30 تیر 1397
Salname 2

پویه‌هایِ پیوسته‌ی اندوه

نویسنده: سعید یعقوبیان

سالنامه در میان آثار فیاض، بیش از همه در مسیرِ «در گذر» است. علاوه بر مشابهت در فرایند آهنگسازی و نوعِ کنار هم نشاندنِ و برخورد با مواد و مصالح موسیقی، حضور صریحِ برخی نقش‌­مایه­‌های «در گذر»، مدگردی­‌های متنوع، استفاده از نوازندگانِ گروه در مقامِ خواننده و ساختار کلی مجموعه، این همانندی را پررنگ­‌تر می­‌کند.
اما سه ویژگیِ خاص را می­‌توان در سالنامه متمایز کرد:

نخست تلاش برای رسیدن به غایتِ ضخامت صوتی ارکستر ایرانی؛ مشابهِ آنچه که گوستاو مالر با ارکستر سمفونیک در سمفونی هزار به آن رسید و فیاض، مترجم کتابی درباره‌­ی مالر در آغاز دهه‌­ی هفتاد، خودآگاه یا ناخودآگاه چنین سودایی را در سمفونیِ خود، سالنامه، زمینی کرده‌‌است. ساختارِ کلان سالنامه شسته‌رفته است: همچون یک سمفونی­ست در سه موومان. ترکیب­‌بندیِ صوتیِ سالنامه را نیز در طبقه‌­بندی، می­‌توان شیوه‌ی چاووش به حساب آورد و مهمترین وجه ممیزه‌­ی آن در مقایسه با آثارِ این نوع گروه سازهای ایرانی، همان مسأله­‌ی بافت است. دیگر مشخصه­‌هایِ کار فیاض، در اینجا همه در خدمتِ حجم و لایه­‌بندی موسیقی­ هستند. مثلاً روند مدگردی­‌ها چندصدایی‌ پیش می­‌روند و در بخش­‌های مختلفِ ارکستر پخش شد‌‌‌ه‌­اند. به همین دلیل گذر از یک مد به دیگری، مرزی نامرئی دارد. لذا اگر در اثری همچون «بامداد»ِ متبسم، تعداد نوازندگان و سازهای ارکستر در آن روزگار به نظر شگرف و سترگ می‌آمد در اینجا لایه­‌بندیِ متکثر موسیقی­‌ست که جلوه می­‌کند. از این حیث موسیقی در برخی از لحظات، شلوغ به نظر می‌­رسد اما این شلوغی نه محصول و زاده‌­ی صوتیِ موسیقی بلکه هویت این اثر است.
دو ویژگی دیگر، یکی استواری، یکپارچگی و انسجامِ اندیشه‌­ی موسیقاییِ پسِ سالنامه است و سه دیگر تراژیک بودنِ جهانی‌­ست که خلق شده‌. ویژگی دوم، در بسط و گسترش پیچیده و فکرشده­‌ی ایده‌­ها در تمام طول اثر رخ می­‌نماید. شروع تصنیف (بخش سوم و پایانی) حجت روشن این خصیصه است؛ آنجا که پس از نیم ساعت موسیقیِ روایتگر و پر رویداد، از تمی آشنا از بخش‌های قبل تصنیفی برمی­‌آید و می‌شکفد. سرانجام بار تراژیک موسیقی، که نه فسرده و خموده بلکه غمی‌­ست پویا و اندیشناک، پاشیده بر تمامی نغمه‌­های مجموعه، که تیرِ نافذش در نقطه­‌ی پایانیِ اثر و در آن آهِ فریادگون به نشانه می‌­نشیند.

