نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

دسته بندی: پیانو


ivar3

کمتر اما بیشتر

نویسنده: حانیه شهرابی

در اواخرِ قرنِ نوزدهم، آهنگسازان، خالقانِ یکی از انتزاعی‌ترین زمینه‌های هنری، نقشی پررنگ در انقلاب‌های هنری ایفا کردند. با امکانِ ضبطِ صدا و سهولتِ بیشتر در سفر کردن، هنرمندانِ شرق و غرب به تدریج در صددِ درکِ زبانِ هنریِ هم برآمدند و آثارِ پرشماری متأثر از فرهنگ هنریِ یکدیگر ساختند. هنرمندانِ ایرانی هم متعاقباً به جای پس زدنِ موسیقیِ غرب و یا توجیهِ رویکرد مدالِ موسیقیمان با سیستمِ تنال، آثاری با بهره‌گیری از هر دو فرهنگ خلق کردند. «ایوار» نیز اثری در همین راستاست؛ موسیقی‌ای که به جایِ جُبّه، کت و شلوار پوشیده، اما فارسی حرف می‌زند.

در این آلبومِ تکنوازی پیانو که خودِ آهنگساز، نوازندگیِ آن را هم به عهده گرفته ‌است، ملودی‌ها همزمان رنگ و بویی از موسیقیِ کلاسیکِ ایرانی و غربی دارند. دستِ راستِ پیانو گاهی به دشتی، همایون و چهارگاه سرک می‌کشد و گاهی نیز به آثارِ ویوالدی و رودریگز. جملات سر و شکل خوبی دارند. ملودی‌ها به موتیف‌هایی تقسیم می‌شوند که آگاهانه بسط و گسترش یافته‌اند. ضربانِ کند و موتیف‌های ملودیکِ تکرار شونده (با تزئیناتی که اضافه یا کم می‌شوند)، نوانس ضعیف و سکانس‌هایِ پایین‌رونده‌شان تداعی‌گر آثار اریک ساتی هستند. گامِ بالفعلِ ملودیِ‌ اصلی در هر قطعه نیز گستردگیِ چندانی نمی‌یابد.

شیرکوهی تا امروز به شیوه‌های گوناگون آهنگ‌سازی کرده است و به سببِ تحصیلاتِ آکادمیکِ موسیقی و سابقه و کارنامه‌ی هنری‌اش، پیشاپیش انتظارِ مخاطب از او بالاست. بافتِ مونوفون حاکم بر مجموعه، شخصیتی مینیمال به آن بخشیده است. اتفاقی که بیش و پیش از هر چیز یادآور ساخته‌هایی از آروو پرت است. با توجه به انتظارِ بر‌انگیخته شده، استفاده‌ از مواد و مصالح موسیقایی در شکلی کمینه‌گرایانه‌، آن هم در روزگاری که ذائقه‌ی عامه «بیشتر» را به «بهتر» تعبیر می‌کند، به شجاعتی مضاعف نیاز دارد؛ شجاعتی که رد پای آن در «ایوار» به روشنی هویداست.

برای خرید و دانلود آلبوم ایوار به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

03 شهریور 1398
ivar

خلوت‌تر از همیشه

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

مرتضی شیرکوهی آهنگسازی است که رد نخستین  آثار منتشرشده‌اش را دست‌کم تا اوایل دهه‌ی ۸۰ می‌توان دنبال کرد (قطعه‌ی «...» در مجله‌ی شنیداری گوش ۲). ویژگی‌ِ کار این آهنگساز از یک سو دلبستگی‌اش به ساز خودش، پیانو، است و از سوی دیگر وابستگی‌ روشن و انکارنشدنی‌اش به استفاده از موسیقی ایرانی در ترکیب با فنون آهنگسازیِ موسیقیِ کلاسیکِ غربی که اندوخته‌ی او است.

