نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: کیوان ساکت


Sheyhehaye Rahayi 1

اسب‌ها برای که به صدا درمی‌آیند؟

نویسنده: کارگاه مرورنویسی نویز

‌اگر «شیهه‌ها‌ی رهایی» را در رده‌ی آثار شعرخوانیِ همراه با موسیقیِ پس‌زمینه جای دهیم، موسیقی‌ای را درمی‌یابیم که در همراهی با مضامین حماسیِ شعری که دکلمه می‌شود، گاه بر طبل قهرمانانه می‌کوبد و گاه، با تأکید بر بارِ رمانتیک شعر، به فضا‌سازی‌‌های عاطفی بسنده می‌کند. اما اگر آلبوم را به‌منزله‌ی اثری موسیقایی، ملهم از دو شعر، بدانیم، که آهنگساز صدای شاعر را بخشی از اثرش قلمداد کرده، آنگاه با موسیقی‌ای روایی مواجه می‌شویم که، در بخشِ سه‌تار، شامل بداهه‌نوازی‌های متداول در ردیفِ دستگاهیِ موسیقیِ ایرانی، با سرک کشیدن به گوشه‌ها و نغمه‌های به‌گوش ‌آشناست. در بخش پیانویی نیز، آن‌چه می‌شنویم یک همراهیِ ساده و تکراری است، با بافتی هموفونیک، خلوت و ایستا که گاه ملودی‌ها را به‌دست می‌گیرد. همچنین در بخش صداسازی‌های الکترونیک نیز، جلوه‌ای بدیع و نو در‌ کار نیست؛ گویی همین سر‌در‌گمی میان موسیقیِ شعر بودن یا نبودن، بزرگ‌ترین ضربه را به اثر وارد کرده‌ است.

هریک از دو شعرِ استفاده‌شده در آلبوم در چهار تِرک توزیع شده، اما شروع و پایان‌های ناگهانیِ قطعه‌ها و شدت تغییرِ فضاها‌ی موسیقایی در برخی از آن‌ها، شنیدنِ مستقل‌شان را با مشکل مواجه می‌کند. در واقع، بخش‌بندیِ دو قطعه‌ی طولانیِ ابتدایی به قطعه‌‌های کوتاه‌تر سبب از‌هم‌گسیختگیِ ساختاری و معنایی، هم در ساحت موسیقی و هم در ساحت شعر، شده‌ است.

با مُرور تاریخ، می‌بینیم که شیوه‌ی ترکیب موسیقی و شعر در چنین آثاری، به دو شکل رخ می‌دهد: نخست، نوعی از موسیقیِ متن که در خدمت شعر است و فواصل زمانی و پاساژهای شعری را پُر می‌کند و دیگر، وقتی‌که ساختار موسیقایی بر مبنای شعر بنا نهاده شده و صدای شاعر جزئی از مجموعه‌ی کُل صداهاست و، در نیلِ به هدف غایی، موضعِ برابری دارد. اما در ارائه‌ی اثری که بر جلد آن ابتدا نام آهنگساز نوشته شده و سپس، در ذیل آن و کوچک‌تر، نام شاعر و، همچنین، با سلطه‌ی موسیقی بر شعر از لحاظ زمانِ تخصیص‌یافته، آن‌چه اولویت پیدا می‌کند «شنیدن موسیقی» است، نه یک تجربه‌ی ادبی‌ـ موسیقایی؛ انتظاری که در «شیهه‌های رهایی» نه‌تنها برآورده نمی‌شود، بلکه درک ساده‌ و بی‌واسطه‌ی شعر را نیز مختل می‌کند؛ سودایی صوتی، که نه شکستنِ سکوت را مُدلّل می‌سازد و نه موجب رهایی است.

برای خرید و دانلود آلبوم شیهه‌ها‌ی رهایی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 0.5
27 اسفند 1399
Siyahmashgh Setar 00

راویِ راهِ بسته

نویسنده: فرشاد توکلی

هرچند نه کم‌هزینه‌ترین، اما ـ بی‌شک ـ مطمئن‌ترین راهِ اطمینان از انسدادِ نهاییِ یک مسیرِ بن‌بستْ رفتن تا انتهایِ نهاییِ آن است. کیوان ساکت، تا آن‌جا که به تکنوازیِ موسیقیِ ایرانی مربوط می‌شود، در سیاه‌مشقِ سه‌تار چنین اطمینانی می‌دهد و، درست به‌همین خاطر، به‌جا و شایسته است از کنار سیاه‌مشق‌های او به‌آسانی نگذریم. راه این‌جا از آن جهت به انسدادش می‌رسد که نشان می‌دهد چگونه دهه‌ها با تار و سه‌تار نواختنِ آثارِ پاگانینی، شوپن و آلبی‌نِس بیهوده است، وقتی می‌خواهیم در یَقولونه و مثنویِ ابوعطا و شور و سه‌گاه بدیهه‌پردازی کنیم. اگر ابتدای مسیر در جامه‌دران تردیدبرانگیز می‌نمود، سیاه‌مشق...  تردیدزداست؛ راه بسته است ـــ    برگردیم.

چرا راه بسته می‌نماید؟ اول به‌دلیلِ تقلیلِ فنِ (Technique) نوازندگی به تنها یک عامل تشکیل‌دهنده‌اش (تُندا). اهمیت تأکید بر این انسداد در این است که امروز دیگر، برخلاف ابتدای دهه‌ی هفتاد، تنها کیوان ساکت در این مسیر قدم نمی‌زند؛ نوازندگان جوانِ زیادی وجود دارند که موسیقی را به چنین برداشتِ ناقصی کاسته‌اند. این کاستن واضحاً خطاست: موسیقیِ بهتر مساوی نیست با تعداد نت‌های بیشتر در واحد زمان. ساکت به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه می‌توان چندین بار پاساژ بلندی را، که با یک فیگور دولاچنگیِ چهارنتی پله‌پله گستره‌ی صوتیِ ساز را در می‌نوردد، بسیار روشن و تمیز و مرتب نواخت، اما برای یک تحریر سه‌نتیِ درجا هیچ ایده‌ی تنوع‌بخشی نداشت. ماهر شدن در این دو مهارت از یک مسیر حاصل نمی‌شود.

دلیلِ دوم به وجودِ موسیقی‌ها در تقابل با "موسیقی" بر می‌گردد. منظور تقابلی است بین این دو نگاه: آن‌که "یک" فرهنگِ موسیقایی را صورتِ یگانه و نهاییِ همه‌ی فرهنگ‌های دیگر می‌بیند؛ و آن‌که می‌گوید صورت نهاییِ هر موسیقی مختصِ همان موسیقی است. از پسِ نگاهِ اول است که از فنِ نواختنِ آستوریاس (Asturias) انتظارِ بدیهه‌پردازی در ابوعطایی می‌رود که در بیان، بسط، گسترش و تنوع فیگورها و فضاهای مُدال از اساس نیازمند رفتار و راهبرد دیگری است. در نگاهِ دوم، فنون بسته به محتوا تعریف می‌شوند. بن‌بستِ تکنوازانه‌ی راهی که ساکت روایت می‌کند وقتی خستگی را به تن می‌کُشد که می‌بینی، با حذف آن پاساژهای بلند و پاره اتودها، به چیزی نمی‌رسی که به کم‌ترینِ عبادی و شهناز نزدیک شود؛ نیازِ این بودن آن شدن نیست.

فرشاد توکلی کیوان ساکت کلاسیک ایرانی سه تار سیاه مشق سه تار

برای خرید و دانلود آلبوم سیاه‌مشق سه‌تار به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.4
22 فروردین 1397
بالا