ساز واسطهای برای بیان اندیشهی موسیقایی، انتقال این اندیشه به مخاطب و تاثیرگذاری بر او است و باید در نظر داشت که تکنیک قابلقبول با اندیشهی ذوقورزانه برابری نمیکند. آنچه این تاثیرگذاری را پربارتر و عمیقتر میکند رهایی هنرمند از قید و بند و بیانِ بیپردهی احساس در مواجهه با موقعیت است؛ آنچه از دل، اندیشه و ذوق برمیآید خواه ناخواه بر دل، اندیشه و سلیقهی مخاطب چیره میشود.
«زنگانه» تکنوازی و تجربهی پریسا پولادیان «برای بازآوردنِ ساز رباب و افزودنِ رنگ صوتی دیگری به موسیقی دستگاهی ایران است»، که در دو بخش سهگاه و راستپنجگاه اجرا شده است. هرچند که او از پس اجرای تکنیکی کار برآمده است، اما وارد کردن هر چیزِ نو به سنتی سالمند نیازمند سمبهای قدرتمند و مجابکننده برای شکلگیری و پایداری آن است. او، در مواجههاش با رباب، به تجربهی فضایی متفاوت پرداخته، اما در اصرارش برای بیان موسیقی دستگاهی با این ساز و غلبه بر ویژگیهای تکنیکی آن از برانگیختن ذوق مخاطب و تاثیرگذاری بر او، چیزی که بهواسطهی وجود عواملی همچون تنش و آرامشِ متناسب، دینامیک و بیان (Expression) به مخاطب منتقل میشود، غافل مانده است.
حضور سازهایی چون عود، قانون و رباب تا دههی پنجاه، بیشتر در نقش همراهیکننده با سازهای دیگر بود. رباب از اواخر دههی ۴۰ و بهواسطهی بازطراحیِ آن توسط استاد ابراهیم قنبریمهر، برای تقویتِ بخشِ بم در گروه سازهای ملی فرامرز پایور به کار گرفته شد. بعدها، و از اوایل دههی هفتاد، به یمن حضورِ نوازندگانی پیگیر، و شاید با گوشهچشمی به نوازندگیِ این دو ساز در کشورهای همسایه، عود و قانون موفق شدند به دایرهی تکنوازیها رنگ تازه زنند، اما این اتفاق برای رباب رقم نخورد.
چند علت را میتوان دربارهی مهجوریت رباب برشمرد: ساختمان ساز، که برای اجرای کارگانِ موسیقی کلاسیک ایرانی مناسب نیست و به سختی قابلیتهای اجرای آن را دارد؛ لهجهی خاصاش؛ و پیچیدگی اجراییاش که صرفِ وقتِ بیشتری را از نوازندگانی که به جنگِ این ساز میروند میطلبد. شاید از اساس صرف انرژی بر سازی که ساختار آن برای اجرای موسیقی دستگاهی طراحی نشده است تصمیم درستی نباشد.
برای خرید و دانلود آلبوم زنگانه به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.