کلاسیک ایرانی سعید یعقوبیان آهنگسازی گروه نوازی چند صدایی سالنامه محمدرضا فیاض

برای خرید و دانلود آلبوم سالنامه به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

21 خرداد 1397
Reng Haye Ghadimi 1

موزه‌ی پوشالی

نویسنده: سعید یعقوبیان

«رنگ‌های قدیمی» شامل 65رنگ (از سال1284 تا 1316 از ضبط‌هایی که در دسترس گردآورنده بوده) و یک متنِ شش‌صفحه‌ای­‌ست‌ که بدون آن و با پالایش صوتی بهتر، می‌توانست محصولی دست­‌کم خنثی به‌دست دهد.
متن، نتیجه‌گیری‌های نامستدلی دارد. چند نمونه:

-«رنگ‌های مشهورِ درویش در ضبط‌ها نیست، احتمالاً رنگ‌های شاخص درویش در 11سال پایانی عمرش ساخته‌شده». گذشته از اینکه محدودیت زمانیِ ضبط روی صفحات در نظر گرفته نشده، پرسش این است: شاخص‌بودنِ یک رنگ را چه‌کسی تعیین می­‌کند؟ کتاب‌هایی که منتشر شده؟ یا حافظه و گزینش شاگردان یا...؟

-«رنگ،‌ بیشتر در وزن‌های دوضربی (ساده و ترکیبی) و گاه لنگ اجرا می‌شود». دست‌کم هیچیک از 65رنگِ همین مجموعه، نه دوضربیِ ساده‌اند نه لنگ. پرسشِ اساسی‌تر: وقتی در یک ضبطِ قدیمی، به ژانرِ قطعه‌­ا‌ی‌ اشاره‌ نشده، امروز چگونه آن­را به عنوانِ رنگ شناسایی می­‌کنیم و در چنین مجموعه‌ای می­‌گنجانیم؟ یکی از دلایلِ انتخاب، شش‌هشت‌بودنِ قطعه نیست؟!

تمام متن جای اما و اگرهای اینچنین دارد. اطلاعاتِ قطعات نیز که بدون بازنگری و بررسی، از روی صفحات در دفترچه آمده، نقص­‌های فراوان دارند. جایی تار می­‌شنویم و سنتور نوشته شده، راک می­‌شنویم و عراق نوشته شده و بسیاری اطلاعاتِ روشن، اساساً نوشته نشده­‌است.

از ‌استنتاج‌های مهم دیگر «میل فزاینده به دوری‌گزیدن از اجرایِ رنگ‌های شوخ... در دیدگاهِ موسیقی‌دانان دستگاهی»ست. شوخ زدن یا نزدن به واژه و گونه‌ی رنگ ارتباطی ندارد. برخی چهارمضراب‌های عبادی یا شهنازی (مانند چهارمضراب افشاری در بیات‌اصفهان دوره عالی) یا چهارمضراب سه‌گاه علیزاده، کوک دو-فا-لاکرن-می‌کرن، و نمونه‌های دیگر، از بسیاری از رنگ‌ها مطربی‌تراند. بارِ ارزشیِ شوخ‌بودن یا نبودن بحث جدیدی‌ست وگرنه شخصیتی چون وزیری آن‌همه رنگ نمی‌ساخت! این موضوع، پیچیده‌تر ازآن است که در چند پاراگراف در موردش بتوان به جمع­‌بندی رسید. استنتاج‌های ما از اسناد گذشته نباید در ذهنیت‌های امروزین ریشه داشته باشند و مراقبت از هجوم این پنداشت‌ها از دشواری‌های پژوهش تاریخی‌ست.

خاستگاهِ رنگ، پیشینه‌ و وجه تسمیه‌اش (رَنگ یا رِنگ!؟) مشخص نیست. آنچه با اندکی اطمینان می‌توان گفت این‌است که آنچه امروز رِنگ می‌شناسیم­‌اش، قطعه‌ی ضربیِ بی‌کلامی‌ست، با وزنِ شش‌هشت که در پایانِ برنامه‌ی موسیقی نواخته می‌شده، با رقص یا بی‌آن. هر چه غیر از این، در اینکه در اصل رنگ بوده یا نه جای تردید است. (مانند برخی رنگ‌های ردیف‌ها).

سعید یعقوبیان رنگ های قدیمی استادان دوره قاجار و پهلوی اول محمدرضا شرایلی کلاسیک ایرانی

برای خرید و دانلود آلبوم رنگ‌های قدیمی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.3
19 خرداد 1397
بالا