نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: گروه سیریا


Mize Dotayi 1

دور از دریا

نویسنده: کامیار صلواتی

«میز دوتایی»با یک تک‌گویی معنادار آغاز می‌شود: «سیش گفتُم دور چشای قِشنگت بگردُم.../ بیو تا بریم یه کافه‌ای، جایی/ مو خو اَ دَریا دورُم/ اصن دور افتادُم از سطح آب». این شعرواره‌ی به ظاهر عاشقانه، انگار بیانیه‌ای درباره‌ی روحیه‌ی اثر است: اعترافی صادقانه به نگاه «بوشهر از بیرون»ـِ پدیدآورندگانش؛ بیرونی که در «کافه»های «دور از دریا» می‌گذرد. این نگاه، علاوه بر تأکید بر «بیرونی» بودن، تاسیانِ دوری هم دارد: «دلُم می‌خواد یه هواپیمایی سوارُم کنه/ [...]/ بالای دریای بوشهر که رسید پرتُم کنه پایین/ وقتی که دارم می‌افتُم خلبان شیشه بکشه پایین/ بگه "رفیق؛ دو سال دیگه می‌آم دنبالت"». اما، درست برخلاف این و طبق نوشته‌ی داخل دفترچه، پدیدآورندگان آلبوم می‌خواهند از بوشهرِ اگزوتیک هم فراری باشند، چنان‌که در توضیحِ کار خود از گریز از «بوشهر غیرواقعی و سنتی» می‌نویسند؛ یعنی در تعارض با آنچه در آن تک‌گویی می‌شنویم، بوشهرِ سیریا می‌خواهد «واقعی» و -در نتیجه- «درون‌ـ بوشهری» باشد.

جدا از این‌که «میز دوتایی»بازتاب کدام‌یک از این دو نگاه متعارض است، دانسته یا ندانسته، خود جزئی از یک تصویر، جریان، یا «ترند» فراگیر شده است؛ جریانی که بوشهر و جنوب را ترکیبی خواستنی می‌داند از هم‌آمیزی دو عنصر بعید و دست‌نیافتنی برای جامعه‌ی معاصر ایرانیِ امروز: ارتباط و آمیزش مستقیم با جهان «خارج» از ایران، در ترکیب با بعضی از میراث غریب و هم‌چنان سرِپای محلیِ گوشه و کنار۱؛ نوعی گرایش به بازنمایی تصویر یک «دروازه»‌ی فرهنگی و رنگارنگ، در روزگاری که همه‌ی درها و پنجره‌ها به جهان خارج بسته شده‌اند. تمایل به این سنتز در پدیده‌های فرهنگی و هنری سال‌های اخیر به وضوح بازتاب داشته: ترکیب سبک‌شناسانه‌ی گروه‌هایی که در فستیوال کوچه اجرا دارند، اقبال به ترانه‌های خام‌دستانه‌ی ابراهیم منصفی، توفیق پادکست «چَنل‌بی»، رواج آثار «جنوب‌محور»ـِ گروه‌های مردم‌پسند اما غیرپاپ مثل داماهی، موفقیت ترانه‌ی تکان‌دهنده‌ی «دِنگ» محیا حامدی، حال‌وهوای فیلم سینمایی «اژدها وارد می‌شود»، شماره‌ی «بوشهر» مجله‌ی «آنگاه»۲، و سفر کریستف‌کلمب‌های مرکزنشین به هرمز.۳ این تصویر و هویت شکل گرفته‌ی بومی- جهانی از جنوب در فضای فرهنگی و هنری ایران، انگار، فرافکنی میل سرکوب‌شده‌ی ارتباط با جهانِ خارج در عین داشتن چیزی این‌جایی و یگانه است؛ میلی که دیگر با خیال‌بافی در فضای به‌شدت دست‌خورده‌ی فرهنگی تهران برآورده نمی‌شود و نمی‌تواند روی آن فضای زیاده روزمره سوار شود.۴ بوشهر و هرمز و قشم «ماده‌ی خام» بهتری برای این «رویا»های خیالی هستند. این تصویر هنوز بکر، ماجراجویانه و تمایزبخش به نظر می‌رسد و عموماً نزد جوانانِ هنردوست طبقه‌ی متوسط طرفدار دارد. فارغ از این‌که در محتوای موسیقایی «میز دوتایی» چه می‌گذرد و جایگاه هنری این آلبوم در میان همتایانش چیست، باید به ارتباط آن با این جریان اندیشید و از پدیدآورندگانش پرسید که آیا واقعاً کلام و داستانِ روایت‌شده در ترانه‌هایی مثل «جهاز جنی»۵ بازنمود «بوشهرِ امروز» و آدم‌هایش هستند؟ آیا این‌ها خود تقویت‌کننده‌ی آن تصویر «غیرواقعی و سنتی» نیستند؟ و، از همه‌ی این‌ها مهم‌تر، مگر خود «بوشهرِ امروز» از این برداشت‌های –به قول سیریا- «غیرواقعی» مبری مانده است؟

