نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: کلاسیک ایرانی


Salname 1

نبرد با دیکتاتورِ «تک صدا»

نویسنده: امیر بهاری

«سالنامه» یکی از جدی‌ترین پیشنهادهای موسیقی ایرانی در زمینه‌ی موسیقی چند صدایی برای گروه سازهای ایرانی است. فارغ از کیفیت آهنگسازی‌اش و جذابیت یا عدم جذابیت‌اش، ارکستراسیون، دقت مثال‌زدنی در تنظیم و ارزش قائل شدن برای تک‌تک نت‌ها در این اثر چشمگیر است. به این‌ها اضافه کنید حضور تعداد قابل توجهی از نوازندگان گزیده‌کار که در کیفیت کار نقش موثری داشته‌اند. با همه‌ی این ویژگی‌ها و محسنات، «سالنامه» به نوعی نقطه‌ی پایان بر سودای موسیقی چند صدایی هم هست؛ علی‌الحساب با ابزاری که موسیقی ایرانی در دست دارد چنین تجربه‌ای نزدیک به نهایت این سوداست.

ذهن توانای فیاض به مدد حضور بهترین نوازندگان منجر به یک کل منسجم شده است اما انسجام در رپرتواری چنین شلوغ و مدعیِ چند صدایی، نیاز به درهم‌تنیدگی صدای سازهای ارکستر دارد که این نیاز در «سالنامه» محقق نشده است. هرچند در نهایت دقت مسیرِ ملودی طراحی شده است و مدولاسیون‌ها و پاساژهایی نرم برای جذابیت حرکت ملودی تدارک دیده شده اما هم‌چنان مسئله‌ی ساده‌ی فیزیک غیر استاندارد سازهای ایرانی برای پشتیبانی صوتی از یکدیگر غیرقابل حل مانده است. در «سالنامه» اصوات متنافر سازها در پژواک نت‌های مختلف و حتی نت‌های هم‌صدا با جنس‌های مختلف، تحقق یک کل همگن را مختل کرده‌اند. در نتیجه این اثر شبیه یک  اعلامیه در موسیقی ایرانی شده است: «چند صدایی» در بستر موسیقی ایرانی در بهترین، دقیق‌ترین و فکرشده‌ترین حالت چنین ماحصلی دارد یا حداقل تا امروز به چنین ماحصلی منجر شده است.

تلاش فیاض برای خارج کردن موسیقی ایرانی از دیکتاتوریِ «تک صدایی» که در فرهنگ اجتماعی آن هم رایج است با آن پایان بندی ستایش آمیز (با اشاره به دو صدای متفاوت سیاوش ایمانی و فرهاد زالی که تصنیف را اجرا کرده‌اند)، یکی از شریف‌ترین تلاش‌های موسیقایی است که تا امروز برای تحقق چندصدایی انجام شده است. اما از یاد نبریم که تداوم یک ایده‌ی موسیقایی، جز با اجرای همزمان و ممارست طولانی‌مدت گروه و تجربه‌های متداوم برای رسیدن به ساختمانی سرپا از معماری صوت، در کنار خوب موسیقی نوشتن به ثمر می‌رسد. هنوز معلوم نیست موسیقی ایرانی روی کاغذ چه صدایی می‌دهد؟

برای خرید و دانلود آلبوم سالنامه به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3
08 خرداد 1397
Tar o Pood 2

آهنگسازی با کلیشه‌ها

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

با «تاروپود»، متبسم یک گام عقب نشسته است، حتا از «سیمرغ». بهترین نمونه‌ی شعر غنائی فارسی را برگزیده و بر موسیقی نشانده اما بی سازوبرگی که برای همنشینی با چنین شعری لازم است. شعر، خسرو و شیرین نظامی، مانند تجربه‌ی پیشین‌اش (شاهنامه) طولانی، سخت روایی، و آمیخته به نمایش و احساس است. ناگزیر هر موسیقی‌ای که بخواهد با آن بیامیزد باید گوشه‌ی چشمی به همه‌ی این مایه‌وری‌هایش داشته باشد وگرنه حکمت انتخاب این منظومه‌ی بلند گم می‌شود و این پرسش به میان می‌آید که؛ به آواز خواندن این شعر چه افزوده‌ای بیش از مطالعه‌ی تنها دارد؟