در هر دو آلبوم مستقل گذشته‌اش، آکادمیک و آرتیمان، و همچنین اجرای زنده‌ی آثارش در سال‌های اخیر ‌(مخصوصاً به‌دست نوازندگان غیر ایرانی) -که اغلب به عنوان نتیجه‌ی جانبی فعالیت‌های فرهنگی او رخ می‌دهد- این ویژگی‌ها را می‌توان با کمی دقت یا گاه از فرط روشنی حتا بدون آن یافت. اکنون با ایوار سومین آلبوم مستقل آهنگساز، یادنامه‌ای برای عزیزانش، به نظر می‌رسد این ویژگی‌ها تثبیت شده باشد. کافی است آن دشتی واضح ابتدای غبار تابستان یا دگره‌اش در مخمل شالیزار را بشنویم تا بدانیم او نه تنها ویژگی‌هایش را حفظ کرده بلکه آنها را شدت و حدت بیشتری نیز بخشیده است.

علاوه بر این ویژگی‌ها در سازماندهی به محتوا هم مرتضی شیرکوهی به کُندی، چگالی پایین و مخصوصاً به استفاده از فضای خالی علاقه‌ی خاصی دارد، حتا باوجود خطری که با رفتن به سمت ساده‌سازی (به معنای ابتدایی و پیش پا افتاده) ممکن است گریبان‌گیر آهنگش شود. این روش نگاه به حرکت موسیقی که حتا ریشه‌هایش را می‌توان در بعضی پرلودها و فوگ‌های او یا از آن‌ها هم مشخص‌تر در گراوِ کُن روباتو (از سونات برای سه موومان او) و سراسر آلبوم آرتیمان نیز دید، در قطعات کوتاه آلبوم تازه، ایوار، نیز نه‌ تنها دیده می‌شود بلکه در این آلبوم او دلبستگی به این فضاهای خالی و از طرف دیگر تُنُک‌شدن بافت (اغلب تا حد تک‌صدایی‌شدن و تکیه‌ بر طنین صدای تک‌نغمه‌ها به عنوان تنها عنصر موسیقایی باقی‌مانده) را به مرحله‌ای کاملاً متفاوت از پیش رسانده است. این امر را گرچه می‌توان به بستر سوگوارانه‌ای نسبت داد که آلبوم بر آن شکل گرفته است اما واقعیت آن است که با نگاه به روند تغییرات آهنگساز این اتفاق می‌توانست بدون آن بسترها هم رخ بدهد و درنتیجه او را در خطر تکرار بیندازد.

برای خرید و دانلود آلبوم ایوار به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3
02 شهریور 1398
photo 2019 08 22 09 24 31

دوباره در غیاب رپرتوار

نویسنده: حانیه شهرابی

کافی است به محافلِ موسیقی و شبکه‌های اجتماعی نگاهی کنید تا حال و هوای این اجراها را با گوشت و خون‌تان حس کنید: همه‌جا نوازندگانی نه‌چندان ماهر هستند که تحت‌تأثیر عوامل مختلف سودایِ آفرینش دارند. انگار که روزانه از شمار نوازندگان کاسته و بر آهنگ‌سازان افزوده می‌شود. اما مگر نه آن‌که این‌همه «آهنگِ» ساخته‌شده، نوازنده‌ای می‌خواهد برای خوب نواختن؟

نوازنده‌ی شب سوم «رامین بهنا» بدون ارائه‌ی لیست قطعات پشت پیانو نشست و استانداردهای اجرا را تا آن‌جا که در توان داشت، پایین آورد. در نگه‌داشتن تمپو و همین‌طور در اجرای فیگورهای ساده‌ی ریتمیک مشکل داشت. دینامیک را در قوت و ضعفی نسبی خلاصه کرد و تعداد زیادی کلید را به اشتباه فشرد. بین قطعات نامشان را می‌گفت و توضیح می‌داد که مثلاً دو قطعه را در امتداد هم نواخته است (این خودش جای تعجب دارد، قطعات آن‌قدر بی‌شخصیت بودند که تمیزشان از راه ملودی و آن‌هم به سختی امکان‌پذیر بود). این اجرا، در انتها از کف‌زدنی بهره‌مند شد، که شایسته‌اش نبود.