اما ترجمان موسیقایی این تصویر از بوشهر در «میز دوتایی» چیست؟ در وجهِ بومی و «این‌جایی»اش، اگر از بهره‌گیری مستقیم از بعضی از ملودی‌های آشنای آن منطقه در این اثر و فرم ویژه‌ی سه ترانه‌ی "هوار"، "لیلی"، و "غراب" بگذریم۶، اشاره به موسیقی بوشهر، بیش از هرچیز، در نحوه‌ی پرداخت عنصر «ریتم» متجلی شده؛ عنصری که یکی از نقاط قوت «میز دوتایی»است. ترانه‌های "میز دوتایی"، "لیلی"، "هوار"، "دلُم تو می‌خوا"، "شعر یادُم رَ..."، و "غراب" در یک چارچوب متریک قرار می‌گیرند؛ آن هم یکی از برداشت‌های معروف ایرانی از آن چارچوب، یعنی همان شکل کلّی ریتمیکی که در موسیقی پاپ به نام «ترانه‌ی بندری» یا «ریتم بندری» معروف شده است. با وجود این، در همین چارچوب نسبتاً محدود، جابه‌جایی آکسان‌های ریتمیک این ترانه‌های «بندری» متنوع و خلاقانه است. تعریف این چارچوب نسبتاً واحد و در عین‌حال متنوعِ ریتمیک یکی از اسباب یک‌دستی نسبی این آلبوم است، علی‌رغم اشاره‌های فراوانش به سبک‌های گوناگون؛ البته اگر از ترانه‌های غریبه‌ی "معشوق دولاچنگ" و "حجله" چشم بپوشیم. حفظ منطق خلوت سازبندی (متشکل از سازهای ملودیک گیتار، نی‌انبان، و عود، با تأکید بر دوتای اول) در هم‌نشینی با حضور سنگین درامز هم یکی دیگر از اسباب این یک‌دستی است.

باری، «میز دوتایی»، در تناسب با تصویری که از بوشهر در سَر دارد،نتیجه‌ی آمیزش رنگارنگ و یکپارچه‌ی فرهنگ‌های موسیقایی گوناگونی است که شاید ترجمان موسیقایی این تصویر نویافته از بوشهر باشد: در مقام دشتی شروع می‌شود (ترانه‌ی "میز دوتایی")، اشاره‌هایی به بعضی از سبک‌های موسیقی حوزه‌ی کارائیب دارد ("لیلی")، رگه‌های پررنگی از موسیقی بعضی از اعراب جنوب ایران در آن هست ("لیلی"، "هوار")، در ملودی‌پردازی گیتار از موسیقی جَز می‌گذرد ("هوار")، به موسیقی راک و الکترونیک سرک می‌کشد ("جهاز جنی")، و بالاخره، پیش و بیش از همه‌ی این‌ها، مُدام بر «بوشهری» بودنش تأکید می‌کند.

 


۱- در سال‌های اخیر، شهر رشت هم دستخوش چنین نگاه‌هایی بوده است.
۲- عنوان این شماره «بوشهر: دروازه‌ی مدارا»ست. نویسنده‌ی متن دفترچه‌ی آلبوم میز دوتایی هم صریحاً بوشهر را «شهر مُدارا» می‌خواند.
۳- هرچقدر این محصولات فرهنگی متأثر از این میل و «ترند» هستند، خود آن را بازتولید می‌کنند و پدیدآورنده‌ی «ترند» هم می‌شوند.
۴- در این میان، نوستالژی دهه‌های شصت و هفتاد میلادی (چهل و پنجاه شمسی) هم گه‌گاه خودی نشان می‌دهد؛ مثل اقبال پوسته‌ای به خرده‌فرهنگ بوهمیایی، یا استفاده از المان‌های گرافیکی دهه‌ی پنجاهی در هویت بصری این آثار.
۵- تعلق این ترانه به آن جریان فراگیر به خوبی هویداست: استفاده‌ی افکتیو از صدای شُتر در یک بستر فضاسازانه‌ی الکترونیک و خلسه‌وار، اشاره به «جن‌زدگی» و «مراسم زار»، و استفاده از زنبورک، یادآور فیلم سینمایی «اژدها وارد می‌شود»و موسیقی متن آناست.
۶- این سه ترانه، تا لحظات پایانی، از فرم واضح، ساده و سرراستی پیروی می‌کنند، اما در انتها ناگاه تغییر فضا می‌دهند و شبیه به یک بداهه‌خوانی و بداهه‌نوازی خارج از فرم پیشین می‌شوند که در آن‌ها اثر چندانی از آن‌چه پیش‌تر آمده به گوش نمی‌رسد. این بخش‌های افزوده بی‌تأثیر از «یزله» نیستند.

برای خرید و دانلود آلبوم میز دوتایی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

22 شهریور 1399
بالا