گاه ناگزیریم به پذیرش شکست و ناممکنی حدوث یک رویا. رویای آرام گرفتن شعر نو در کنار موسیقی کلاسیک ایرانی انگار یکی از این رویاهای ناممکن است. آن چند استثنای نیمهموفق را هم که مثال بزنیم، میبینیم که آنچه باعث توفیق نسبی آنها شده، تأکید بر جنبههای شبیهتر آن اشعار با شعر کلاسیک، و از سوی دیگردورتر شدن موسیقی کلاسیک ایرانی از ویژگیهای مثالی خود بوده است.
در «سرود مرد سرگردان»، تا جایی که آواز وارد کار نمیشود، موسیقی آزادانهتر و در تناسبی بیشتر با فضای شعر شاملو جریان مییابد. چالش اصلی –درآمیختن خود شعر با آواز- که رخ مینمایاند، همهی سرگردانیها رخ مینمایانند. آواز اگر میخواهد «ایرانی» باشد، باید به همان ویژگیهای رایج آواز ایرانی رجوع کند: تکنیک، نوع صداسازی، نوانسها، و بالاخره تحریر، این عنصر فعلاً جداناشدنی آواز ایرانی. بنیان ریتمیک ملودیها، هرچقدر زیر لایهی چندصدایی و تنوع رنگهای صوتی نسبتاً نو و افههای غریب پنهان شوند، همگام با غزل و قصیدهاند. شاید همین است که باعث میشود جملات آوازی به شدت به قرینهسازی در دل شعری متمایل شوند که از نظر ظاهری و فرمال چندان قرینهپرداز نیست؛ مانند تکرار «ای کاش که دست تو نوازش نبود/ پذیرش نبود/ و بخشش نبود» که باعث میشود حتی تعداد مصرعها زوج شوند، یا بکوشند که شعر شاملو را به یک شعر کلاسیک نزدیک کنند؛ مانند وارونه کردن ترتیب یکی از شعرها و نزدیک کردن قافیهها به هم و تأکید روی آن1، و درنتیجه از بین بردن تعلیق شعر اصلی با این جابهجایی؛ یا فرار از عدم تقارن وزنی یا قافیهای با تحریرگذاری در انتهای مصرعهایی ناهمقافیه یا ناهماندازه با مصرع پس یا پیششان، و در مقابل، اجرای مصرعهای همقافیه و کوتاهتر بدون تحریرگذاری؛ تا احتمالاً به نظم آشنای مصرعهای متوالی شعر کلاسیک نزدیکتر شوند.
شاید باید پذیرفت که شعر نو، دستکم از آنگونه که در این اثر میشنویم، مشتاق همآغوشی با یار وفاداریست که به همان اندازه جسارت رهایی از دلبستگیهای پیشیناش را داشته باشد.
1- این بند از شعر، به جای آنکه در انتها خوانده شود، در ابتدا خوانده میشود: میان خورشیدهای همیشه زیبایی تو لنگریست/ نگاهت شکست ستمگریست/ و چشمانت با من گفتند که فردا روز دیگریست.
برای خرید و دانلود آلبوم سرود مرد سرگردان به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.
15 اسفند 1397