نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: هرمز نامور


Arshid Azarine Haft Jan 1

سفری کوتاه اما دلنشین

نویسنده: هرمز نامور

اقبال کمی نیست امروزه که بتوان آلبومی را بیش از یک‌بار شنید و همچنان علاقمندش بود، یا حتی، بهتر، به کشف‌اش ادامه داد.

«هفت جان» با شنونده چنین می‌‌کند. بار دوم به شنیدن علاقمندترید و به کشفیات جدیدی از «لذت شنیدن» می‌رسید؛ به‌خصوص آن‌که می‌شنوید که حافظه‌ی شنیداری‌تان را به خودش کمی تا قسمتی معطوف کرده است. هفت‌ضربیِ اول و شش‌تاییِ دوم، در شنیدن برای بار دوم آشناتر از بار اول جلوه می‌کنند. وَ کشف از قطعه‌ی سوم شروع می‌شود؛ این نقطه‌ی بسیار نیرومندی برای یک آلبوم به حساب می‌آید که شنونده کشف‌اش را بعد از پذیرش یک پنجم آلبوم آغاز کند همچنان‌که نام این قطعه بازی جالبی بین قلب حروفِ «پاریس» و «پارسی» دارد. قطعه‌ی چهارم با شروع سؤال‌برانگیزش به اندازه‌ی کافی جلب توجه می‌کند. همچنان‌که قطعه‌ی پنجم آغازگر حکایتی است، و سازنده از بیانی دکلاماسیون‌وار و تک‌گو، عمدتاً با دست راست بهره گرفته است.

کوتاه بودن قطعه‌ها این شانس را به شنونده داده است که دچار پیچیدگی در برقراری ارتباط نشود، و البته سازنده این فکر درخشان را دنبال کرده است که ایده‌ای را بیش از حد حوصله‌ی آهنگسازی‌اش ادامه ندهد.

قطعه‌ی ششم دستش رو است. از ایده‌ی تکرار تم و ساخت ذکروار جمله‌هایی از تداعی جمله‌ی پایه پیروی می‌کند و این قانون را هیچ‌گاه نمی‌شکند و تنها در پایان به آرام کردنِ دُور، بسنده می‌کند.

 در رویای ماه کامل، تم ملودیک برای یک‌بار با حفظ ریتم دچار واسازی در مُد می‌شود و به نسبت طول قطعه به چشم می‌آید. زمرد، اگر هم ادای دینی به نظر برسد به تمی قدیمی‌تر، امّا فراتر از یک قطعه‌ی بی‌آزارِ لایت نمی‌رود.

مورچه، طرح ساده‌ای است با آکوردی در دست چپ و بداهه‌ی تثبیت‌شده‌ای در دست راست. یکنواختی کوتاه‌مدت خوشایندی که با آمدن تم دوم -که با تغییر در هر دو دست شکل می‌گیرد- تلاطمی نیز از خود نشان می‌دهد و باز می‌گردد.

غریبی هم از مدل قطعه‌ی ۳ پیروی می‌کند؛ اما شنیدنی‌تر و عمیق‌تر ما را به قطعه‌ی آخر می‌رساند.

آخرین بداهه در پاریس، ویژگی اطلاع‌دهنده‌ای غیر از نام‌اش ندارد و نفس‌تنگی‌هایش را گاه با گوشه‌چشمی به جَز التیام می‌دهد و گاه نیز تلفیق‌اش با تکنیک‌ها و مُدهای شرقی،‌ سیری رو به شرق را به نمایش می‌گذارد، اما همانجا می‌ماند.

نشر هرمس در انتشار دفترچه‌ی این آلبوم امساک کرده و کمترین اطلاع‌رسانیِ ممکن را ارائه داده است. هیچ اطلاعی از هنرمند و سابقه‌اش را با مخاطب (دور از رَویه‌ی همیشگی‌اش) در میان نگذاشته است. اطلاعاتی فراتر از سن و محل تولد و ... که حتی از آن‌ها هم بی‌اطلاع‌مان می‌گذارد و گاهی، متأسفانه، دچار اغلاط ویرایشی و چاپی است.

