موسیقی جهانی، برچسبی از رده خارج در فضای جهانیشدن
برای اولین بار پس از دههی ۱۹۹۰ بازار موسیقی در جهان رشد قابل توجهی را تجربه میکند و بر اساس آمار IFIP فروش موسیقی در سال ۲۰۱۷ با بیش از ۸ درصد رشد به 17.3 میلیارد دلار رسیده است. اما این افزایش فروش در بعضی مناطق خاص از جهان را خوب نشان نمیدهد. مشخصاً موسیقی پاپ در آفریقا از هنرمندان مستقل سرسختی بهره برده که عمدتاً آثار خود را از طریق شبکههای اجتماعی مثل Mdundo عرضه میکنند.
همچون شرکت سونی که طی سالهای اخیر سرمایهگذاری چشمگیری در آفریقا داشته است، غول بزرگ دیگر یعنی یونیورسال میوزیک هم توجه خود را به هنرمندان آفریقایی معطوف کرده. اما این رویکرد جدیدی نیست.
بیش از پنجاه سال پیش هم مجموعهی بزرگ EMI شرکت EMI نیجریه را تاسیس کرد و پس از آن بسیاری از آثار موسیقی نیجریهای عنوان شرکتهای غربی مثل His Master’s Voice ، Parlophone یا Polydor را به همراه داشتند. در خارج از آفریقا هم شرکتهای RCA، Columbia و Odeon Records آثاری از هنرمندان بومی و نیز آثار غربی را در برزیل، فیلیپین و هند منتشر میکردند.
در اوایل دههی ۱۹۶۰ قوم-موسیقیشناس آمریکایی رابرت ای. براون اصطلاح «موسیقی جهان» را برای توصیف آثار هنرمندانی وضع کرد که با آنها در آسیا، آفریقا و اندونزی کار میکرد. این اصطلاح در موج گستردهی دههی ۱۹۸۰ به عنوان راهی برای فهرستکردن و فروش موسیقیهای غیرغربی، سنتی و محلی اوج گرفت.
اما این عنوان، امروز در فضای پساجهانیشدن موسیقی پاپ چه کاربردی دارد؟ پاسخ مطمئناً این است که کاربرد چندانی ندارد؛ اما همین امروز هم میتوانید به یک فروشگاه سطح بالای موسیقی بروید و درکنار قفسههای بلوز و کانتری مجموعهی فوقالعاده متنوعی را ببینید که با عنوان «موسیقی جهان» منظم در کنار هم قرار گرفتهاند. در سالهای اخیر دربارهی این مساله بحثهای مفصلی در میان قوم-موسیقیشناسان درگرفته است. حتی از ۱۹۹۵ جیمز پورتر تذکر داده که تعریف موسیقی جهان به عنوان موسیقی غیر غربی مشکلساز است چون موسیقی هنری ساختهی غربیان را از شمول خارج میکند.
در حیطهی بحثهای عمومیتر دیوید بیرن در مقالهای در نیویورک تایمز در ۱۹۹۹ با عنوان «از موسیقی جهان متنفرم» این اصطلاح را با عباراتی از این قبیل توصیف کرد: «عرضهی موسیقی هنرمندان به عنوان چیزی غریب و خارجی و به نوعی بیربط به زندگی خود ما».
این اصطلاح اما از هرگونه ارتباط با فرهنگ و مکان طفره میرود. حتی موسیقی رپ هم مجموعهی گستردهای از ژانرهای فرعی دارد که همه محلی هستند اما تنها در حیطهی موسیقی غربی شناخته میشوند. «موسیقی جهان» همچنین یک عنوان کلی و گنگ است که موسیقی تلقیفی ساختهی غربیان و موسیقی هیبریدی را شامل نمیشود.
پس چه کنیم؟ علاقهی غرب به موسیقی غیرغربی بهشدت در حال افزایش است. امروز شرکتهای موسیقی باید درک کنند که وقتی ژانرهای فرعی موسیقی غربی باز به ژانرهای فرعیتر نیاز دارند، موسیقی نقاط دیگر جهان نیازمند تعریف و بازاریابی دقیق هستند تا هنرمندان خالق آنها را به خوبی نمایندگی کنند.