شب چهارم «نگین زمردی» قطعاتی ساخته‌ي خودش را برای مخاطبان  نواخت. در بخش اول اجرا، او نام بداهه‌های خود را اعلام می‌کرد سپس کمپوزیسیونی پر از اشاره به چهارگاه و مملو از دوم افزوده می‌نواخت. در بخش دوم، از «پرنیان خلف رضایی» دعوت کرد تا همراه او موسیقیِ تئاتر جاناتان مرغ دریایی و ماهی سیاه کوچولو -که هنوز روی صحنه نرفته‌- را برای پیانوی چهاردستی اجرا کند. موسیقی‌ای که شاید در ایده‌ی خود موفق بود، اما مشکلات اجرایی متعدد، همچون عدم هماهنگی کافی دو نوازنده، از کیفیت اجرا می‌کاست و  علاوه بر آن، سلیقه‌ی زمردی در انتخاب فواصل «بداهه»هایش را بار دیگر بر مخاطب تحمیل می‌کرد.

چرا شب‌های پیانو به عرصه‌ی ارائه‌ی آهنگ‌سازی و بداهه‌نوازی هنرمندان بدل شده است؟ مگر شایسته نیست که در این شب‌ها حداقل یک قطعه‌ی کمتر‌تکنیکی و آسان از رپرتوار حقیقی پیانو شنیده شود؟ بعضی از این اجراها حتا از جهت نوازندگی هم کیفیت مطلوبی ندارند. کاش نوازندگان به‌خاطر داشته باشند که هر آفرینشِ خوب برای دیده‌شدن نیاز به بازآفرینیِ شایسته هم دارد.

01 شهریور 1398
photo 2019 08 22 09 24 30

در غیاب رپرتوار

نویسنده: حانیه شهرابی

مجموعه‌ی فرهنگیِ شهرکتابِ فرشته و مجله‌ی آنلاین موسیقیِ کادانس در هفته‌ی آخر مرداد ماه سال ۱۳۹۸، سومین دوره‌ از «شب‌های موسیقی» را این‌بار با محوریت تکنوازی پیانو برگزار می‌کنند. این سازِ کمابیش سیصد ساله، همواره موردِ توجهِ علاقه‌مندان به موسیقی بوده است؛ طوری که روزبه‌‌روز بر آثار پیانویی، ویرتئوزها و علاقه‌مندانش افزوده می‌شود. میانگین کیفیت نوازندگی پیانو هم در داخل و هم در خارج از کشور آن‌چنان بالاست که مخاطب به صورت پیش‌فرض انتظارات بالایی از یک اجرای پیانو دارد.

«بهنام ابوالقاسم» نوازنده‌ی شب اول، در اجرایش از رپرتوارِ پیانو به‎طور کلی چشم‎پوشی کرده و سه قطعه‌ی بداهه با هارمونی تُنال نواخت. در بداهه‌ی اول و سوم اساس کار استیناتو (باس کوتاهِ تکرارشونده) بود و در بداهه‌ی دوم، آکوردهایی تکرارشونده. در بداهه‌ی سوم اشاره‌هایی به چهارگاه، ماهور و اصفهان صورت گرفت که مایه‌ی خرسندی بسیاری از مخاطبان شد. هیچ تغییری در بسترِ موسیقی پیش‌بینی نشده نبود. با این حال دقایقی هارمونی درگیرِ باتلاق مینور می‌شد که راهِ نجاتش کاربست بی‌واهمه‌ی آکوردهای چهار صدایی بود. جمله‌های موسیقی در مجموع لهجه‌ی ایرانی داشتند و گویی از دلِ هم زاده می‌شدند.