برای خرید و دانلود آلبوم هفت جان به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3
13 شهریور 1396
sargozasht

مرد و مرکَب

نویسنده: هرمز نامور

پنهان ماندن لایه‌ی احساس وقتی که قرار است با چند ساز پیش برویم؛ شاخصه‌‌ی تولید ناکارآمد این سال‌هاست. موسیقی با برآمدن و بارش و موج و ریختن و اضمحلال و دوباره شکل یافتن و دوباره برآمدن است که بار می‌دهد، و رسمِ ضبط این سال‌ها این را از موسیقی ما گرفته‌است. در «سرگذشت» هم که از این رسمِ ناکارکننده مستثنی نیست، سازها جداجدا نواخته شده‌اند و این مهم، با حسرت البته، باری که باید را نداده است. گاهی آگاهیِ صدابرداران این ضعف را تا حدودی از میان می‌برد اما این‌جا کارِ صدا کمکی به انتقال تمامیت موسیقیِ مورد نظرِ آهنگساز نکرده است.

از اینها گذشته امروز انتشار موسیقی محض و بدونِ شعر و خواننده ارج نهاده می‌شود تا عادت موسیقی شنیدن، فارغ از دربندِ ادبیات بودن، رواج بیشتری پیدا کند. از این منظر «سرگذشت»، کاری شنیدنی‌ست و بر عهده‌ی همه‌ی دوستداران پر و پا قرص موسیقی و اهل موسیقی است که آن را بشنوند. پس از تجربه‌هایی از پایور/دهلوی، مشکاتیان/روشن‌روان، اردوان کامکار/ هوشنگ کامکار و شاید دوـ سه کار دیگر که برای سنتور و ترکیب‌های مختلف ارکسترال نوشته‌شده است، شنیدن «سرگذشت» هم تجربه جدیدی‌ست هم نیست. 

اگر به دنبال روند و راهی در ادامه‌ی تجربه‌گرایی‌های سال‌های اخیر باشیم، نه! تجربه‌ی جدیدی نیست، ولی اگر گوش‌مان به موسیقی پرحوصله‌ی سال‌های نه‌چندان دور اُخت باشد، با لحظه‌های غیر مترقبه‌ای روبرو می‌شویم. شناسا در این مجموعه از نقطه‌ای فراموش‌ و رها شده در سال‌هایی دور ـ دهه‌ی ۵۰ـ از پنجره‌ای به در آمده است. اگر او در کنار این رویکرد گوشه‌ی چشمی هم به روندِ روبه‌رشدِ آهنگسازی در این سال‌ها می‌داشت شاید موسیقیِ جذاب‌تری از اکنونِ موسیقی‌اش پدید می‌آورد؛ او از تکنیک‌ها و توانایی‌های پرکار و پیچیده‌ی سازی و آهنگسازی در این کار بهره‌ی چندانی نبرده است و گاهی قدمی به احتیاط در لحظاتی برداشته که برای کل اثر چندان درمان دردی نیست(مانند شروع تراک۷، آتش). متن شناسا در بسته‌ی صوتی هم نشان از چنین رویه‌ای دارد؛ ادبیاتی پُر زینت و مکلّف برای مطلبی که چندان به تکلفش نیازی نیست. به زبانی دیگر همچنان‌که او از فراخوان کلماتش در انشاء بهره‌ای به‌جا نبرده، در فراخوان سازها هم موفق به ایجاد نقاط درخشان نشده‌است.

