نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

دسته بندی: کلاسیک ایرانی


Hamraze Eshgh 2

در سایه‌ی تألیف

نویسنده: دلارام مهدیقلی

«همراز عشق» را می‌توان برداشت دلخواه آهنگساز از حافظه‌ی موسیقی دستگاهی‌اش دانست و آن را یک اثر «شخصی» قلمداد کرد. این اثر با چهارمضرابی در شوشتری شروع شده، به اصفهان رفته و سپس در دشتی پایان می‌یابد. آوازْ نقش اول را داشته و بخش سازی را، جز در ساز و آوازها که یک ساز تنها مثل تار یا نی آواز را همراهی می‌کند، بیش‌تر به صورت گروه‌نوازی می‌شنویم.

بیایید فارغ از کیفیات اجرایی، فرض کنیم مؤلفان در تألیف یک اثر و ارائه‌ی آن به بازار، به‌طور پیش‌فرض یا می‌خواهند حرفی نو در دنیای موسیقی بزنند، یا به پاسداشت و بازنوازی آثار پیشین بپردازند. «همراز عشق» اما نه تماماً به بازنوازی عینی می‌پردازد و نه حرفی نو برای گفتن دارد و همان‌طور که گفته شد، یک برداشت «شخصی» است. انتشار این برداشت‌های شخصی از موسیقی دستگاهی شاید حاصل سال‌ها تفکر اسطوره‌پرور و اسطوره‌پرست جامعه‌ی مخاطب این موسیقی باشد که انتشار و پا نهادن در مسیر و جای پای اسطوره‌ها را مهر تأیید موسیقی‌دان شدن و هدف والای تألیف می‌داند و نوآوری را وابسته به شکستن مرزهای موسیقیِ همان اسطوره‌ها، و نه گذاشتن تکه آجری جدید بر دیوار این موسیقی. این تعریف از نوآوری را هم اما، تمام و کمال در «همراز عشق» نمی‌شنویم. اثر سرشار است از ملودی‌های وام‌گرفته از ردیف و تصانیف قدیمی که تنظیم آن‌ها تنها با چندصدایی‌شدن و تغییر مُد صورت گرفته و این موضوع، حضور «بهزاد انصاری» را در نقش آهنگساز و تنظیم‌کننده بیش از پیش کم‌رنگ‌ می‌کند.

«همراز عشق» طرح‌کننده‌ی این سوال نه‌چندان غریب است که تا کجا می‌توان در مسیر ساختارِ رو به انجمادِ موسیقیِ دستگاهی پیش رفت؟ اگر بخواهیم فرآیند تألیف را ملزم به نوآوری بدانیم، حال که اجرای یک مجلس موسیقی دستگاهی با ساختاری کمابیش معین در ذهن مؤلفان شکل گرفته است، آیا نوآوری تنها به تغییر مد و افزایش یا کاهش لایه‌های صوتی، و درحقیقت پرداختن به نقاط ضعف موسیقی دستگاهی محدود است؟ و اگر قید این نوآوری را بزنیم، جامعه‌ی مخاطب چند سال و با چند آلبوم دیگر حاضر به شنیدن این ساختار است؟

برای خرید و دانلود آلبوم همراز عشق به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2
14 اسفند 1400
Majara 1

قطعاتی با محوریت تار

نویسنده: نیما نوری

آلبوم «ماجرا» از ۹ قطعه تشکیل شده که ساز تار در آن‌ قطعات نقش اصلی را برعهده دارد و جز یک قطعه که در آن از کمانچه نیز استفاده شده، باقی قطعاتِ آن یا به‌صورت تکنوازی تار و یا همنوازی تار و سازهای کوبه‌ای هستند. تقریباً نیمی از سی‌ویک دقیقه‌ی آلبوم به قطعات ضربی و نیمی دیگر به قطعاتی با مترِ آزاد اختصاص دارد. دفترچه‌ی آلبوم اطلاعاتی در مورد ارتباط قطعات بایکدیگر دراختیار نمی‌گذارد، اما برخی از قطعاتی که از پی هم می‌آیند مرتبط هستند (مانند قطعات دوم و سوم)، و برخی دیگر بایکدیگر بی‌ارتباطند.