متبسم با برگزیدن ترکیب سازی محدود (سه‌تارها، بربت، قیچک باس و کوبه‌ای‌ها) دست خود را بسته است و بخشی بزرگی از تخته‌رنگی که می‌توانست در رنگ‌آمیزی احساسی شعرِ همراه و جلوگیری از یکنواختی به یاری‌اش بیاید را پیشاپیش فروگذاشته. چیره‌دستی متبسم به‌عنوان یک آهنگساز در سازآرایی و رنگ‌آمیزی است. او از این مزیت چشم پوشیده است،  پس به‌ناچار راهی نمی‌ماند جز این‌که برای همراه کردن موسیقی با شعر- روایت به سراغ بار عاطفی دستگاه‌ها برود. همین‌جاست که می‌توان عقب‌نشینی‌اش را به‌وضوح شنید.

در تاروپود ساده‌ترین راه آمیختن روایت با موسیقی ایرانی، یعنی برگرداندن احساس کلی روایت به بار عاطفی یک دستگاه رویکرد اصلی همنشانی شعر و موسیقی است. گویا همین‌که برای مثال بار عاطفی حماسی چهارگاه با «زنی فرمانده است از نسل شاهان» همراه شود برای به بندِ موسیقی کشیدن چنان شعر روایی عمیق و چندلایه‌ای کافی تشخیص داده شده. این می‌توانست رویکردی موفق باشد به‌شرط آن‌که آهنگساز در این زمین دست به تأسیس بزند و ابعاد تازه‌ای به عاطفه‌ی هر مُد ببخشد. اما دریغ از تلاشی برای برانداختن این نشانه‌شناسی کلیشه‌شده (حتا به‌قدر سیمرغ).

به‌طریق‌اولی چشمداشت رویکردهای پیچیده‌تر در تاروپود نیز کاری عبث است. در این چند پرده شعر-نمایش نه خبری از پیش رفتن بار عاطفی تا دل ملودی‌های آفریده‌شده (جدا از مُد) هست نه خبری از شخصیت‌پردازی موسیقایی مثلاً با انتساب ملودی‌ها، ریتم‌ها یا رنگ‌ها به شخصیت‌ها و موقعیت‌ها و گستراندن طرحی موسیقایی-داستانی و خلاقانه با استفاده از این مصالح اولیه. شعر نظامی سدی بلندتر از آن است که با پرشی چنین کوتاه بتوان از آن برگذشت.

تار و پود حمید متبسم وحید تاج آروین صداقت کیش کلاسیک ایرانی نظامی

برای خرید و دانلود آلبوم تار و پود به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

01 خرداد 1397
Beshno Az No 1

مرغ سحر و دیگر پرندگان زیبا

نویسنده: امیر بهاری

از یک موسیقیدان باتجربه چه انتظاری می‌رود جز اینکه وقتی بعد از سال‌ها نیت به انتشار آلبومی می‌کند، اثری درخور و شایسته‌ی نامش را منتشر کند. بهرام دهقانیار در «بشنو از نو» این چنین عمل نکرده است.

دهقانیار، آهنگساز خوشنام و بی‌حاشیه را هم‌چنان با تجربه‌های موفق سال‌های جوانی‌اش می‌شناسیم؛ موتیف به یاد ماندنی سریال «پدرسالار» و ملودی‌های ملیح و دلنشین سریال «خونه‌ی مادربزرگه». در «بشنو از نو» او به سراغ آثاری مشهور و معروف رفته و به سبک و سیاق مدنظرش آنها را تنظیم کرده است.

هر چند که تلاش دهقانیار برای رنگ‌آمیزی متفاوت‌تر از نسخه‌های پیشین این قطعات و اجرای دقیق و سالم اثر را نمی‌توان نادیده گرفت اما آلبوم چندان چیزی فراتر از آن فضای «ایرونی/ قدیمی» ندارد. درست که پیانو هم در نوع خودش تمیز و شایسته نواخته شده است اما این جنس شخصیت پیانو در جریان موسیقی امروز ایران چندان جایگاه ویژه‌ای ندارد. کما اینکه بعد از نسل انوشیروان روحانی و ناصر چشم‌آذر، این نوع نوازندگی و این سنوریته از منظر هنری جایگاه گذشته را هم ندارد.