بسته‌بندی اثر و گرافیک متفاوت هرچند این راستی را دارد که مخاطب ویژه‌ی خودش را به سمتش جلب کند امّا چندان جاافتاده و جذاب نیست که شنونده‌ی سخت‌پسند را مجذوب کند. ترکیب «چهارمضرابسمفونیک» اگر تعبیر مغلوطی از تلقی شناسا از چیزی که ساخته‌است نباشد، برای نویسنده همان بِهْ که آن را غلطی تایپی تصور کند در کنار چندین غلط تایپی دیگر در بسته‌ای که چندان هم متن پُر و پیمانی ندارد.

امتیاز: 2.8
12 شهریور 1396
Saman Ehteshami Homayoun Haye Homayoun 3

میراثِ دودمانِ میرِ منقرض

نویسنده: هرمز نامور

آیا انقطاع یا فروکاست حرکتی که با پایه‌گذاری نوازندگان سده‌ی اخیر پیانو در ایران ریخته شد را می‌توان تنها به آن محدودیت تقریباً مطلق ده‌ساله‌ی اول انقلاب اسلامی ربط داد؟ در این‌که آن واقعه چون مُثله‌کردنی ناآگاهانه و قتلی خاموش اثرات منفی نامحدودی بر فرهنگ ایران تحمیل کرد، کمتر می‌توان شک داشت. امّا آیا سنتی ۱۰۰ ساله نباید بیش از این‌ها ریشه می‌داشت و می‌دواند تا کمتر آسیب ببیند؟ رویکردِ از بیخ و بن کننده‌ای که در دهه‌ی ۵۰ شمسی در رادیو ایران به حذف و خانه‌نشین کردن سلیقه‌ای هنرمندان و حمایت از یک سلیقه‌ی خاص انجامید هم، تأثیر محتومی بر روندی که خود را ساخته بود و جلو آمده بود، گذاشت. از مشیر همایون شهردار به مرتضی محجوبی و از او به جواد معروفی رسیدن تحول کمی نبود. سنتی را پی‌ریختن ساده نبود وَ یکسره این سنت را به پستو کشاندن هم هنر کمی نمی‌خواست؛ هنر محروم از نگاه کردن، هنر عقلِ بی‌نورِ بی‌رونق.

تردید کمی می‌توان داشت که سامان احتشامی در این آلبوم  به موسیقی‌ای پرداخته که سال‌ها زین پیشتر باید به آن می‌پرداخت و پیشش می‌برد. و کاش این آلبوم اولین قدمش بود و شنونده‌هایش را از آنجا به جایی که تا امروز پنهانش نگه داشته بود، می‌آورد.  هرچند دیر و دور اما این حرکت نامحسوس و نامشخص‌اش را تا همین حد هم می‌توان به فال نیک گرفت. کاش می‌توانست دید استادش ـ همایون خُرّم ـ  و سلیقه‌ی مخاطبش را ارتقا دهد. او با تکنیکش این کار را کرده است امّا با بیان و مواد خامش اگر از دورتر و دیرتر می‌خواست می‌توانست کارهای متنوع‌تری کند. شایسته بود این اجرا با پیانویی آکوستیک ضبط می‌شد تا سنگینی و وقار بدنه‌ی یک پیانوی واقعی در این شیوه را هنگام شنیدن تجربه می‌کردیم.

دفترچه‌ی آلبوم را علیرضا میرعلی‌نقی نوشته است. او تندروی‌هایی در توصیف همایون خُرَّم کرده است که انطباقی با حضور بی‌واسطه‌ی همه‌ی آن لایه‌ی شاگردان صبا که در برنامه‌ی گل‌ها درخشیدند، ندارد. آنها ـ به عقیده‌ی من ـ سربازان فکر روشن پیرنیا بودند. جانِ کار پیرنیا در نمود اجتماعی اقبال گل‌ها بود. او موسیقیِ ایرانی را با جمعی که گرد آورد، به میان جوامعی که با رادیو ایران بستگی داشتند برد. جنگ بر سر اینکه، که در این جمع «تَر» بود و تفضیل داشت؟ بیراهه است. یادداشت دفترچه از  معضل بازی با کلمات هم رنج می‌برد و نهایتاً توصیف و تمجید از کار ارائه شده در آلبومی که شنونده هنوز گوشش نکرده است آدمی را یاد به‌به چه‌چه‌های سعید نفیسی در مقدمه‌های سفارشی می‌اندازد.