آلبوم ماجرا، علی‌رغم استفاده از سازها و اِشل‌های صوتیِ «سنتی»، با سنتِ قاجاریِ موسیقیِ ایرانی فاصله‌ی زیادی دارد؛ به‌این‌معنا که در آن عناصری نظیر شیوه‌ی بسط و گسترش‌ جملات، نحوه‌ی برخورد با اشِل‌های صوتی، سیرِ نغمگی، نقشِ درجاتِ اشل صوتی و ... ارتباط کمی با موسیقی ردیف-دستگاهی دارند۱. به‌نظر می‌رسد سه ایده‌ی اصلی در ساخت قطعات این آلبوم نقش داشته‌اند: تنوع ریتمیک قطعات و نیز تغییرات وزنی در طول هر قطعه، انتقال و تکرار یک یا چند جمله‌ی موسیقایی به بخش‌های مختلف یک اشل صوتی یا اشل‌های صوتی گوناگون (به عنوان مثال در قطعه‌ی «ماجرا»)، و رنگ‌آمیزی حسی قطعات به‌وسیله‌ی تغییرات آنی، کوتاه و گذرای اشلِ صوتی (به عنوان مثال گوش کنید به دقایق ۲:۳۰ تا ۳:۰۰ از قطعه‌ی «در رؤیای دشت»).

اما دست‌کم دو عامل به موسیقیِ حاصل از این ایده‌ها ضربه زده‌اند: نخست، اشکالات صدابرداری، میکس و مسترینگ در کنار کوکِ نادقیق، که از کیفیت صدادهی اثر کاسته است (برای نمونه به ثانیه‌های ۳۰ تا ۳۵ قطعه‌ی «خشت» و یا ثانیه‌ی ۴۱ قطعه‌ی «پیغام» گوش دهید). دوم، کمبود ظرایف اجرایی که اثرگذاریِ صدای ایجاد شده را کاسته است (به‌عنوان مثال گوش دهید به دقیقه‌ی ۳:۱۴ از «خشت» و فرود به شور که می‌توانست با روح بیشتری اجرا شود). توجه بیشتر به این دو نکته می‌توانست کیفیت نهایی این آلبوم را به طرز چشمگیری ارتقاء دهد.

 


۱- برای آشنایی نظری با شیوه‌ی برخورد موسیقی ردیف-دستگاهی با برخی از این عناصر نگاه کنید به مقاله‌ی «مقام دلکش» از آرش محافظ در فصلنامه‌ی ماهور ۵۳.

 

برای خرید و دانلود آلبوم ماجرا به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 1
30 بهمن 1400
Concerte Zemestan 1

بشنوید ای دوستان این داستان

نویسنده: نیما نوری

«کنسرت زمستان» از ایده‌هایی تولد یافته که پیشتر به خلق «عشیران» و «بزم دور» انجامیده بودند. وجه مشخصه‌ی این آثار، نگاهیست ویژه به مقولاتی چون مُدگردی، دور وزنی، تلفیق شعر و موسیقی، و فرم۱، که تلاش می‌کند علیرغم حفظ ارتباط با موسیقی دستگاهی، آثاری بیافریند تازه، بدیع و در عین حال آشنا.

از آنجا که دوسوم از زمانِ اثر به موسیقی غیرضربی اختصاص دارد، دو عنصرِ «پرهیز از تحویلِ کامل شعر» و «نگاه فراردیفی به مُدگردی» نقشی پررنگ در ایجاد تازگیِ ذکرشده دارند. در مورد نخست، تلاش شده تا با گلچین کردن ابیاتی از شعرای گوناگون در اوزان مختلف، از ملال‌انگیز شدن وزنِ آوازها پرهیز شود. از سوی دیگر علی کاظمی کوشیده تا با افزایش بسامدِ مُدگردی‌های ناآشنا یا کمتر آشنا، چند قدم جلوتر از پیش‌بینی‌های مخاطب حرکت نماید. نمونه‌ی درخشانِ این تدبیر را در میانه‌ی شیارِ «بیداد» می‌شنویم که مهدی امامی در یک دقیقه و همگون با معنایِ بیتِ

ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن

از فضای شوشتریِ همایون سُل آغاز کرده، با پرش به درجه هفتم به افشاریِ فا و بوسلیک اشاره می‌کند و با تحریری زیبا بر نوایِ دو فرود می‌آید. اما شاید وجه تمایز این اثر با آثار پیشینِ کاظمی در شیارِ «گردانیه» باشد که مملو از مُدگردی‌های نامتداول است. از جمله انتقال بیداد به نغمه‌ی فا، که به دلیل ویژگی‌های آکوستیک سازِ تار در کوکِ دو/سُل/دو فضایی غریب ایجاد می‌کند. او تلاش کرده تا با بهره از روش‌های جمله‌پردازیِ ردیف و ارجاع به جملاتِ آشنا، از غریبگیِ این تازگی بکاهد. البته شدت و بسامدِ این مدگردی‌ها گاه گردانیه را تا مرز سرگردانی کشانده و این پرسش را برمی‌آورد که حدِ بهینه‌ی این گردش‌ها کجاست.

آنچه از کیفیت این اثر به عنوان کالایی صوتی کاسته، کیفیت صدای آن، خصوصا در اوجِ آوازها است؛ اتفاقی که  ناشی از مشکلات ضبط صحنه‌ای‌ است. فارغ از این نقصان، «کنسرت زمستان» بزمی‌ست که جزئیات آن اندیشیده شده است. تلاشی‌ست الهام‌‌بخش برای احترام به میهمانان، و سرشار کردن اذهان‌شان از افکار و الحانی نو.

 


۱- برای توضیحات بیشتر به دفترچه‌ی آثارِ پیشین رجوع کنید. 

برای خرید و دانلود آلبوم کنسرت زمستان به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 4
16 بهمن 1400
Sale No Salam 1

ای کاش

نویسنده: نیما نوری

آلبوم «سال نو سلام» از نُه قطعه تشکیل شده و مشتمل بر دو بخش است. بخش نخست (۳۱ دقیقه) در چهارگاه و بخش دوم (۲۱ دقیقه) در ماهور است. این اثر بر پایه‌ی اشعاری از شعرای گوناگون شکل گرفته است، که همگی حول موضوع «سال نو» و «بهار» می‌گردند؛ ایده‌ای جذاب که می‌توانست به اثری دلنشین و کالای فرهنگی قابل قبولی منتهی شود. اما دریغا که اشکالات عدیده‌ی موسیقایی و غیرموسیقایی سرنوشت دیگری برای این آلبوم رقم زده است.

از دفترچه‌ی آلبوم شروع می‌کنیم که، اگرچه در نگاه اول رنگ‌آمیزی گیرایی دارد، اندکی دقت در آن اشکالات فراوانی را به چشم می‌آورد. به عنوان یکی از چندین و چند نمونه، بیت نخست شعری از فخرالدین عراقی با اشکالات نگارشی فراوان و بدین گونه نوشته شده است (به فاصله‌ها و نیم‌فاصله‌ها توجه کنید): «بیابیا که نسیم بهارمی گذرد / بیاکه گل زرخت شرمسار می گذرد». که باید به شکل: «بیا بیا که نسیم بهار می‌گذرد / بیا که گل ز رخت شرمسار می‌گذرد» نگاشته می‌شد.

با آغاز قطعه‌ی نخست و در ده ثانیه‌ی اول، ایده‌های متنوعی به گوش می‌رسند، که امیدِ اتفاق موسیقایی خوبی را ایجاد می‌کنند. اما، متاسفانه چند ثانیه بعدتر، دو نی با فاصله‌ی یک اکتاو به گوش می‌رسند که خارج می‌خوانند. این روند تا پایان آلبوم ادامه می‌یابد، و اگرچه در برخی لحظات ایده‌هایی متولد می‌شوند که امیدی در گوش و دل شنونده ایجاد می‌کنند (مانند ایده‌های ریتمیک جذاب ابتدای شیار سوم و یا استفاده از ساز بالابان در بخش‌های پایانی)، اما متأسفانه دیری نمی‌پایند و قربانیِ کاستی‌های فراوان اثر، از جمله اشکالات اجرایی متعدد، می‌شوند. به عنوان نمونه‌ای دیگر از این اشکالات اجرایی به شیارِ هشتم اشاره می‌کنم که نقطه‌ی اوجِ کاستی‌های این آلبوم است. در ثانیه‌های ۰۰:۴۸ تا ۰۰:۵۷، چندین بار صدایی ناکوک از سازهای سنتور و عود شنیده می‌شود. جالب این‌که، همین جملات چند ثانیه بعدتر به شکل بهتری اجرا می‌شوند و، بنابراین، امکان اصلاحِ اشکالِ مذکور، حتی به صورت کامپیوتری، وجود داشته است. کمی بعدتر (دقیقه‌ی ۳:۳۵) خواننده، هنگام اشاره به گوشه‌ی فِیلی، فاصله‌ی پنجمِ ماهور را به اندازه‌ای خارج می‌خواند که احتمالاً گوش‌های آموزش ندیده هم ناهنجاری آن را تشخیص می‌دهند.