اثری که می‌خواهد مجموعه‌ای از قطعات قدیمی را بازخوانی کند در عالی‌ترین شکل به واسطه‌ی تفسیری نوین مبدل به «اثر» می‌شود در صورتی که بازنوازی‌ها دراین اثر پشت ملودی‌های اصلی پنهان شده‌اند و نتوانسته‌اند آنها را جلو ببرند. جستجو برای یافتن نقطه نظری بدیع در «بشنو از نو» به جایی نمی‌رسد کما اینکه مجموعه تیتراژهایی که دهقانیار برای مهران مدیری کار کرد هم بیشتر به واسطه‌ی وفاداری به نسخه‌های اصلی مورد توجه عموم قرار گرفت و تنظیم و اجرای آنها چندان موثر نبود.

از سوی دیگر به جز فعالیت محدود دهقانیار در تلویزیون و سینما مخاطب جز همین بازخوانی‌هایِ تیتراژی، نغمه‌ی خاصی از سال‌های اخیر دهقانیار در ذهن ندارد تا با مروری نگاه امروزین دهقانیار به دیدگاه او به گذشته رجوع کند. ظاهراً گذشته در دنیای هنری دهقانیار خیلی مهم است هم برای ما که او را با آثار موفق‌ دوران جوانی‌اش مرور می‌کنیم و هم برای خودش که در پی یافتن روزنه‌ای در موسیقی قدیم است.

امیر بهاری بهرام دهقانیار بشنو از نو کلاسیک ایرانی علی جعفری پویان، همایون نصیری، آرین کشیشی، ترگل خلیقی، سایوری شفیعی، پاشا هنجنی و آرمین قیطاسی

برای خرید و دانلود آلبوم بشنو از نو به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.6
28 اردیبهشت 1397
Man Haman Nay Am 1

تکثیرِ نفیر

نویسنده: سعید یعقوبیان

موسیقی در «من همان نای‌ام»، مبتنی بر پتانسیلی‌ست که نخستین بار محمدعلی کیانی‌نژاد در آلبومِ «دف و نی» (1373) نشان داده بود؛ تجربه‌ی موسیقیِ چندصدایی با نوشتنِ چند خط برای نی در کنار ساز کوبه‌ای و آواز. آنچه این اثر با آهنگسازیِ کنش‌گرِ جهانگیری بر آن پتانسیل افزوده، بهره‌گیریِ او از نگاهِ دوری به عنصرِ ریتم، گاه پیوندِ تحریریِ (ملیسماتیکِ) شعر و موسیقی، و چند خط‌شدنِ آواز در آغاز و پایانِ اثر است. علاوه بر اینها مهدی امامی نیز در آواز خود، در کنار نوانس‌های پررنگ و صدایِ همیشه بی‌قرارش چنین ایده‌هایی به کار بسته است: گسترش دامنه‌ی مقام از هر دو قطبِ زیر و بم (گستره‌ی صوتیِ بیتِ نخستِ آواز، یک فاصله‌ی دهم است)، تأکید و لنگرانداختنِ گاه‌به‌گاه بر نغمه‌های غیرفونکسیونلِ مقام که ایجاد تعلیق می‌کند و گاه حتی بر روی نغمه-هایی خارج از اشلِ مقام (مانند آن لحظه‌ای که پرده‌ی چهارگاه را نشان می‌دهد)، تکرار واژه‌ها از میانه‌ی مصراع و گاه از میانه‌ی یک رکنِ عروضی، ایست‌هایِ ناغافل و نامعمول (مانندِ «نی نفَس می‌خواهد از ما!...») و در نهایت ایجاد التهاب در فرازها با افزایش پله‌پله‌ی دینامیسم به موازاتِ تکرارِ واژه‌ای از شعر.