برای خرید و دانلود آلبوم همایون‌های همایون به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.3
08 شهریور 1396
Mehran Rouhani Three Piano Pieces 2

نگاهی از بیرون به در

نویسنده: هرمز نامور

پایی در آینده، پایی در حال، ما را از گذشته رهایی نیست. مهران روحانی بی‌آنکه برای ساختن احتیاج داشته باشد به وام گرفتن(حتی اگر اولین اثرش را که در ۱۳۵۳ با وامی از در قفس ابوالحسن صبا نوشته‌باشد) در اولین قطعه‌ی این آلبوم از این وام گرفتگی بستری رنگارنگ می‌گسترد و ثابت می‌کند که ذهن سازنده برای پیش‌بردن، متحول کردن و استنتاج از مایه‌ی اصلی چه مایه می‌تواند متمرکز، داستانگو و غیرقابل پیش‌بینی باشد.

سوییت خانوادگی دومین اثر این مجموعه که بخش اوّلش به همسر آهنگساز تقدیم شده، به سیاق رمانس‌های عاشقانه آغاز می‌شود و در ادامه به مارشی مقتدر می‌انجامد. رمانسی که در فا مینور آغاز می‌شود و از گذشته‌ای روحبخش و عمیقا تاثیرگذار به عبوری پیروزمندانه از عشق می‌انجامد، به اوج ضربه‌واری می‌رسد و دوباره به رمانس رجعت می‌کند. گویی شخصیت سوژه‌ی آهنگساز به رشدی فراتر از عاشق نایل می‌شود.

قسمت دوم سوییت خانوادگی به دختر  تقدیم شده است. او باید کودکی پر شر و شور و غافلگیر کننده بوده باشد، اگر شروع بخش دوم را به کودکی او اختصاص دهیم. قطعه در گسترش دوم تم پر حرکت را به اصرار و تثبیت می‌رساند و یکباره آرام می‌شود، به فکر می‌رود و نگاه می‌کند. تم دوم ته‌مایه‌ای تغزلی دارد و هرچند ساده و سهل‌الوصول می‌نماید، چون کارهای دیگر روحانی از آرایش و گسترش بسیار هنرمندانه‌ای بهره می‌برد. این قسمت از قطعه هم  به تاکید و اصرار پایان می‌پذیرد. با بازگشت به قسمت «آ» دوباره این سوال در ذهن شنونده شکل می‌گیرد که آیا این نظرگاه آهنگساز است که شخصیت را در قالب اولیه می‌بیند یا واقعاً این روندی دایره‌وار است؟ هرچند کوتاه اما انتهای مقتدری دارد همچنان بر اصرار و تاکید.

قسمت سوم سوییت که به پسر و نوازنده‌ی آلبوم حاضر تقدیم شده به طور مشخص به بازیگوشی‌های یک پسربچه می‌پردازد، اما قسمت سوم با فرمی دیگرگونه هر بار که به تم اصلی رجوع می‌کند حرکت دایره‌وار روبه جلویی را به تصویر می‌کشد. و شاید که نوع تمرکز به بلوغ می‌رسد...

آیینه‌ها شروعی دروازه‌وار به باغی شیشه‌ای‌ست که بی‌درنگ به تکراری آرپژگونه و انعکاس‌وار منجر می‌شود، و چیزی نمی‌گذرد که لابیرنتی خیال‌انگیز را در مقابل ذهن شنونده می‌نشاند.

او ساخته است و استوار کرده است. روزی باشد که حرفش به میان خواهد بود به عنوان معدودِ کسان که به کار خویش به کار خویشتن مشغول بوده‌اند

برای خرید و دانلود آلبوم سه اثر برای پیانو به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.8
31 مرداد 1396
بالا