نگارنده تردید ندارد که اسامی درخشانی که در این آلبوم ذکر شده‌اند، به‌راحتی و با یکبار گوش سپردن به این قطعات به‌تمامی اشکالات ذکر شده پی می‌برند. ازاین‌رو، اگر احتمالِ بی‌اهمیت بودنِ این آلبوم برایشان را کنار بگذاریم، شاید اصلی‌ترین عاملی که به اشکالاتِ این کالای صوتی منجر شده بی‌دقتی و عجله در نهایی‌کردن کار بوده است. در هر صورت، ای کاش و ای کاش دست‌اندرکارانِ آلبوم اندکی دقت و وقت بیشتر به خرج می‌دادند.

برای خرید و دانلود آلبوم سال نو سلام به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
10 آذر 1400
Zangaaneh 00

هیچ می‌دانی چه می‌گوید رباب؟

نویسنده: فاطمه فرهادی

ساز واسطه‌ای برای بیان اندیشه‌‌ی موسیقایی، انتقال این اندیشه به مخاطب و تاثیرگذاری بر او است و باید در نظر داشت که تکنیک قابل‌قبول با اندیشه‌ی ذوق‌ورزانه برابری نمی‌کند. آنچه این تاثیرگذاری را پربارتر و عمیق‌تر می‌کند رهایی هنرمند از قید و بند و بیانِ بی‌پرده‌ی احساس در مواجهه با موقعیت است؛ آنچه از دل، اندیشه و ذوق برمی‌آید خواه ناخواه بر دل، اندیشه و سلیقه‌ی مخاطب چیره می‌شود.

«زنگانه» تکنوازی و تجربه‌ی پریسا پولادیان «برای بازآوردنِ ساز رباب و افزودنِ رنگ صوتی دیگری به موسیقی دستگاهی ایران است»، که در دو بخش سه‌گاه و راست‌پنجگاه اجرا شده است. هرچند که او از پس اجرای تکنیکی کار برآمده است، اما وارد کردن هر چیزِ نو به سنتی سالمند نیازمند سمبه‌ای قدرتمند و مجاب‌کننده برای شکل‌گیری و پایداری آن است. او، در مواجهه‌‌اش با رباب، به تجربه‌ی فضایی متفاوت پرداخته، اما در اصرارش برای بیان موسیقی دستگاهی با این ساز و غلبه بر ویژگی‌های تکنیکی آن از برانگیختن ذوق مخاطب و تاثیرگذاری بر او، چیزی که به‌واسطه‌ی وجود عواملی همچون تنش و آرامشِ متناسب، دینامیک و بیان (Expression) به مخاطب منتقل می‌شود، غافل مانده است.

حضور ساز‌هایی چون عود، قانون و رباب تا دهه‌ی پنجاه، بیشتر در نقش همراهی‌کننده با ساز‌های دیگر بود. رباب از اواخر دهه‌ی ۴۰ و به‌واسطه‌ی باز‌طراحیِ آن توسط استاد ابراهیم قنبری‌مهر، برای تقویتِ بخشِ بم در گروه سازهای ملی فرامرز پایور به کار گرفته شد. بعدها، و از اوایل دهه‌ی هفتاد، به یمن حضورِ نوازندگانی پیگیر، و شاید با گوشه‌چشمی به نوازندگیِ این دو ساز در کشورهای همسایه، عود و قانون موفق شدند به دایره‌ی تکنوازی‌ها رنگ تازه زنند، اما این اتفاق برای رباب رقم نخورد.

