از همان آرشهی نخست آلبوم «از یاد رفته» یک چیز کاملا مشخص است: گذشته هرگز برنمیگردد. مهم نیست نسبت ما با یک سبک یا دورهی پسِ پشتِ تاریخ مانده چیست. هر چه که باشد، گذشته دیگر گذشته و بازگشتناپذیر است، همانطور که خاطرههای ازیادرفته تنها در هیأت خاطره بازمیگردند نه خودِ رویداد. عصر طلاییِ رادیو و موسیقیای که به میراث گذاشت هنوز در میان موسیقیدوستان محل توجه است، بنابراین، عجیب نیست که کسانی از این میراث چیزی بنوازند یا بخواهند قطعهای یا برنامهای به آن سبک از خودشان بسازند و بنوازند. حتا شیوش صدای ویلن، در آغاز بخش ماهور، به روشنی میگوید با نوعی نگاه ناهمزمان به کارگان روبهروایم. بهخصوص، هنگامی که آوازهای میانِ ترانهها را میشنویم، قطعی است که قطعاتی از کارگان آن عصر طلایی با میانوندهایی امروزین به هم وصل شده است؛ تکنیک، جملهپردازی (خواه از آنِ نوازندهها و خواه خواننده)، جنس صدا و لحن بیان خواننده و مانندشان این را گواهی میدهد. بگذریم که انتخابها برای فرم برنامه چندان همخوان نیست و باز با خوانش امروزی از توالی تصنیف و آواز (قطعهها و تصنیفهایی از آهنگسازان مختلف و حتا گاه از سبکهای متفاوت) همخوانتر است تا برنامه در دورهی ساخته شدن این آثارِ از یاد رفته و نرفته.
حتا، در برنامهی دوم (ابوعطا)، که به دلیل صدادهی ارکستر به خاطرهی یادشده کمی نزدیکتریم، تنظیم قطعات و آنچه پیانو مینوازد (مخصوصاً لحظهی آغازِ "راز ستاره") باز همچنان مُصر و سماجتآمیز یادآوری میکند که در ناهمزمانیای بهراستی برنگذشتنی به سر میبریم. ساختمانِ تصنیف "شمع طوفان"، ساختهی مزدا انصاری، یکی از معدود کسانی که هنوز در هوای آن دوران موسیقایی سخت خاطرهانگیز گام میزند، نیز همان را مینمایاند که در ویژگیهای جایجای این آلبوم میتوان رد پایش را جست. کافی است آن را با «اشکوآه» مرتضی محجوبی مقایسه کنیم (نه از سر سنجش عیار هنری و ارزشگذاری هنری، بلکه تنها به جهتِ درک تفاوتهای شکلی، فقط نگاهی به بخشهای آغازین بیندازیم) و آنگاه پیببریم تا چه اندازه عواملِ بیرونیِ تاریخی بر ارادهی معطوف به بازگشت ما مسلط است و نتیجه هر چه کنیم تا چه اندازه مقهور حضور زمانهی ما است.
برای خرید و دانلود آلبوم از یاد رفته به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.