اما این خشت‌ها چه بِنایی ساخته‌اند؟ دوازده ترَک، با تناوبِ آوازی-ضربی که، اگرچه تأثیرِ همان شروعِ میخکوب‌کننده‌ی آلبوم کافی‌ست تا چند بخشِ بعد را نیز با نشئه‌ی آن شنید اما، گنجاندنِ چهار بخش ساز و آواز، موسیقی را که تماماً در فواصل شوشتری‌ست در نهایت، اندکی دچار تکرار و تطویل کرده‌است. شاید ایده‌ی محوریِ این مجموعه (ساختِ موسیقی‌ای با نی و بر روی شعرهایی مرتبط با نی: خوانشِ مثنویِ «بانگ نیِ» سایه که اثر به او نیز تقدیم شده و وصلِ آن به «نی‌نامه»ی مولوی) چنین چینشی را سبب شده باشد اما با کوتاه کردنِ ساز و آواز و گزینشِ بهتری از مثنویِ سایه، با حذف بیت‌هایی مانند «عاشقان در زندگی زاینده‌اند/عاشقان در عاشقان پاینده‌اند»، موسیقی می‌توانست حتی گزیده‌گوتر باشد و نافذتر. شگردهای شخصی و جذاب خواننده نیز به این اطاله کمکی نکرده‌اند به ویژه که در میانه‌ی این روایت، یک بخش آوازِ ضربی نیز گنجانده شده‌است. اما بخش پایانی و تصنیف، با درهم‌تنیدگیِ متراکم و پر انرژیِ عناصر موسیقی، شکوهِ آغازین را به اثر بازمی-گرداند.

سیامک جهانگیری سعید یعقوبیان مهدی امامی کلاسیک ایرانی نبیل یوسف شریداوی نی هوشنگ ابتهاج

برای خرید و دانلود آلبوم من همان نای‌ام به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.8
26 اردیبهشت 1397
Attariyeh 1

نخراشیدگی و رخوت

نویسنده: کامیار صلواتی

ورود به آرمان‌شهر موسیقی کلاسیک ایرانی احتمالاً چندان شرط سخت‌گیرانه‌ای نخواهد داشت: کافی‌ست هر موسیقی‌دانی پیش از خلق و انتشار اثر خود از خود پاسخ روشن و صادقانه‌ی این سوال را بخواهد: اثر من کمبود چه چیز را جبران می‌کند و به چه هدفی انتشار می‌یابد؟ احتمالاً پاسخ صادقانه و روشن بسیاری از آهنگسازان و موسیقی‌دانان ما به این سوال تنها وسوسه‌ی «میل به خلق» و «سابقه‌سازی»ست. محتمل‌ترین پاسخ صادقانه‌ی روشن دست‌اندرکاران «عطاریه» نیز همین است.

«عطاریه» اما دو ناممکن را با موفقیت تمام ممکن کرده است: اوّل آنکه در دفترچه‌ی همراهی که هیچ محتوای متنی‌ای جز نام قطعات و دست‌اندرکاران‌اش ندارد، توانسته اشکالات ویرایشی و نگارشی پرشماری را بگنجاند؛ و دوم آنکه وضعیت «طراحی گرافیک»‌اش حتی از وضعیت نگارشی و ویرایشی‌اش هم بدتر باشد! گذشته از این دو وجه پیراموسیقایی، عطاریه در بُعد موسیقایی چندان چیزی برای ارائه به مخاطب ندارد؛ نه ایده‌ای نو، نه هدفی که پیدایش اثر را توجیه کند و نه الحانی شیرین و به‌ یاد ماندنی. عطاریه حتی در بی‌اتفاقی خودش یک‌دست هم نیست و گاه گاه با تمهیداتی بی‌جا مانند افزودن یک‌باره‌ی یک خط ملودیک کنترپوانیک و البته ساده توسط عود به بافت کاملاً مونوفونیک تصنیفی که ناگاه به «اصفهان» می‌رود، ضرباتی ناخوشایند به شنونده وارد می‌کند؛ ضربه‌ای چون فریادی نخراشیده در میانه‌ی یک چُرت رخوت‌آلود. صرف استفاده از اشعار عطار -که البته شنونده در هیچ‌جای دفترچه متوجه نمی‌شود که این اشعار سروده‌ی عطار هستند- حتّی اگر برای اولین بار در تاریخ موسیقی ایران اتفاق افتاده باشد، ارزش افزوده‌ای به اثر از حیث موسیقایی نمی‌بخشد؛ چه آنکه این اثر در درجه‌ی اوّل یک آلبوم موسیقی است.

