رسیدن به صدادهی و ابزارهای بیانیِ جدید و دور شدن از چارچوبهای نظام دستگاهی در عودنوازی معاصر ایران را باید نتیجهی دو رخداد دانست: تحولات در شیوههای اجراییِ دیگر سازهای ایرانی و تأثیرپذیری نهان و آشکار از آن و دیگری باز شدن دروازههای شبکهی جهانی وب به روی عودنوازان ایرانی که ماحصلِ تمام پیشرفتهای عودنوازیِ ترک و عرب را بیش از گذشته، پیش چشم ما گستراند.2 این دو رخدادِ نسبتاً همزمان، در شتاب تحول عود ایرانی نقش مهمی داشتند.
شهرام غلامی نیز موسیقیدانی از نسلِ برآمده از دلِ این گذار است و آلبوم «طلوع کویر» (1387) نقطه عطف و نمود روشنی از این تحول. بر این اساس، «هلهله» (1389) بازنمودِ پختهتر و کاملتر آن تجربههاست با این تفاوت که یکپارچگیِ «طلوع کویر» (به واسطهی پایبندی به روالِ ردیفیاش) در اینجا جایِ خود را به چند قطعهی مستقل داده است. پرکاشن، نخ تسبیح این قطعات مستقل است که با ترکیبهای متنوع و اجرایی شورانگیز، عود را شنیدنیتر کرده است.
اگر از قطعهی (از هر نظر) تکراریِ «کویر»3 چشمپوشی کنیم، قطعاتِ هلهله، عموماً الهامهایی آمیخته به هم، از موسیقی ترکمنصحرا، خراسان و ریتمهای بوشهریاند. حتی در این میان حیالله اللهِ کردی نیز، بدون اینکه نامی از دف و موسیقی کردستان برده شود، استفاده شده است (قطعهی سماع دیوانه). اما چرا آمیخته به هم؟ روند قطعات از منطقِ مشخص و روشنی پیروی نمیکنند و محتوای ثابتی ندارند. قطعهای که با دوبلنوتها و الگوهای فرودِ دوتاریِ آشنا، متاثر از موسیقی خراسان، شروع میشود لزوماً در روندش، در همین فضای صوتی باقی نمیماند؛ به فیگور ریتمیک بوشهری میرسد یا بالعکس. در این میان قطعاتی نیز وجود دارند که ارتباطی به موسیقیهای محلی ندارند.
اما گوناگونی و چگالیِ استفاده از انواع تکنیکها در تمامِ این قطعات بالاست. از تولید صدای مشابه ترمولو یا آپویاندوی گیتار گرفته تا تکرار پژواکگونهی یک خوشه از نغمات و انواع گلیساندوها و غیره. گویی در فرایند سرایش، تمرکز روی بکارگیری و نمایش کلکسیونی از تکنیکها (و به داعیهی خود نوازنده «تکنیکها و صداهایی که تاکنون روی بربت اجرا و شنیده نشده») به یکپارچگیِ فرمال قطعات و کل آلبوم چربیده است.
پس از گذشت هفت سال، به حق بودنِ این برخورد یا این نوع اِبراز را باید در بستر زمانی و مکانیاش سنجید و نشانِ بالیدن و روییدناش را در امروز جست.
1- شیوهگرایی (Mannerism) کاربستِ افراطیِ شگردهای یک سبک هنری است. در این گرایش نوعی فاصلهگیری از کلاسیسیسم مشهود است. این اصطلاح از سدهی هفدهم در هنر و ادبیات رایج شد و به تدریج، معانیِ مختلف و مغشوشی به خود گرفته است. (پاکباز، رویین1390، دایرهالمعارف هنر، تهران: فرهنگ معاصر، ص543)
2- که پیشتر در مورد این تأثیرپذیری نوشتهام. «تجديد حيات عود در موسيقي ايران»، ماهنامه هنر موسیقی شماره 158 و در پروندهای برای عود با عنوان «دولتِ مسعودِ عود» در شماره 9 ماهنامهی «شهر کتاب»
3- این هفت ضربیِ کلیشهای عیناً در آلبومِ «طلوعِ کویر» نیز اجرا شدهاست.
برای خرید و دانلود آلبوم هلهله به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.
09 اسفند 1396