بر تلاشهای پیدرپی و بههرگونهای در رسیدن به هدف چه نامی بگذاریم؟ بگوییم آزمون و خطا. کوششهایی که یا به نتیجهای میرسند و یا تکلیف را مشخص میکنند که راهگشا نیستند. مسیرِ آهنگسازیِ کاوه پیمان در «بیدارشو» هم از این جنس است؛ آزمونوخطا در مقولههایی چون فرم، هارمونی و شیوهی گروهنوازی.
در سی دقیقه موسیقیای که کاوه پیمان در «بیدارشو» پیشِ رو میگذارد، کفهی بخشِ سازی سنگینتر از تصانیف است. نه از آن جهت که بخشِ بیشتری را به خود اختصاص داده، بلکه از آن روی که میتوان بر اجرای نسبتاً تمیزِ گروهِ سازی، در لحظاتی که دقت و یکپارچگی گروه را میطلبد، دستِکم تأمل کرد. مثالش را هم در ”چهارمضراب“ و هم در ”مقدمه“ میشنویم. در تصانیف هم باز برگِ برنده بخشِ سازی است؛ چراکه بر صدای خوانندهای که از دایرهی محدود صوتیاش، یکیدو بار، بیرون میآید و مهارت دندانگیری هم رونمیکند نمیتوان تکیه کرد.
به آهنگسازی بپردازیم، جایی که برای تلاقیِ فن و سرعت، پیمان به هر دری میزند؛ ایدههایی که فرصتی برای پخته شدن نمییابند و مدام در حال تغییرند؛ رفتارهای ملودیکی که انگار قرار است به بافتی چندصدایی منجر شود، اما تبدیل شده به ملغمهای صوتی که، در آن، هر سازی کار خود را میکند و در میانش، تنها، خط اصلی ملودی گم میشود. در اینجاست که لحظاتِ تأملبرانگیزِ آهنگسازیِ پیمان، در زیر این بافتِ شلوغ، کمرنگ میشود.
«بیدارشو» از جنبهی دیگری هم ضربه میخورد. این پیکرهی موسیقایی پر است از وصلهپینه، که نه با تبحر، بلکه با کارنابلدی به یکدیگر دوخته شدهاند. چه در رفتارهای ملودیک، که پیمان میکوشد شیوهی آهنگسازیِ پرویز مشکاتیان را تقلید کند (که البته به وضعیتِ یادشده دچار شده) و چه در انتخاب و بهکارگیریِ قطعات (مانندِ قطعهی ”چکیده“، که تکهتکه شدهی دو قطعهی ”چکاد“ و ”دخترک ژولیده“ است). برای آلبوم، این وصلهپینهها لباسی شدهاند که در آن نه از زیباییِ پارچههای بریدهشده چیزی مانده و نه این دوخته جنسِ دندانگیری شده است.
با این اوصاف، آن آزمونوخطای پیمان در آهنگسازی راه به کجا میبرد؟ هیچکجا. تنها تبدیل شده به قالبی برای ریختنِ هرآنچه که در دسترس بوده؛ دریغ از یک دودوتاچهارتای منطقی، تا اثر به این ملغمهی موسیقایی تبدیل نشود.
برای خرید و دانلود آلبوم بیدار شو به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.