سالنامه در میان آثار فیاض، بیش از همه در مسیرِ «در گذر» است. علاوه بر مشابهت در فرایند آهنگسازی و نوعِ کنار هم نشاندنِ و برخورد با مواد و مصالح موسیقی، حضور صریحِ برخی نقشمایههای «در گذر»، مدگردیهای متنوع، استفاده از نوازندگانِ گروه در مقامِ خواننده و ساختار کلی مجموعه، این همانندی را پررنگتر میکند.
اما سه ویژگیِ خاص را میتوان در سالنامه متمایز کرد:
نخست تلاش برای رسیدن به غایتِ ضخامت صوتی ارکستر ایرانی؛ مشابهِ آنچه که گوستاو مالر با ارکستر سمفونیک در سمفونی هزار به آن رسید و فیاض، مترجم کتابی دربارهی مالر در آغاز دههی هفتاد، خودآگاه یا ناخودآگاه چنین سودایی را در سمفونیِ خود، سالنامه، زمینی کردهاست. ساختارِ کلان سالنامه شستهرفته است: همچون یک سمفونیست در سه موومان. ترکیببندیِ صوتیِ سالنامه را نیز در طبقهبندی، میتوان شیوهی چاووش به حساب آورد و مهمترین وجه ممیزهی آن در مقایسه با آثارِ این نوع گروه سازهای ایرانی، همان مسألهی بافت است. دیگر مشخصههایِ کار فیاض، در اینجا همه در خدمتِ حجم و لایهبندی موسیقی هستند. مثلاً روند مدگردیها چندصدایی پیش میروند و در بخشهای مختلفِ ارکستر پخش شدهاند. به همین دلیل گذر از یک مد به دیگری، مرزی نامرئی دارد. لذا اگر در اثری همچون «بامداد»ِ متبسم، تعداد نوازندگان و سازهای ارکستر در آن روزگار به نظر شگرف و سترگ میآمد در اینجا لایهبندیِ متکثر موسیقیست که جلوه میکند. از این حیث موسیقی در برخی از لحظات، شلوغ به نظر میرسد اما این شلوغی نه محصول و زادهی صوتیِ موسیقی بلکه هویت این اثر است.
دو ویژگی دیگر، یکی استواری، یکپارچگی و انسجامِ اندیشهی موسیقاییِ پسِ سالنامه است و سه دیگر تراژیک بودنِ جهانیست که خلق شده. ویژگی دوم، در بسط و گسترش پیچیده و فکرشدهی ایدهها در تمام طول اثر رخ مینماید. شروع تصنیف (بخش سوم و پایانی) حجت روشن این خصیصه است؛ آنجا که پس از نیم ساعت موسیقیِ روایتگر و پر رویداد، از تمی آشنا از بخشهای قبل تصنیفی برمیآید و میشکفد. سرانجام بار تراژیک موسیقی، که نه فسرده و خموده بلکه غمیست پویا و اندیشناک، پاشیده بر تمامی نغمههای مجموعه، که تیرِ نافذش در نقطهی پایانیِ اثر و در آن آهِ فریادگون به نشانه مینشیند.
کلاسیک ایرانی سعید یعقوبیان آهنگسازی گروه نوازی چند صدایی سالنامه محمدرضا فیاض
برای خرید و دانلود آلبوم سالنامه به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.