شواهدی برای خوانشپریشی (Dyslexia) موسیقایی
خوانشپریشی نوعی ناتوانی است که در آن مغز توانایی پردازش کلمات مکتوب را ندارد؛ حتی زمانی که شخص آموزشهای لازم را برای خواندن دریافت کرده باشد. دربارهی دلایل زیربنایی این ناتوانی بحثها در جریان است اما نظریهی رایج این است که افرادِ دچار خوانشپریشی در «پردازش واجی» (Phonological processing) مشکل دارند؛ یعنی در توانایی اینکه یک نماد را به صدایی گفتاری مرتبط کنند. تشخیص خوانشپریشی دشوار است اما گمان میرود تا ۱۰ درصد جمعیت با آن دستبهگریبان باشند.
در سال ۲۰۰۰ نیل گوردون عصبشناس کودکان ایدهی خوانشپریشی موسیقایی را طرح کرد. شواهد حاکی از این بود که بخشهای متفاوتی از مغز درگیر خواندن نت موسیقی و متن مکتوب هستند. این ایده که خوانشپریشی میتواند خواندن نمادهای غیرزبانی را هم تحت تاثیر قرار دهد ایدهی جدیدی نیست. مثلاً حسابپریشی (Discalculia) یعنی ناتوانی و دشواری در خواندن و درک نمادهای ریاضی. تحقیقات جدیدتر نشان میدهد که خوانشپریشی و حسابپریشی دو نقص جداگانه با علل متمایز هستند. اگر مغز نمادهای ریاضی و متنی را جداگانه پردازش میکند، چرا نمادهای موسیقی اینطور نباشند؟
خواندن نت موسیقی فعالیتی گسترده در مغز است؛ یعنی بخشهای بسیار و متفاوتی از مغز به صورت همزمان درگیر هستند. این شامل بخشهای موتوریک، بصری، شنوایی، سمعیبصری (Audiovisual)، نواحی قدامی و جانبی هردو نیمکره و نیز مخچه است و باعث میشود خواندن موسیقی واقعاً فعالیتی در کل مغز باشد. حتی خواندن یک نت تکی هم این سیستم کلی را فعال میکند. اگرچه خواندن متن و نت موسیقایی در بهکارگیری بعضی بخشهای مغز مشترک هستند اما عمدتاً دو فعالیت مستقل هستند و الگوی فعالسازی برای خواندن نت موسیقایی و متن در گسترهی مغز متفاوت است.
آسیبهای مغزی مخصوصاً اگر گسترده باشند احتمال دارد هردو توانایی خواندن متن و نت موسیقایی را مختل کنند. اما در مواردی که آسیب محدود بوده، یک سیستم مختل شده و دیگری آسیب ندیده است.
مواردی که در آنها آسیب مغزی به شکلی متفاوت بر زبان و موسیقی اثرگذاشته قرنها است که برای محققان جذاب است. قدیمیترین گزارش از فردی که قادر به تکلم نبوده اما میتوانسته آواز بخواند متعلق به سال ۱۷۴۵ است. نمونهی جدیدتر آهنگساز روس ویساریون شبالین است که پس از یک سکتهی مغزی توانایی زبانیش را از دست داد اما همچنان میتوانست آهنگسازی کند. حتی در مواردی گزارش شده که بیمار قادر نبوده زیروبمی را بخواند اما ریتم را میخوانده است.
تحقیقات دربارهی خوانشپریشی موسیقایی هنوز به نتیجهی قطعی نرسیده است. شناخت این ناتوانی میتواند کمک کند تا بفهمیم چرا برخی موسیقیدانها بهخوبی نت میخوانند و برخی دیگر نه.