چند علت را می‌توان درباره‌ی مهجوریت رباب برشمرد: ساختمان ساز، که برای اجرای کارگانِ موسیقی کلاسیک ایرانی مناسب نیست و به سختی قابلیت‌های اجرای آن را دارد؛ لهجه‌ی خاص‌اش؛ و پیچیدگی اجرایی‌اش که صرفِ وقتِ بیشتری را از نوازندگانی که به جنگِ این ساز می‌روند می‌طلبد. شاید از اساس صرف انرژی بر سازی که ساختار آن برای اجرای موسیقی دستگاهی طراحی نشده است تصمیم درستی ‌نباشد.

برای خرید و دانلود آلبوم زنگانه به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
19 شهریور 1400
Dar Baharan 1

بی شاخِ تر، در بهاران

نویسنده: فاطمه فرهادی

در بازنوازیِ آثار کلاسیک موسیقی ایرانی، می‌توان به دو رویکرد به طور شاخص اشاره کرد: اول، بازنواختنِ اثر به قصد تمرین و مشق کردن و، دوم، اجرای آن در قالبی امروزی (با در نظر گرفتنِ این نکته که واژه‌ی امروزی را نباید به معنای تغییردادنِ ماهُوی یا سبکیِ اثر در نظر گرفت). اگر هدف مشقِ آثار است که انتشار آن بی‌معناست؛ چراکه این آثار، با هر کیفیت صوتی‌ای که در دست هستند، در اجرای خود بی‌نقص‌اند و تحویلِ مشق، حتی به بالاترین درجه‌ی شباهت به اصل، هنر نیست. اما اگر هدف را در رویکردِ دوم جستجو ‌می‌کنیم، با توجه به اینکه این آثار همواره در دلِ خود نقطه‌ یا نقاطِ اوجی دارند که آنها را به‌عنوانِ یک اثرِ هنری ثبت و در حافظه‌‌ی تاریخیِ ما ذخیره کرده و با این خصوصیات ما را دوباره به خود فرا‌می‌خوانند، بهتر است نکاتی را در بازنوازی‌شان در نظر بگیریم.

پیش از هرچیز، بدانیم آفرینشی نو در زیباییِ ازپیش‌آفریده‌شده اتفاق نخواهد افتاد، مگر اینکه یا زوایای پنهانِ آن زیبایی نشان داده شود یا زوایای آشکار آن آراسته شود به درکی عمیق‌تر از آنچه در صورت اولیه منعکس است. همچنین، اگر در اجرای دوباره‌ی این آثار از سازبندی و ترکیبِ جدیدی کمک می‌گیریم، باید تلاشی باشد برای مشخص‌تر کردن و یا تعمیق زیبایی‌های آن و، نیز، باید به تغییراتی که موجب رسیدن به بیانِ امروزی می‌شود از پیش فکر کرد: آیا قرار است جمله‌های بدیع این آثار را جلوه ببخشیم؟ آیا قرار است گروه سه‌تار، تمبک و عود در راستای ایجاد ترکیبات صوتی مشخص‌تر، از طریق امکانات جدیدِ صوتی، عمل کند؟ یا صرفاً تلاشی است برای ایجادِ حجم صوتی مناسب؟ و چه بهتر اگر همه‌ی این خصوصیات را یکجا داشته باشیم.

«در بهاران» به دنبال بیانی امروزی است، اما -با وجود اجرایی تمیز و کم‌نقص- نتوانسته‌ در این راه قدم بگذارد. آنچه در مواجهه با آلبوم کمترین تاثیرگذاری را دارد، احساس است؛ تعمیق و تدقیقی شکل نمی‌گیرد و می‌توان به راحتی به آلبوم گوش سپرد و از آن گذر کرد؛ بی هیچ نقطه‌ا‌ی تأثیر گذار، به یادماندنی و شایسته‌ی بازشنیدن.

