نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

«یادداشتی به مناسبت اولین سالگرد تأسیس نُویز» نویسنده: دبیران نویز

Untitled

«نُویز» یک نیاز فرهنگی بود. برای دیده‌شدنِ موسیقی‌های «نو متولد شده» که مناسب حال‌شان دیده نمی‌شدند. وقتی کاری منتشر می‌شد یا یکسره سکوت بود یا غیبت یا تمجید و گاهی هم به غرض کوبیدنِ از اساس. نقدی که بر پای خودش بخواهد نکته‌ای در کارِ یک تازه‌کار ببیند بی‌آن‌که رفیقش باشد یا دشمنش، نبود.

حالا نه که «نُویز» آمده باشد و گلستان کرده باشد، نه، اما اثرش این شد که نقد و مرورِ یک اثر، از پیش تعیین‌شده نیست، مثل یک هدیه‌ی نامنتظر است که هنرمند و کار در آن، چه نیشگون گرفته شده باشند، چه تمجید شده باشند، از نگاهی مستقل و خارج از محفل‌های حمایت یا تخریب، دیده می‌شوند.

موسیقی‌دان‌ها ـ ما ـ ورزیدگی قفا خوردن و دوباره بلند شدن را در این تنبل‌خانه نداشتیم، نداریم. عادت به تمجید دائمی کرده‌ایم و قهر دائم. چون قدر ندیده‌ایم، مثلاً از دستگاه، همه باید مراعات هنر و بی‌هنری‌مان را بکنند، هم‌خانه‌ی هر امر مقدسی که هیچ اما و اگری را نمی‌پذیرد. غره به سازه‌ای که بُنجل است، اما چون خرجش بالا بوده و با نَداری پول صرفش شده، نباید قُزمیت تلقی شود و سکوت در مقابل ناسازی‌اش، احترام به بی‌ریاییِ سازنده‌ی نابلدش تلقی می‌شود.

هر اثر ناسازی آلودگی صوتی بی‌مصرفی است که نقدش می‌تواند در دل سازنده‌ی بی‌تأملش شک برانگیزد.

هر اثر سرپایی نماد تولد نویدبخشی است که نقدش می‌تواند در دل سازنده بذر زمستانی را تا بهار صبور کند.

هر شاهکار موسیقایی جشن پرشکوهی در جامعه است که نقدش می‌تواند به تفسیر زاویه‌ای پنهان از زوایای ناپیدای اقیانوسش نائل شود.

در کفه‌ی دیگر، تشخیص نیم‌شب و فجر از ذوق سرمازده‌مان سخت شده و عرصه‌ی یکسر دوستانه‌ای را به مرزبندی‌های دوست و دشمن فروکاسته‌ایم. بسا کارها، کارستان‌ها که نادیده پشت غبارِ های و هویِ از رمق‌افتادگانِ این عرصه خاک مرده می‌خورند، و بسا خزف‌های بازارشکن که خون به دلِ لعل کرده و چشم بازار را کور کرده‌اند و بسا طرفِ کُله کژ نهاده‌های تند نشسته‌ی بیگانه با آیین سروری.

«نُویز» هم‌پایه‌ی موسیقی‌هایی که در فضای کنونی ایران نوشته می‌شود همراه خواهد بود، همان‌طور که شما با مضراب تقریر می‌کنید، اهل نقد هم با قلم پایه می‌گیرند. هیچ‌کدام سرِ از دیگری نیست.

29 آذر 1397

ارسال دیدگاه


بالا