مشخص نیست نخستین بار کِی، کجا، چه کسی و با چه ذهنیتی صفت «مخملی» را برای صدای یک خواننده (به احتمال زیاد دربارهی غلامحسین بنان) به کار برد. اما گذشته از توصیف و لفظ، دلایل اینکه امروزه در موسیقی ایران و در میان برخی خوانندگان (و احتمالاً شنوندگانشان) ویژگیِ مخملی بودن، در مقام یک نوع رنگ صوتی برای صدای انسانی، واجد لطف و ارزش ذاتی شود جای درنگ و تأمل دارد. این ارزشِ از ناکجا تحمیلشده، فقط میان خوانندگان مرد (کلاسیک و پاپ) رسوخ نیافته و در سالهای گذشته با رواج و بر صحنه آمدنِ رو به فزونیِ آوازخوانیِ زنان ایرانی، در میان این خوانندگان نیز دیده میشود (نمونهی آن را در صدای سپیده رییس سادات میتوان شنید). مسأله، مخملی بودن یا نبودن نیست بلکه در مخملی کردنِ عامدانه و تصنعیِ لحن و صوت است و لابد با این تصور که صدا زیباتر میشود! و از آنجا که یک خواننده نمیتواند در تمام لحظات موسیقی و در تمام اجراها بی وقفه این تزریقِ هوای زاید به حنجره را به کار بندد و در یاد داشته باشد، لاجرم جایی لو میرود. نیازی نیست اینجا دهها خوانندهی شناخته شدهی جهان را نام ببریم که لطافت چندانی –به معنای مألوف و مرسوم آن- در صدایشان نبوده اما موسیقیشان موسیقی بوده و اقبال هم داشته است.
و موضوع دوم: سفارشِ نوشتنِ مدحیه در دفترچهی یک آلبوم موسیقی! چرا باید به چنین کاری نیاز پیدا کنیم؟ موسیقی باید بتواند خود راهِ خود را باز کند. متنهای تحلیلی که راهی پیش رویِ شنونده میگشایند تا مواجههی بهینهتری با اثر داشته باشد موضوعی دیگرند -که حجم، سطح، عمق و محتوای آنها نیز قابل بحث است- اما ضمیمه کردنِ ستایشِ تمام و کمالِ یک اثر به آن، چیزی جز همان مَثلِ ماست و ماستبند را به ذهن نمیآورد. با این تفاوت که پیشتر ماستبند نمیبایست از ماستش تعریف میکرد، اینجا گویی از یک ماستشناس یا هر آدم شناخهشدهی دیگری هم میخواهیم بیاید و ضمنِ به مخاطره انداختنِ پیشینهاش ماستمان را بستاید.
باید از جایی شروع کرد و چنین تصورات و عادتهایی را، که ارتباطی به موسیقی و کیفیت آن ندارند، کنار گذاشت.
برای خرید و دانلود آلبوم گوهر جان به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.
09 دی 1398
دیدگاهها
امین شوقیان 3 سال پیش(01 آذر 1399 ساعت 07:09)
بسیار عالی
ابوالفضل 3 سال پیش(09 دی 1398 ساعت 02:10)
بسیار زیبا گفته اید درود فراوان بر شما منتقد فرهیخته بسیار مشتاق دیدار و گفتگو با شما هستم همیشه نقدهای کارشناسانه و پر بار شما را می توانم و بهره می برم در این زمانه عسرت و نکبت جای بسی خوشحالی و امیدواری است که در میان هزاران شارلان و بیسواد که هر کاری شده می کنند تا دیده شود چنین منتقدانی هستند که پنبه این متوهمان را با یک نقد محققانه بزنند سالار عقیلی گفته صدایم سرمایه من است و اگر از ان استفاده نکنم مستهلک می شود و یا می گوید باز خوانی من موجب شده مردم کارهای بنان را گوش کنند !!و درجایی با ناز و عشوه می گوید این کودک یکی از کارهای مرا می خواند کاری همه می دانند ساخته روح الله خالقی است کیوان ساکت می گوید تار درایران هنوز اغاز نشده ومن امده ام تا ان را اغاز کنم جمله ایی که در وصف پاگانینی گفته اند و قیحانه در باره خود می گوید ...بگذریم ..باز هم بر تو و قلمت هزاران دورد چشم براه دیگر نقدهای پر بار شما هستم