شب دوم بار دیگر، در غیاب رپرتوارِ پیانویی رمانتیک، کلاسیک و باروک برگزار شد. «سردار سرمست» در اجرا ادای احترامی به «لویی آرمسترانگ» و «الا فیتزجرالد»، دو تن از مشهورترین اسطوره‌های موسیقی جَز کرده بود. او درمیانه‌‌ی اجرا تکنوازی را متوقف کرد و از دوست کنترباس‌نواز خود «عارف میر‌باقی» دعوت کرد تا همراهی‌اش کند. فارغ از هر موضوع دیگری، به‌راستی هماهنگی در این دو‌نوازی، بهتر از اغلب اجراها در فضای موسیقی کلاسیک ایران بود.

در هر دو اجرا دامنه‌ی دینامیک عموماً مایل به‌ قوی بود؛ طوری که شنونده احساس می‌کرد با سازی الکتریک مواجه است و نه یک پیانوی کنسرتی. وصل هر آکورد با نگه‌داشتن پدال همراه بود و در نهایت جای تکنیک‌های مختلفِ پیانو نیز بسیار خالی. اگر همه‌ی مشکلات را ناشی از ساز و فضا بدانیم، حقیقتاً در حق نوازندگان حرفه‌ای که در بدترین شرایط هم کار خوب ارائه می‌کنند کم‌لطفی کرده‌ایم. بر اهالیِ موسیقی آشکار است که اجرای بی‌نقص افسانه‌ای بیش نیست. اما ساعت‌های تمرین به ‌عنوان پشتیبان غائب هر دقیقه از اجرا، می‌تواند از بروز بسیاری از مشکلات جلوگیری کند. یک ویرتئوز سال‌ها با عشق و پشتکار، عمر را به پای سازش می‌گذارد و زندگی‌اش را فدای مهارت می‌کند.

31 مرداد 1398
Piano With Rose 2

خواب خرگوشی آهنگسازی

نویسنده: حانیه شهرابی

در سراسرِ این آلبومِ تکنوازیِ پیانو شاهدِ نوازندگیِ بی‌کیفیتی هستیم؛ امری که سعی در پنهان ماندنِ آن شده‌ است. اما چگونه؟ اولاً توقفِ دست‌هایِ نوازنده، با رها نکردنِ پدالِ راست پنهان شده است. حتا قطعاتِ آلبوم زمانی که پایِ نوازنده هنوز روی پدال است و سیم‌ها می‌لرزند، به پایان می‌رسند و ثانیاً، تغییرِ سرعت‌هایی در تمامِ قطعات تعبیه شده‌ که همواره به نوازنده این فرصت را داده تا برایِ حرکتِ بعدیِ خود آماده شود. با این اوصاف کیفیتِ موسیقی در این آلبوم با سطحِ نوازندگی تناسب دارد؛ کم‌تر از هفده دقیقه موسیقیِ ناخودبسنده با برچسبِ پاپ-کلاسیک.

آلبوم در نگاه کلی، به یک کتابِ بی‌ستون می‌ماند. فرم و محتوایِ ملودیکِ قطعات آن‌قدر نابسامان هستند که حتا احتمال می‌رود نت‌نگاری نشده باشند؛ نت‌نگاری به مثابه‌یِ نشانه و فرصتی برایِ اندیشیدن به موسیقی. هر بخش، با وصلی نامناسب به بخشِ دیگر می‌رسد. جملاتِ موسیقی، آغازِ روشن و استوار، و پایانِ قانع‌کننده‌ای ندارند. هر قطعه، با معرفیِ یک موتیفِ ساده شروع می‌شود و با هارمونی‌ای پرتکرار و ملال‌آور پیش می‌رود. در برخی موارد، مانند بخشِ دوم قطعه‌ی «پیانو با رز» و «کرشمه»، شاهد مینورِ هارمونیکی هستیم که در لباسِ مدِ اصفهان با برداشتی نه چندان صحیح از بسترِ صوتی، الگویِ لحنی، شاهد، ایست و اختتام سعی در سرک کشیدن به قلمرو موسیقی ایرانی دارد.

