سپیدار خوب شروع میشود، با جملهای خبری و ملیح، با سونوریتهای جاندار و دلنشین (صدای ساز متبسم همیشه ـبهویژه در آثاری که به عنوان نوازنده حضور داشته استـ جلبِتوجهکننده و تزئینکنندهی صدای ارکستر بودهاست). سلامت جملههای اول، شنونده را امیدوار میکند که شاید در پی، با کاری نه مرسومِ امروز، که شنیدنی روبهرو خواهد شد. دریغ که این روند به زودی با سپیدار به درازایی حوصلهسربر و بینکته و تکراری بدل میشود. تکرار مداوم و چهارده دقیقهای یک تم ریتمیک که هیچ سلیقهی آراستهای برای تغییر و تبدیلش نیست و جملههای وصلکنندهی بسیار تکراریتر: ریتم گریلیوار و چهار دولاچنگ ربطدهنده که چهارده دقیقهی تمامنشدنی را میسازند (مقایسه کنید با یکربع از ساز شهناز که حداقل در همین زمان، پیِ جریان سیال تکرارنشوندهی ذهنش را میگیرد و میزاید و جاری میکند).
از ایستهای قابل پیشبینی و ضربیکردن گوشههای ردیف که ایدهای کهنه و نخنما و قابل پیشبینی است بگیرید تا ورسیون دستبستهای از «در قفس»ِ صبا، که ذوقی چنانتر از تلاشهای نوازندگان قبلی برای ارایهی شنیدنیتری به دست نمیدهد.
و باز دفترچهی ناشر به قلمفرسایی گنگ و رمانتیک و جلوافتاده از شنونده مزین شده است و بار دیگر این پرسش را پیش میآورد که چنین متونی همراه کار موسیقی چه اثری بر چه شنوندهای میگذارد؟
متبسم با سپیدار نه جلو رفته نه عقب. نه عمیقتر از آنچه بوده، شده است و نه سطحیتر. تنها در عرضِ کمعمقِ کممساحتی همچنان کاری منتشر کرده است تا یادآور شود که تزریق واکسن یادآوری به خلق ظاهراً کارآمدتر است از کار فراتر از بضاعت زمانه کردن.
برای خرید و دانلود آلبوم سپیدار به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.
05 مهر 1396