 

 

برای خرید و دانلود آلبوم در بهاران به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
06 مرداد 1400
Eshgh Asto Peydast 1

گذشته چراغ راهِ آینده

نویسنده: پریا مراقبی

روزگارِ کم‌رونقِ موسیقیِ امروز -که هم از تکرار رنج می‌برد، هم از ایده‌های بی‌سرانجام- دستِ‌کم در چارچوب موسیقی ایرانی، این را گواهی می‌دهد که تکیه کردن به ردیف و، مهم‌تر، به دست آوردنِ بیانی برآمده از ردیف کارِ هر کسی نیست. «عشق است و پیداست»، تا آن‌جا که به اجرا و آهنگ‌سازیِ بخشِ سازی مربوط است، سیامک جهانگیری‌ای را نشان می‌دهد که از آبشخوری به‌مانندِ ردیف به‌درستی بهره برده است؛ رونویسی نمی‌کند، بلکه آنچه می‌خواهد را دست‌چین می‌کند و، بعد، در بازیِ نواختن و ساختن به‌کار می‌بندد: البته، همه‌ی این‌ها، آن‌چنان که در سال‌های اخیر بیشتر از او می‌بینیم، جاری بر کلارینت یا همان قره‌نی، که سابقه‌ی ایرانی‌نوازی‌اش به موزیکانچی‌های شعبه‌ی موزیکِ دارالفنون می‌رسد. بخشِ سازیْ لحظات قابلِ تأمل کم ندارد. نوازندگی، از لحاظ شیوه و تکنیک، به مراتب از «آبگون»۱ بهتر شده و، به‌طبع، وامدار سال‌های نی‌نوازیِ جهانگیری‌ است؛ جمله‌بندی‌ها سرراست‌تر شده‌اند و بیان او، آنچه پیاده‌ کردن موسیقی می‌نامیم، شفاف‌تر و شمرده‌تر از آلبوم پیشین است.

آلبومْ چهره‌ی دیگری از جهانگیری را هم نمایان می‌کند؛ او در مقام خواننده و وظیفه‌ای که او در آلبوم «طراحیِ آواز» «در جهت ارائه‌ی موسیقی درون شعر» بیان کرده. اگر بتوان کاستی‌هایی که در آواز خودنمایی می‌کنند (از گاه لرزش‌هایی از سرِ ناکوکی تا تکنیک‌هایی که از یک خواننده انتظار می‌رود) را، با ذکر این نکته از طرفِ جهانگیری که هدف «خوانندگی» نبوده، به‌گونه‌ای تحمل کرد (که جای تردید بسیاری دارد)، با پرسش‌برانگیزیِ نشاندنِ جملاتی همانندِ «صدایی بینِ زمزمه‌ و خواندن» برای رفعِ تکلف و ایجاد شفافیت، که البته کارِ هیچ‌کدام را هم نمی‌کند و راه به جایی نمی‌برد، نمی‌توان به‌راحتی کنار آمد. ماحصلِ این نگاه شده است آوازی‌ تابع وزنِ شعر؛ چیزی که جهانگیری از آن به «موسیقی کلام» یا «کلمات موسیقایی» یاد کرده است. نتیجه، به‌طبع، خود را اول در انتخابِ اشعار نشان می‌دهد و بعد، در نحوه‌ی نشاندنِ موسیقی بر آن‌ها، تا آن‌چنان که ادعایِ خودِ اوست، این «موسیقیِ کلمات» را برساند. پس، اینجا، شعر و کلمات مهم می‌شوند. اما آنچنان که او در نقش خواننده ظاهر شده است، دقت و کوششِ شعرمحوری که ادعا شده محقق نمی‌شود (گاه در ساز‌وآواز و گاه در تصنیف‌ها). کوششِ او قابل تأمل است، اما کلمات موسیقایی یا همان موسیقیِ کلمات در شیوه‌ی خواندن پیاده نمی‌شوند. این در حالی است که این پرسش جدی نیز در کنار توضیحات و توجیهات ذکرشده در آلبوم بی‌پاسخ مانده است: این نوازنده‌ی باتجربه‌ی نی و این کلارینت‌نوازِ مسلط بر ردیف آیا اساساً می‌توانست خواننده‌ای باشد بیشتر از همین مقدار که حدودش را در آلبوم «تئوریزه» کرده است؟

 


۱-جهانگیری، سیامک، مجموعه‌ی احوالات شخصی ۱۳، مؤسسه‌ی خانه‌ی هنر منظومه‌ی خرد، ۱۳۹۷

برای خرید و دانلود آلبوم عشق است و پیداست به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
30 تیر 1400
بالا