نه استفاده‌‌ی بی‌هدف از مترهای لنگ پنج‌ضربی و هفت‌ضربی –که زمانی به کار گیری‌شان از جسارت نشان داشت و امروز به‌خودی‌خود آن وجه جسورانه‌ی خود را از دست داده‌اند-، نه مدولاسیون‌های پی‌ در پی و کم‌ظرافت در قطعاتی چون «سراندازان» که جز به آشفتگی و عدم انسجام نینجامیده‌اند، نه رنگ و بوی «شعاری‌وار» کار، و نه حتی اجرای پخته‌ی آوازخوان اثر (که پیش از این در «پیمان عشق» و «خوان هشتم» توانایی‌اش را نمایانده بود)، عطاریه را بدل به اثری نکرده‌اند که رغبتی برای دوباره شنیدن‌اش باقی بماند.

عطاریه رامین بحیرائی پیام بحیرائی کلاسیک ایرانی کامیار صلواتی عطار نیشابوری 

برای خرید و دانلود آلبوم عطاریه به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.8
24 اردیبهشت 1397
Dirineh e Delkhah 1

صدایِ سراب

نویسنده: سعید یعقوبیان

قرابت‌های فرهنگیِ موسیقیِ حوزه‌ی ایرانی-عربی-ترکی در سال‌های گذشته بیش از پیش وارد مباحث نظری موسیقی ایران شده است. در شاخه‌ی نوازندگی، عود (و قانون) از آنجاکه در تمام این حوزه‌ نواخته می‌شوند وضعیت یگانه‌ای یافته‌اند. موسیقی دستگاهی ایران در کنار قرابت‌ها و اشتراک‌ها، تفاوت‌های مهمی نیز با موسیقی همسایگان فرهنگی خود دارد. از جمله اینکه موجودیت‌های مدال در موسیقی کلاسیک ما بسیار بیشتر از موسیقی عرب و ترک وابسته به الگوهای لحنی شده‌اند. یک عودنوازِ نوعی در ایران، در چنین بستری آموزش می‌بیند. در مقابل، سیالیتِ متفاوتِ موسیقیِ عرب و ترک در کنار پیشرفت‌های عودنوازی‌شان، کششی اغواگرانه دارد. عودنواز ایرانی تلاش می‌کند به سمتِ آزادی عمل پرواز کند و با رها کردن ذهن و عملِ خود از انجماد، در عین حال هویت ایرانی خود را حفظ کند تا «عود ایرانی» را بیابد: عودی که نه تاری‌ است نه ترکی و نه عربی.

شاید تأکید غلامی بر عبارت «عود ایرانی» در نامگذاریِ آلبوم‌اش، در چنین کشاکشی ریشه داشته باشد و تصریح این عبارت، می‌تواند بازگوی چنین داعیه‌ای باشد: عودی که می‌شنوید «عود ایرانی» است.

اما «عود ایرانی»ِ غلامی در این تکنوازی چگونه صدا می‌دهد: الگوهای دستگاهی مانند آثار گذشته حضور دارند و همچون همیشه به عناصرِ شخصی‌یت عودِ غلامی آمیخته‌اند: آکوردهایی مشخص که در آلبوم‌هایِ پیشین نیز شنیده شده‌اند، ریزهای دونوتی روی یک جفت سیم، نوفه‌ی پردامنه‌ی ویبره‌های کشدار، استفاده از برخی فواصل موسیقی محلی، چند ریتمِ مشخص و همیشگی، و در اینجا (مانند برخی تجربه‌های قبل) آواز خواندن. عناصرِ یادشده در نواخته‌های غلامی، در قطعات ضربی پررنگ‌ترند و بدنه‌ی آوازیِ موسیقی‌اش واجد وجوه ممیزه‌ی ویژه‌ای نیست.

با این اوصاف هرچند غلامی در «دیرینه دلخواه» خود را تکرار کرده اما آنچه این آلبوم را در کارنامه‌ی او متمایز می‌کند، ورای رخوت موسیقی‌ که با آواز خواندن روی یک بیت در قطعه‌ی نُه دقیقه‌ایِ «تاوان» به نهایت رسیده، ناکوکیِ ساز است. شگفت اینکه علاوه بر غفلت نوازنده در کوک و به‌کارنگرفتن ناظر ضبط، صدابرداری و نهایی‌سازیِ این تکرارِ کم‌رمق نیز که به عهده‌ی یک موزیسین بوده (سهیل پیغمبری) کیفیت مقبولی ندارد.

