وقتی کتابی دربارهی هنرمند یا گروه موسیقی شناختهشدهای نوشته میشود بهترین حالت، بیان یک دیدگاه تازه است. در زمانهی ما یک کتاب ساده و سر راست ویکیپدیایی و البته بدون جانبداری که به درستی هنرمند یا گروه را معرفی کند هم کافی است، که همین هم در «جنبش فرهنگی و ظهور پینک فلوید» به دست نمیآید.
جانبداری از همان طرح جلد کتاب آغاز میشود؛ تصویر بزرگ راجر واترز که با ورق زدن جلدِ اول مشخص میشود در تصویر اصلی بقیهی اعضای گروه هم هستند! از آنجایی که سنت «یا قرمز هستی یا آبی» بر تار و پود فرهنگ ایرانی تنیده است، برخورد با پدیدهای مثل پینک فلوید هم از آن مستثنی نیست. افزون بر این که خود پینک فلوید با یک دعوای حقوقی پر حاشیه بین واترز و بقیهی اعضا (به خصوص گیلمور) مواجه بوده است.
محسن گلتاش از معدود مترجم-مؤلفان موسیقی راک در ایران کتابی دربارهی پینک فلوید نوشته است اما بیشتر جُنگی در ستایش راجر واترز است. چندین بار عبارتهای اینچنینی تکرار میشود: «بطور مطلق فضاسازی و خلاقیت اثر متعلق به شخص واترز است»، «واترز که سهم عمدهای در به وجود آمدن آلبوم داشت سعی میکرد ایدههایش را در گروه پیاده کند...»، «آنچه دیوار را مستحکم و پایدار کرد، اشعار پر معنی و پر محتوای واترز در کلیت اثراست» و... اینکه کتابی در اثبات این نکته تألیف شود که واترز دلیل موفقیت این گروه است، اشکالی ندارد ولی حداقل در مقدمه میتوان اشاره کرد که هدف اثرِ پژوهشی، اثبات این نکته است نه اینکه ادعا شود کتابی دربارهی تاریخ گروه پینک فلوید از 1967 تا 2017، نوشته شده است.
از ارادت بدون ادلهی کتاب نسبت به واترز هم که بگذریم، کتاب مملو است از ادعاهای نادرست و ضعفهای ترجمهای. به عنوان مثال عبارت سادهی «Disc Jockey» یا همان دی.جی (DJ) به «دیسک جاکی» ترجمه شده است یا اسم آلبوم مشهور واترز (The Pros and Cons of Hitch Hiking) به «جنبههای مثبت و منفی اتو استاپ زدن» ترجمه شده است که عبارت انگلیسی دارد و ترجمهی صحیحی نیست، به فاصله چند خط در یک صفحه، ابتدا نوشته شده آلبوم «ای کاش تو اینجا بودی» و سپس نوشته شده آلبوم «کاش تو اینجا بودی»، یا جای دیگری از کتاب نوشته شده است که حالا دیگر (در سال 1975) پینک فلوید از گروههایی مثل «دِ هو»، «لدزپلین» و «رولینگ استونز» پر طرفدارتر بودند. بر اساس کدام سند چنین ادعایی میشود؟ شاید هم ادعای درستی باشد ولی دلیلی برایش ارائه نمیشود.
از طرف دیگر کتاب به گونهای نوشته شده است که دهه 1960، دههی بیتلز بوده بعد از بیتلز هم پینک فلوید بود که دههی 1970 را در اختیار گرفت. اینگونه نوشتن کار یک محقق نیست. با یک سرچ ساده اینترنتی شما متوجه میشوید که در همان دههی 1960 گروههایی مثل «دِ هو»، «رولنیگ استونز» و هنرمندانی مثل جیمی هندریکس، دیوید بویی و اریک کلپتون بسیار تأثیرگذار بودند. دههی 1970 هم انقدر گروه مهم دارد که یگانه مهم پنداشتن پینک فلوید ساده لوحانه به نظر میآید؛ لدزپلین، بلک سبث، ایسی/دیسی، سانتانا، کویین، فیلتوودمک و....
با این همه کتاب برای علاقمندان به پینک فلوید جذاب است چون توسط یک علاقمند جدی و پیگیر نوشته شده و گاهی اطلاعات جالبی هم دارد. ولی بیش از آن که یک کتاب پژوهشی باشد یک جُنگ پر ملات است.