«پیانو با گل رز» نمونه‌ای از آلبوم‌هایی‌ست که تولد و مرگشان یکی است و خود در میان مشابهان هم گم می‌شوند. چرا مخاطب موسیقی باید از میانِ تاریخِ پر از شاهکارِ سازِ پیانو «پیانو با گل رز» را با این هارمونیِ بی‌جانش برگزیند؟ موتیف‌های از نفس افتاده‌یِ قطعات در ذهنِ مخاطبشان چند ثانیه می‌درخشند و اثر می‌گذارند؟ هدفِ تولید این سطح از موسیقی، وقتی هیچ حرفی برای گفتن ندارد –بماند تازه باشد یا نه- چیست؟ مگر نه آنکه هر هنرجو هم می‌تواند با پرداخت بهایش، چنین آلبومی منتشر کند؟

برای خرید و دانلود آلبوم پیانو با گل رز به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

23 مرداد 1398
Piano With Rose 1

سَبُکیِ تحمّل‌ناپذیرِ شانزده دقیقه‌‌‌ای

نویسنده: امیر بهاری

سوالی مهم در مورد وضعیت انتشار موسیقی در ایران بی‌پاسخ مانده است ؛ آیا داشتن امکاناتی مانند یک پیانو همراه مقداری استعداد، دلیلی کافی برای تولید و انتشار یک آلبوم موسیقی است؟

۱۶ دقیقه پیانو به شکل یک آلبوم منتشر شده است. آلبومی که حتا در همین زمان بسیار کم هم از انسجام بهره‌ای نبرده است؛ هرچند عدم انسجام، کم‌اهمیت‌ترین معضل آلبوم است؛ از ضعف در تکنیک نوازندگی گرفته تا فرم کلی اثر و ساختار قطعات، آن‌قدر شاخص و واضح است که بحث درباره‌ی آلبوم را منتفی می‌کند.

قطعات با رویکرد تولید آلبومی در سبک «موسیقی سبُک» (سَبُک معادل Light) تولید شده‌اند، اما واقعاً سَبُک و سطحی از آب درآمده‌اند و این سَبُک بودن ربطی به آن سَبُکِ سَبْکی ندارد*. درست که در ایران موسیقی‌دانانی مانند ریچارد کلایدرمن، کِنی جی و ... از جانب اهل نظر تخطئه می‌شوند، اما آن‌ها دست‌کم با توانایی تکنیکی مناسب، در کارشان موفق‌اند؛ این حد از آشفتگی، چه در ساختار، چه در اجرا و چه حتا در شکل کلی ارائه‌ی اثر (به طرح روی جلد و اسم آلبوم دقت کنید) نشان از  اعتماد به نفس کاذب جوانی علاقمند به موسیقی می‌دهد که هرچند بی‌استعداد نیست ولی هنوز برای ارائه‌، راه درازی پیشِ رو دارد.

در حاشیه‌ی انتشار این آلبوم، بد نیست تقدیر کنیم از  دفتر موسیقی که در مقابل چنین آلبوم‌هایی آزاداندیش است و انتخاب را به مخاطب وامی‌گذارد. این حق مردم است که خودشان هرچه را دوست دارند برای شنیدن انتخاب کنند، اما معلوم نیست چرا آزاداندیشی‌شان، درباره‌ی موسیقی‌های تفکربرانگیز صدق نمی‌کند و چرا در برابر آلبوم‌های برازنده و خلاقانه‌ که حتا گاهی آهنگسازان‌شان خارج از ایران هم مورد احترام هستند، شورای بررسی، چنان سخت‌گیر می‌شود که کشیدن موی سپید از عمق ماست را بر خود واجب می‌داند. در ازای انتشار ده‌ها عنوان آلبوم دم‌دستی و سطحی، چه آثار - به قول خودشان- فاخری که در دفتر موسیقی معطل مانده است یا گرد فراموشی، از یادشان برده است. و این تناقضی است که رنج شنیدن آلبوم‌هایی مثل «پیانو با گل رُز» را بیشتر می‌کند.


