آهنگساز، کمانچه، سهتار: سهراب پورناظری
آواز: همایون شجریان
سوپرانو: دلنیا آرام
تار: تهمورث پورناظری
سنتور و بمسنتور: مهیار طریحی
بربت: آزاد میرزاپور
بمتار: آزاد میرزاپور، پیام جوانی
دف: حسین رضایینیا
تنبک، کوزه، کاخن، ضرب زورخانه: آیین مشکاتیان
کاوال (شمشال): عثمان آکتاش
دودوک: آرشاک ساهاکیان
دیوان: سهراب پورناظری، بوراک آی تاچ
دهل، بندیر، اربان، داربوکا: عمر آرسالان
سرنا: عمره سینانمیش
ویولن: استفانی بیبو، سارا چازین، تینگ تینگ گو، فیلیپ برزینا، کیتلین مکشری، کشی الیوت
ویولا: اون باتمر، کیت لارنس، الکساندر ولونوت، ایو بوکولیت
ویولونسل: آتنا اشتیاقی، سمسون ونلون، جیمزجافه، گابریل بیستلین
کنتراباس: رابرت مککارتی
کلارینت: شوکرو کاباجی، آرشاک ساهاکیان
فرنچ هورن: کاتلین اسمیت فرانکلین
گیتار: کنک [جِنگ] اردوگان
گیتار بیس: آرین کشیشی
صدابردار: آدام مونوز، غلامرضا صادقی و اورگور اوزجان
استودیو: فنتسی، بارانا و موزیک آدا
میکس و مستر: غلامرضا صادقی
ناشر: تهران، بارانا
تاریخ انتشار: تابستان 1397
شنونده1 در همان قطعهی اول با شنیدنِ کنار هم قرارگرفتن عناصر «موسیقی ایرانی» و «غیر ایرانی» متمایل میشود در ذهنش بر «ایران من» برچسبِ یک موسیقی نو و تلفیقی را زند. مختصات این «موسیقی ایرانی» و «غیرایرانی» در ذهن شنونده به همین کلیترین مفهوم این دو کلمه است. هرآنچه که بتواند بازنمایی از ایرانی بودن در ذهن شنونده کند ـ همچون تحریری از آواز «موسیقی ایرانی»، «یک ریتم کردی»، صدای یک ساز «محلی» و غیر شهری، اشعارِ به زبان فارسی ـ در ذهن شنونده به همان قطب ایرانی تعلق دارد.
از سوی دیگر در ذهن او سبک خوانندگیِ «کلاسیک»، «اپرایی»، «کلیسایی» و «روحانی» خوانندهی زنِ اثر، ارکستر زهی همراهی کننده و سازهای «غیرایرانی» در قطب مقابل قرار میگیرد. ملودیها نیز در همین اشکال کلی با برچسبهایی همچون «ملودی ترکی» (چه ترک ایران و چه آذربایجان و ترکیه)، «ملودی کردی»، «ملودی خراسانی»، «ملودی ایرونی»، «ملودی مدرن»، «ملودی غربی» و «ملودی کلاسیک» در دو سر طیف تقسیم میشوند.
در شرایطی که «موسیقی دستگاهی» حامیان و بستر اجرای خود را از دست داده و دچار بحران مخاطب است2 «ایران من» میخواهد حامیان تازهای را بهوسیلهی جذب مخاطبان طبقهی متوسط بیابد. این حامیان جدید متمایلاند از محصولات موسیقایی استفاده کنند که مانندِ محصولاتی هستند که در اروپا و آمریکا وظیفهی تولید تمامی مراحلشان بر عهدهی کمپانیها و ناشرین صوتی موسیقی است.
با این حال در ایران این راهحل برای یافتن حامیان تازه در نبود صنعت موسیقی2 همچنان ناکام میماند و منجر به تولید آثاری دورگه میشود. ترکیب و تلفیق گونههای موسیقایی یکی از مهمترین تکنیکهای صنعت موسیقی برای تولید محصولات جدید و پدیدآوردن گونههای تازه است. اما استفاده از این تکنیک در نبود زیرساختهای لازم خود صنعت موسیقی عملاً شرایط معلقی را برای شنونده و موسیقیدان بوجود میآورد.
در این شرایط موسیقیدان نمیتواند با قاطعیت موسیقی خود را با شرایط تولیدی جدید وفق دهد و اثری یکدست را تولید کند. شنونده نیز با صنعتیشدنِ موسیقی راحت نیست و میخواهد کماکان موسیقی را بشنود که «از دل برآمده» و «آلوده به پول» نیست، درحالی که هوسبازانه نیز از موسیقیدان طلب محصولی تازه میکند.
در پایان میتوانید بخشی از «مقدمهی قلاب و آواز قلاب» را بشنوید.
1 – منظور از شنونده در کل متن شنوندگان عام هستند و گزارههای آمده برای آنها معطوف به شنوندگان حرفهای (موسیقیدانان، منتقدان و پژوهشگران موسیقی) نیست.
2 - برای اطلاعات بیشتر در این موضوع نک. به معرفی آلبومهای دیوار و چین و رها در باد.
3 – صنعت موسیقی (Music Industry) بر مجموعهای از رسانهها، نشریات، ناشرین مکتوب و صوتی، سیستم بازاریابی و فروش محصولات، و قانون کپیرایت استوار میشود که در ایران چنین زیرساختهای بسیار ضعیفاند.
برای خرید و دانلود آلبوم ایران من به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.
24 شهریور 1397
دیدگاهها
علی 5 سال پیش(10 آبان 1397 ساعت 02:08)
سلام
تازه با سایت آشنا شدم از قالب سایت خوشم میاد. و نقدیکه برای این آلبوم زیبا نوشته شده رو دوست دارم.
دو ترک اول فوق العاده ترین اثرهای این البوم هستن و تقریبا با قطعه من کجا باران کجا آلبوم کامل میشه و عملا نیازی به ترک های بعدی نیست به نظرم.
متشکرم.