عود، این دیرینه‌ی دلخواه، سازِ نظریِ موسیقیِ قدیمِ ایران، در این اثر، هر چه که هست، نماینده‌ی آبرومندی برای «عودِ ایرانی» نیست.

برای خرید و دانلود آلبوم عود ایرانی، دیرینه دلخواه به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.6
19 اردیبهشت 1397
Taknavazie Qeychak 1

غزلی در نتوانستن

نویسنده: کامیار صلواتی

چند دهه بیشتر نیست که کمانچه توانسته به زحمت و به مدد عواملی گاه غیرموسیقایی –مانند محدودیت اعمال شده بر ویلون- از پسِ هجوم قدرت‌مندانه‌ی ویلون برآید . در این میان، قیچک طبعاً به واسطه‌ی ویژگی‌های آکوستیک‌اش و البته رواج‌اش در موسیقی‌های محلی در قیاس با کمانچه کم‌تر دست‌مایه‌ی پردازش فکری و هنری در حیطه‌ی موسیقی کلاسیک ایرانی بوده است. قیچک در نقش همراهی‌گری خجل در پشت صداهای اصلی‌تر گروه‌های ایرانی نقش‌آفرینی کرده و این اعتماد به نفس را در خود ندیده که ابزار تک‌گویی یا بلند سخن گفتن باشد؛ حتی با تغییر و «شهری شدن» آن. «تک‌نوازی قیچک»، اثر نسیم شیرافکن می‌خواهد همین قیچک شهری‌شده را از پشت به سرِ صف بیاورد و توانایی آن را در عرصه‌ی تکنوازی در چارچوب موسیقی کلاسیک ایرانی بیازماید.

محمدرضا فیاض در متن بروشور «گرفتگی صدای قیچک»، «هارمونیک‌های خاص» و «مسائل دینامیک» این ساز را در خدمت فضای اثیری اثر می‌داند؛ امّا سوال این‌جاست: اگر قیچک نخواهد چنین مبهم و گرفته «هق‌هق» کند، اگر در هم‌نوایی با دیگر سازها قرار باشد به جلوی صف بیاید، و بخواهد چیزی غیر یا ورای «حسی معلق به عزمِ کندن» ارائه دهد، حاصل چه خواهد شد؟ اگر قیچک ردیف را به‌شکل هنجارین آن بنوازد، چنانکه در بخش «افشاری» آلبوم می‌شنویم، آیا از پس آن برخواهد آمد یا حال‌و‌هوایی به‌کلی متفاوت می‌آفریند؟ افشاری ردیفی شیرافکن چندان «کلاسیک» صدا نمی‌دهد؛ امری که حتی فیاض نیز به آن اشاره می‌کند، و این بدان ‌معناست که اگر بخش اوّل آلبوم را تلاشی برای سنجیدن توان نوازنده‌ در اجرای ردیف و انتقال حالات آن با قیچک در نظر بگیریم، نتیجه‌ی این آزمون چندان موفقیت‌آمیز نیست؛ چه حاصل صدایی نه چندان شفاف است که لابه‌لای ابری از صداهای پیرامونی شنیده می‌شود و فضایی وهم‌آلود –نه آن‌چنان خنثی و بیان‌گر چون ردیفی که تار و کمانچه بنوازند- پدید می‌آورد. این ویژگی ممکن است در بعضی لحظات خاص و برای بیان حالاتی خاص به‌کار بیاید، مانند تکرار موتیفی ماخولیایی از «حصار» در همین اثر؛ امّا نکته همین‌جاست: «تک‌نوازی قیچک» نشان می‌دهد که دست‌کم اگر معیار سنجش ما برای آزمودن قیچک در حیطه‌ی موسیقی کلاسیک ایرانیْ اثر نسیم شیرافکن باشد، هنوز راهی دراز باقی‌ست.  

برای خرید و دانلود آلبوم تک‌نوازی قیچک به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.2
17 اردیبهشت 1397
بالا