*‌ Light Music  یک Style  است در موسیقی.

برای خرید و دانلود آلبوم پیانو با گل رُز به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0.6
22 مرداد 1398
rahgozar2

کم‌توانی و اثرپذیریِ ناگزیر

نویسنده: فرشاد توکلی

این واقعیت که نمی‌توان بین پدیده‌ای که به آهنگسازی موسوم است و آنچه با اصطلاحِ ”بداهه‌پردازی“ توصیف می‌شود خطِ تمایزِ به‌راستی دقیقی قائل شد داوریِ آثاری که از سوی مؤلف مصداقِ یکی از این دو پدیده می‌شوند را نیز تحتِ تأثیر قرار می‌دهد؛ در هر اثرِ آهنگسازانه ردِپایی از بداهه‌پردازی و در هر بداهه‌پردازیْ بقایای تلاش‌هایی آهنگسازانه، این‌جا و آن‌جا، باقی است. این ردِپاها همان‌قدر که ممکن است در به‌کارگیری تم‌ها، فیگورها و موتیف‌ها (اعم از ریتمیک، ملودیک و هارمونیک) به‌جا مانده باشند، در قالب ساختارهایی کلان‌تر نیز قابل شناسایی‌اند، قالب‌هایی که در واقع بیش از آن‌که وام‌دارِ تجربه‌های مؤلف باشند، از مجاریِ ”ژانر“ تغذیه می‌شوند. ژانر را می‌توان تعیّنِ محو و گسترش‌یافته‌ی بیناذهنیتی اجتماعی دانست که با توافق بر سرِ چند مؤلفه حاصل شده است. بنابراین، مادام که نتوان ردِپاها را از راه مقایسه‌ی آثار و یا مستنداتِ معتبر پیگیری کرد، می‌توان ردپای ژانر را کاوید و اثر را به داوری نشست. این‌چنین قضاوتی حاصل پیگیری این پرسش است: ساماندهیِ عناصرِ به‌کاررفته برای این ژانر تا چه میزان موفقیت‌آمیز بوده است؟

بر رهگذری نامنتظر نیز از همین زاویه می‌توان نگریست؛ به‌خصوص که مؤلفانش می‌گویند گفت‌وگوی موسیقاییِ بداهه‌پردازانه‌شان «بدون دلبستگی و ماندن» در فضای موسیقی ایرانی یا کلاسیکِ غربی «فارغ از هرگونه قالبی در گستره‌ای دیگر بسط داده و رها می‌شود». آیا به‌راستی چنین است و آیا این «گستره‌ی بی‌قالب» اساساً امکانِ تحقق دارد؟ طرحِ این پرسش‌ها پیگیری همان پرسش پیش‌گفته است.

تا آنجا که به رهگذری نامنتظر مربوط می‌شود، پاسخ در هردو مورد منفی است. نه این اثر به‌راستی از هر قالبی فارغ است و نه چنین گستره‌ای امکان تحقق دارد. خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته، موسیقی سیامک جهانگیری و فرزاد فضلی به دورنمای محوی از موسیقی جَز چشم دوخته است، که البته با بضاعت و توش و توان این دو ارائه می‌شود؛ توش و توانی که همان‌قدر که از همایون و شور و دشتی باخبر است از نزدیک شدن به تجربه‌های متوسطِ این ژانر ناتوان است؛ آن‌قدر که رهگذری نامنتظر از حدِ تنها «یک آلبوم دیگر»، یک دورهمیِ موسیقاییِ دونفره پیش‌تر نمی‌رود. از خودش می‌آغازد و در خودش به پایان می‌رسد؛ چیزی هم‌سنگِ تولیدِ صوتیِ کم‌کیفیت‌اش، شاید.

برای خرید و دانلود آلبوم رهگذری نامنتظر به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2
22 تیر 1398
بالا